| Total search result: 203 (23 milliseconds) |
|
|
|
| English |
Persian |
| set |
نقاط تنظیم در یک خط که نوک چاپ یا نشانه گر برای هر دستور tab می ایستد |
| sets |
نقاط تنظیم در یک خط که نوک چاپ یا نشانه گر برای هر دستور tab می ایستد |
| setting up |
نقاط تنظیم در یک خط که نوک چاپ یا نشانه گر برای هر دستور tab می ایستد |
|
|
|
|
| Other Matches |
|
| tabulation |
نقاط تنظیم در امتداد یک خط که نوک چاپ یا نشانه گر برای هر دستور tab متوقف میشود |
| stops |
نقط ه تنظیم در یک خط که نوک چاپ یا نشانه گر در آنجا متوقف می شوند برای دستورات بعدی |
| stop |
نقط ه تنظیم در یک خط که نوک چاپ یا نشانه گر در آنجا متوقف می شوند برای دستورات بعدی |
| stopped |
نقط ه تنظیم در یک خط که نوک چاپ یا نشانه گر در آنجا متوقف می شوند برای دستورات بعدی |
| stopping |
نقط ه تنظیم در یک خط که نوک چاپ یا نشانه گر در آنجا متوقف می شوند برای دستورات بعدی |
| separator |
نشانه جدا کردن بخشهای خط دستور در برنامه مثل دستور وآرگومان |
| sight adjustment |
تنظیم دستگاه نشانه روی تنظیم زاویه یاب قلق گیری کردن |
| logs |
وارد کردن نشانه یا دستور در انتهای بخش کامپایل برای بستن تمام فایل ها و قط ع کانال بین ترمینال کاربر و کامپیوتر اصلی . |
| log |
وارد کردن نشانه یا دستور در انتهای بخش کامپایل برای بستن تمام فایل ها و قط ع کانال بین ترمینال کاربر و کامپیوتر اصلی . |
| one for one |
که برای هر دستور یا کلمه دستور در زبان یک دستور که ماشین تولید میکند |
| interactive |
نقاط توقف را تنظیم کند |
| pointer |
نشانه گرافیکی برای بیان محل نشانه گر روی صفحه نمایش |
| pointers |
نشانه گرافیکی برای بیان محل نشانه گر روی صفحه نمایش |
| sight alinement |
تنظیم محور زاویه یاب تنظیم محور دوربین و وسایل نشانه روی با محور لوله |
| cases |
دستور برنامه نویسی که به نقاط مختلف جهش میکند بر حسب مقدار داده |
case |
دستور برنامه نویسی که به نقاط مختلف جهش میکند بر حسب مقدار داده |
| fine sight |
تنظیم خط نشانه دقیق |
| fetch |
دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود |
| fetches |
دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود |
| fetched |
دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود |
| tabbing |
تنظیم یک ستون از اعداد به طوری که نقاط دهدهی عمودی قرار گرفته اند |
| decimals |
تنظیم یک ستون از داده به طوری که نقاط دهدی آن به صورت عمودی قرار گرفته اند |
| decimal |
تنظیم یک ستون از داده به طوری که نقاط دهدی آن به صورت عمودی قرار گرفته اند |
| windage |
تنظیم سمتی وسایل نشانه روی |
| semantics |
خطای ناشی از استفاده از نشانه نادرست در یک دستور برنامه |
| sighting shot |
تیرهای قلق گیری یا تنظیم وسایل نشانه روی |
| macroinstruction |
دستور برنامه نویسی که به چندین دستور در تابع یا ماکرو برمی گردد. نرم افزار نشر Macromedia Derector برای PC و Macintosh با استفاده از زمان چاپ Lingo |
| language |
زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است |
| languages |
زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است |
| floating |
نشانه یا برچسبی که یک دستور یا کلمه مشخص را بیان میکند بدون توجه به محل آن |
| preset vector |
دستگاه نشانه روی بمب خودکار دستگاه نشانه روی پیش تنظیم بمب |
| page |
انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ |
| pages |
انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ |
| paged |
انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ |
| halt |
دستور برنامهای که باعث توقف CPU میشود. تا وقتی که مجددا تنظیم شود |
| halts |
دستور برنامهای که باعث توقف CPU میشود. تا وقتی که مجددا تنظیم شود |
| halted |
دستور برنامهای که باعث توقف CPU میشود. تا وقتی که مجددا تنظیم شود |
| ikon |
نشانه گرافیکی یا تصویری روی صفحه نمایش که در سیستم محاورهای به کار می رود برای تامین یک روش ساده برای مشخص کردن یک تابع |
| vertical control |
کنترل ارتفاع نقاط اندازه گیری تراز وارتفاع نقاط |
| Memmaker |
امکان نرم افزاری در برخی گونههای DOS-MS برای تشخیص خودکار تنظیم حافظه کامپیوتر برای تامین بهترین کارایی |
| sights |
وسیله تنظیم دید روی کمان نشانه روی مگسک |
| sight |
وسیله تنظیم دید روی کمان نشانه روی مگسک |
| gridding |
محدودیت ساختمان یک تصویرگرافیکی که مستلزم افتادن نقاط پایانی خطوط روی نقاط شبکه است |
| blips |
نقاط درخشان روی صفحه رادار علامت روشنی که نشانه تعقیب امواج روی لامپ صفحه رادار است |
| blip |
نقاط درخشان روی صفحه رادار علامت روشنی که نشانه تعقیب امواج روی لامپ صفحه رادار است |
| curve fitting |
روش ریاضی برای پیدا کردن یک فرمول که نمایشگرمجموعهای از نقاط داده میباشد |
| cls |
در -MS DOS دستور سیستم به معنای پاک کردن صفحه نمایش و قرار دادن نشانه گر در بالای صفحه گوشه سمت چپ |
| statements |
1-اصط لاح بیان یک دستور یا یک فرآیند. 2-دستور به زبان اصلی که به چندین دستور که ماشین ترجمه میشود |
| statement |
1-اصط لاح بیان یک دستور یا یک فرآیند. 2-دستور به زبان اصلی که به چندین دستور که ماشین ترجمه میشود |
| point designation |
شبکه بندی مخصوصی که برای تعیین نقاط نسبت به هم روی عکس هوایی کشیده میشود |
| halftone |
توسط کامپیوتر نمایش داده و چاپ میشود و از گروهی از نقاط برای حالات مختلف استفاده میکند |
| black writer |
چاپگری که در آن تونر به نقاط گرم شده توسط اشعه لیزر می چسبد برای اسکن کردن تصویر |
| halftones |
توسط کامپیوتر نمایش داده و چاپ میشود و از گروهی از نقاط برای حالات مختلف استفاده میکند |
| halt |
دستور برنامه که باعث توقف اجرای دستوات CPU میشود تا مجددا تنظیم شود و یا تا وقتی که شروع مجدد شود |
| halts |
دستور برنامه که باعث توقف اجرای دستوات CPU میشود تا مجددا تنظیم شود و یا تا وقتی که شروع مجدد شود |
| halted |
دستور برنامه که باعث توقف اجرای دستوات CPU میشود تا مجددا تنظیم شود و یا تا وقتی که شروع مجدد شود |
| sense probe |
مکانیسم ورودی که نقاط حساس روی یک صفحه نمایش را فعال کرده و درنتیجه برای یک کامپیوترورودی تهیه کند |
| prognosticative or ticatory |
خبر دهنده متضمن نشانه برای پیشگویی |
| represent |
عمل کردن مانند نشانه برای چیزی |
| represents |
عمل کردن مانند نشانه برای چیزی |
| represented |
عمل کردن مانند نشانه برای چیزی |
| logic |
نشانه گرافیکی برای نمایش نوعی تابع منط قی |
| rule [on something] |
دستور [در] [مورد] [برای] موضوعی |
| nil pointer |
نشانه گر برای نشان دادن انتهای لیست زنجیره موضوعات |
| symbol |
نشانه گرافیکی برای نمایش نوعی تابع منط قی در نمودار |
operation |
دستور بعدی برای اجرا را می خوانند |
| rogue indicator |
کدمخصوص برای برنامههای کاربردی کنترل مثل نشانه انتهای فایل |
| eisteddfod |
ایستد فد |
| eisteddfods |
ایستد فد |
| reconsignment |
تنظیم مجدد بارنامه برای تحویل |
| huddling |
جمع شدن برای دریافت دستور و علامات |
| cp |
دستور UNIX برای کپی گرفتن از فایل |
| huddles |
جمع شدن برای دریافت دستور و علامات |
| huddled |
جمع شدن برای دریافت دستور و علامات |
| huddle |
جمع شدن برای دریافت دستور و علامات |
| microsoft |
واسط کاربر چند کاره گرافیکی که برای استفاده ساده طراحی شده است . ویندوز از نشانه ها برای نمایش دادن فایل و قط عات استفاده میکند با mouse قابل کنترل است بر عکس DOS-MS که نیاز به دستورات تایپی دارد |
| assembly |
نشانه هایی که برای نمایش دستورات کد ماشین در برنامه اسمبلی به کار می روند |
| page |
2-نشانه گر در پردازش کلمه برای نشان دادن محل شروع صفحه جدید |
| pages |
2-نشانه گر در پردازش کلمه برای نشان دادن محل شروع صفحه جدید |
| paged |
2-نشانه گر در پردازش کلمه برای نشان دادن محل شروع صفحه جدید |
| zeros |
تنظیم کردن دید برای دقت درتیراندازی |
| paramterization |
عمل تنظیم پارامترها برای نرم افزار |
| zero |
تنظیم کردن دید برای دقت درتیراندازی |
| zeroes |
تنظیم کردن دید برای دقت درتیراندازی |
| personalize |
تنظیم یا تط بیق یک محصول برای کاربر خاص |
| parametric |
عمل تنظیم پارامترها برای نرم افزار |
| printed |
طبق کدهای توکار و... برای تنظیم حاشیه |
| print |
طبق کدهای توکار و... برای تنظیم حاشیه |
| prints |
طبق کدهای توکار و... برای تنظیم حاشیه |
| disable |
دستور به CPU برای نادیده گرفتن سیگنالهای وقفه |
| nothing to the right |
دستور به سکانی برای نگهداشتن سکان به سمت راست |
| disables |
دستور به CPU برای نادیده گرفتن سیگنالهای وقفه |
| shifts |
دستور کامپیوتر برای جابجایی محتوای ثبات به چپ یا راست |
| shifted |
دستور کامپیوتر برای جابجایی محتوای ثبات به چپ یا راست |
| directories |
SO/2 , -MS DOS , UNIX دستور سیستم برای جابجایی یک دایرکتوری |
| statement |
دستور برنامه برای کنترل صفر زبان به کامپایلر,.... |
| undo |
برای برگشتن به وضعیت قبلی , معمولاگ دستور ویرایش |
| shift |
دستور کامپیوتر برای جابجایی محتوای ثبات به چپ یا راست |
| directory |
SO/2 , -MS DOS , UNIX دستور سیستم برای جابجایی یک دایرکتوری |
| MD |
دستور DOS برای تولید دایرکتوری جدید در دیسک |
| MDs |
دستور DOS برای تولید دایرکتوری جدید در دیسک |
| undoes |
برای برگشتن به وضعیت قبلی , معمولاگ دستور ویرایش |
| disabling |
دستور به CPU برای نادیده گرفتن سیگنالهای وقفه |
| hep |
حرف ندا که برای دستور یاامریه به نظامیان بکارمیرود |
| machine |
کمترین دوره زمانی CPU برای اجرای یک دستور |
| machined |
کمترین دوره زمانی CPU برای اجرای یک دستور |
| machines |
کمترین دوره زمانی CPU برای اجرای یک دستور |
| statements |
دستور برنامه برای کنترل صفر زبان به کامپایلر,.... |
| labelled |
1-کلمه یا نشانه دیگری در برنامه کامپیوتری برای مشخص کردن تابع با عبارت . 2-حرف |
| labeling |
1-کلمه یا نشانه دیگری در برنامه کامپیوتری برای مشخص کردن تابع با عبارت . 2-حرف |
| label |
1-کلمه یا نشانه دیگری در برنامه کامپیوتری برای مشخص کردن تابع با عبارت . 2-حرف |
| labels |
1-کلمه یا نشانه دیگری در برنامه کامپیوتری برای مشخص کردن تابع با عبارت . 2-حرف |
| nomenclature |
سیستم از پیش تعریف شده برای انتساب کلمات و نشانه ها به اعداد یا اصط لاحات |
| omnibus train |
قطاریکه هر ایستگاهی می ایستد |
| stage set |
تنظیم صحنه برای ایفای نقش معینی از نمایش |
| windage |
درجه تنظیم تیر برای پیشگیری اثر باد |
| dials |
راهی برای نمایش و یا کنترل یک تنظیم که پیوسته میباشد |
| dialled |
راهی برای نمایش و یا کنترل یک تنظیم که پیوسته میباشد |
| dialed |
راهی برای نمایش و یا کنترل یک تنظیم که پیوسته میباشد |
| dial |
راهی برای نمایش و یا کنترل یک تنظیم که پیوسته میباشد |
| sheet |
طناب وصل به بادبان برای تنظیم ان در مقابل باد |
| sheets |
طناب وصل به بادبان برای تنظیم ان در مقابل باد |
| fetched |
رویدادهای که دستور بعدی برای اجرا را از حافظه بازیابی می کنند. |
| fetch |
رویدادهای که دستور بعدی برای اجرا را از حافظه بازیابی می کنند. |
| fetches |
رویدادهای که دستور بعدی برای اجرا را از حافظه بازیابی می کنند. |
| prompts |
نشانهای که برای بیان نیاز به یک دستور نمایش داده میشود |
| directory |
در OS/2 , -MS DOS دستور برای تولید دایرکتوری جدید روی دیسک |
| prompt |
نشانهای که برای بیان نیاز به یک دستور نمایش داده میشود |
| directories |
در OS/2 , -MS DOS دستور برای تولید دایرکتوری جدید روی دیسک |
| executes |
دستور ابتدایی سیستم عامل برای شروع اجرای برنامه |
| execute |
دستور ابتدایی سیستم عامل برای شروع اجرای برنامه |
| executing |
دستور ابتدایی سیستم عامل برای شروع اجرای برنامه |
| mkdir |
دستور DOS برای ایجاد دایرکتوری جدید روی دیسک |
| executed |
دستور ابتدایی سیستم عامل برای شروع اجرای برنامه |
| prompted |
نشانهای که برای بیان نیاز به یک دستور نمایش داده میشود |
| polar plot |
روش بردن نقاط روی نقشه یا مختصات قطبی تعیین محل نقاط به طریقه مختصات قطبی |
| references |
نشانه چاپ شده برای نشان دادن وجه و یک یادداشت یا عدم وجود مرجع در متن |
| reference |
نشانه چاپ شده برای نشان دادن وجه و یک یادداشت یا عدم وجود مرجع در متن |
| humidistat |
اسبابی برای تنظیم ونگاهداری درجه رطوبت درحد معینی |
| windage |
تنظیم کمان هنگام وجود بادعرضی برای دقت در هدفگیری |
| weather helm |
تنظیم سکان برای خنثی کردن اثر جریان هوا |
| pitch |
دستور به وسیله صوتی موجی برای تغییر صورت با فاکتور خاصی |
| sequences |
ثبات CPU که حاوی آدرس دستور بعدی برای پردازش است |
| pitches |
دستور به وسیله صوتی موجی برای تغییر صورت با فاکتور خاصی |
| directories |
در OS/2 , -MS DOS دستور سیستم برای تولید دایرکتوری جدید روی دیسک |
| sequence |
ثبات CPU که حاوی آدرس دستور بعدی برای پردازش است |
| modes |
وارد کردن دستور در حالت مستقیم برای شروع اجرای برنامه |
| IAR |
ثباتی در CPU که حاوی محل دستور بعدی برای پردازش است |
| mode |
وارد کردن دستور در حالت مستقیم برای شروع اجرای برنامه |
| directory |
در OS/2 , -MS DOS دستور سیستم برای تولید دایرکتوری جدید روی دیسک |
| graphical user interface |
واسط بین سیستم عامل و برنامه و کاربر از تصاویر گرافیکی و نشانه ها برای نمایش توابع یا فایل |
| styluses |
وسیلهای مشابه قلم که در سیستمهای گرافیک کامپیوتری برای بیان محل نشانه گر در صفحه به کار می رود |
| stylus |
وسیلهای مشابه قلم که در سیستمهای گرافیک کامپیوتری برای بیان محل نشانه گر در صفحه به کار می رود |
| styli |
وسیلهای مشابه قلم که در سیستمهای گرافیک کامپیوتری برای بیان محل نشانه گر در صفحه به کار می رود |
| loops |
بخش اصلی دستور با حلقه که توابع اولیه را انجام میدهد به جای اینکه وارد حلقه شود یا حلقه را ترک کند یا تنظیم کند |
| looped |
بخش اصلی دستور با حلقه که توابع اولیه را انجام میدهد به جای اینکه وارد حلقه شود یا حلقه را ترک کند یا تنظیم کند |
loop |
بخش اصلی دستور با حلقه که توابع اولیه را انجام میدهد به جای اینکه وارد حلقه شود یا حلقه را ترک کند یا تنظیم کند |
| vent valve |
دریچه روی بالن برای رهاکردن گاز یا هوا و تنظیم صعود |
| A creaking gate hang long. <proverb> |
یک دروازه شکسته مدتها سرپا می ایستد. |
| automatics |
توانایی کامپیوتر برای اجرای تعدادی برنامه یا کار بدون دستور زیادی |
automatic |
توانایی کامپیوتر برای اجرای تعدادی برنامه یا کار بدون دستور زیادی |
| fetch |
رویدادهای لازم برای بازیابی , کد گشایی و اجرای دستور ذخیره شده در حافظه |
| kilo |
هزار دستور برناه که هر ثانیه پردازش می شوند برای بررسی توان کامپیوتر |
| fetched |
رویدادهای لازم برای بازیابی , کد گشایی و اجرای دستور ذخیره شده در حافظه |
| kilos |
هزار دستور برناه که هر ثانیه پردازش می شوند برای بررسی توان کامپیوتر |
| venire facias tot matrons |
دستور تشکیل هیات منصفهای از زنان برای زنی که مدعی ابستنی است |
| fetches |
رویدادهای لازم برای بازیابی , کد گشایی و اجرای دستور ذخیره شده در حافظه |
| flow diagram |
صفحه پلاستیکی با نشانههای بریده شده موقت برای اجازه دادن به نشانه ها تا به آسانی و به سرعت رسم شوند |
| flowchart |
صفحه پلاستیکی با نشانههای بریده شده موقت برای اجازه دادن به نشانه ها تا به آسانی و به سرعت رسم شوند |
| adaptation |
توانایی یک وسیله برای تنظیم کردن محدوده حساسیت خود در موقعیتهای مختلف |
| docketing |
صورت پروندههای حاضر برای رسیدگی که به وسیله منشی دادگاه تنظیم میشود |
| docket |
صورت پروندههای حاضر برای رسیدگی که به وسیله منشی دادگاه تنظیم میشود |
| blue key |
نقطه کمکی ابی برای تنظیم عکس در موقع فاهر کردن فیلم |
| adaptations |
توانایی یک وسیله برای تنظیم کردن محدوده حساسیت خود در موقعیتهای مختلف |
| dockets |
صورت پروندههای حاضر برای رسیدگی که به وسیله منشی دادگاه تنظیم میشود |
| docketed |
صورت پروندههای حاضر برای رسیدگی که به وسیله منشی دادگاه تنظیم میشود |
| point duty |
نگهبانی مامور راهنمایی عبورومرورکه درنقطهای می ایستد |
step |
اجرای برنامه کامپیوتری که در هر لحظه یک دستور اجرا شود و برای رفع اشکال است |
| macro |
کلمهای که برای بیان تعدادی دستور یا ساده کردن نوشتن برنامه به کار می رود |
| directives |
دستور برنامه نویسی که برای کنترل کردن مترجم زبان به کاپایلر و غیره است |
directive |
دستور برنامه نویسی که برای کنترل کردن مترجم زبان به کاپایلر و غیره است |
| Use this command to send the output to a file instead of to the screen. |
برای فرستادن بازده به یک فایل بجای به صفحه نمایش این دستور را بکار ببرید. |
| CD |
دستور سیستم در UNIX , DOS-MS برای حرکت دادن شما اطراف ساختار دایرکتوری |
| CDs |
دستور سیستم در UNIX , DOS-MS برای حرکت دادن شما اطراف ساختار دایرکتوری |
| stepping |
اجرای برنامه کامپیوتری که در هر لحظه یک دستور اجرا شود و برای رفع اشکال است |
| Tune in next week for another episode of 'Happy Hour'. |
هفته آینده کانال [تلویزیون] را برای قسمت دیگری از {ساعت شادی} تنظیم کنید. |
| times |
زمانی که طول می کشد تا دیسک چرخان پس از قط ع برق می ایستد |
| time |
زمانی که طول می کشد تا دیسک چرخان پس از قط ع برق می ایستد |
| redan |
استحکامات دوپهلو که گوشه برجستهای ازان بیرون می ایستد |
| timed |
زمانی که طول می کشد تا دیسک چرخان پس از قط ع برق می ایستد |
no drop image |
[تصویر نشانه که در حین عملیات کشیدن و قرار دادن ایجاد میشود و وقتی که نشانه گر روی شی است و میتواند شی مقصد باشد.] |
| else rule |
قانون منط ق برنامه دریک دستور -IF Then برای اعمال IF دیگر اگر شرط -IF Then برقرار نبود |
| drop down list box |
لیستی از موضوعات برای هر ورودی که وقتی فاهر میشود که نشانه گر را بخش ورودی ببرد |
| MIDI setup map |
فایلی که حاوی تمام داده مورد نیاز برای بیان تنظیم MIDI Mapper باشد |
| T committee |
انجمن ANSI که استانداردهای ارتباطی دیجیتال برای آمریکا تنظیم میکند , به ویژه سرویسهای ISDN |
| stop shot |
ضربه با چرخش که گوی اصلی بیلیارد بعد از تماس می ایستد |
| logo |
زبان برنامه نویسی سطح بالا برای مقاصد آموزشی . با دستور گرافیکی که به سادگی استفاده می شوند |
| backward |
جستجو برای دادهای که از موقعیت نشانه گر شروع میشود یا از انتهای فایل و به ابتدای فایل می رسد |
| matrixes |
چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود |
| matrix |
چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود |