Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (10 milliseconds)
English
Persian
shoal
نقاط کم عمق دریا
shoals
نقاط کم عمق دریا
Search result with all words
hypsographic map
نقشههای عوارض نمایی که ارتفاع نقاط در ان از سطح دریا تعیین شده است
isopleth
نقاط هم ارتفاع موج دریا
isothermal
نقاط هم حرارت اب دریا
isovelocity
نقاط هم سرعت اب دریا خطوط متحدالسرعت اب دریا
Other Matches
vertical control
کنترل ارتفاع نقاط اندازه گیری تراز وارتفاع نقاط
gridding
محدودیت ساختمان یک تصویرگرافیکی که مستلزم افتادن نقاط پایانی خطوط روی نقاط شبکه است
continental shelf
مقداری از خاک زیر اب دریا که از حاشیه ابهای ساحلی یک کشورشروع و به خطی که از ان اولین شیب تند قعر دریا اغاز میشود و ارتفاع ان باید بایداز سطح دریا 002 متر باشدختم میشود
neap tide
کشندکمینه اب دریا حداقل جذر ومد نهایی اب دریا
polar plot
روش بردن نقاط روی نقشه یا مختصات قطبی تعیین محل نقاط به طریقه مختصات قطبی
mean sea level
سطح متوسط ابهای دریا تراز میانگین ابهای دریا
trig list
لیست نقاط نقشه برداری شده فهرست مختصات نقاط نقشه برداری شده
holding anchorage
لنگر موقت در روی دریا یابندرگاه توقف موقت در روی دریا
field control
نقاط کنترل نقشه برداری نقاط کنترل زمینی نقشه برداری
interactional points
نقاط تلاقی
isodose rate
خط نقاط متحدالدوز
interactional points
نقاط تماس
keop soo
نقاط حساس
at all points
در همه نقاط
lagrangian points
نقاط لاگرانژی
trio
نقاط سه قلو
triads
نقاط سه قلو
triad
نقاط سه قلو
key points
نقاط مهم
keop soo
نقاط مرگ
key points
نقاط حساس
trios
نقاط سه قلو
plotted
ثبت مسیریا نقاط
primary masses
نقاط مادی اولیه
vital points
نقاط حساس بدن
kyusho
نقاط حساس بدن
isoheyt
خط شاخص نقاط هم باران
pin point
تعیین دقیق نقاط
form line
خط بین نقاط هم ارتفاع
geodetic control
نقاط کنترل ژئودزی
dapple
چیزی با نقاط رنگارنگ
plot
ثبت مسیریا نقاط
coordinates
طول و عرض نقاط
plots
ثبت مسیریا نقاط
trig point
نقاط مثلث بندی
apparent horizon
افق حقیقی نقاط
coordinate code
رمز مختصات نقاط
mean sea level
ارتفاع متوسط از سطح دریا ارتفاع متوسط اب دریا
network
اتصال نقاط شبکه به یکدیگر
interactive
نقاط توقف را تنظیم کند
plot
بردن نقاط روی طرح
differential leveling
تعیین اختلاف تراز نقاط
floating mark
نقاط مواج عکس هوایی
floating mark
نقاط ایستگاه برجسته بینی
plotted
بردن نقاط روی طرح
graphic
به صورت تصاویر و نقاط و نه متن
plots
بردن نقاط روی طرح
isogrive
خط میزان منحنی نقاط هم ثقل
infield
نقاط توپگیری در زمین کریکت
networks
اتصال نقاط شبکه به یکدیگر
isodose rate
خط نقاط هم دوز تشعشع اتمی
isoclinal
خط نقاط متحدالفشارمغناطیسی روی نقشه
isobars
خط جغرافیایی نشان دهنده نقاط هم فشار
whistle stop
در نقاط مختلف از مردم دیدارکوتاهی نمودن
zenith
اوج محور قائم بر افق نقاط
geong gyuk
نقاط حمله و دفاع کننده تکواندو
whistle-stop
در نقاط مختلف از مردم دیدارکوتاهی نمودن
multipass overlap
بنابراین نقاط کمتر به نظر می آیند
antipole
ساکنین نقاط متقاطر در روی زمین
exact location
تعیین کردن محل دقیق نقاط
matrix
الگوی نقاط که یک حرف را نشان می دهند
matrixes
الگوی نقاط که یک حرف را نشان می دهند
geodetic control
نقاط کنترل نقشه برداری عمومی
infill
نقاط کشیده شده روی نقشه
isobar
خط جغرافیایی نشان دهنده نقاط هم فشار
isobare
خط جغرافیایی نشان دهنده نقاط هم فشار
nexus
نقاط اتصال بین واحدها در شبکه
jabiru
لک لک ابزی نقاط گرم و معتدل امریکا
Antipodes
ساکنین نقاط متقاطردر روی زمین
isogonic line
خط میزان منحنی نقاط متحدالانحراف مغناطیسی
radial line plot
روش تعیین محل نقاط بااخراج اشعه
all points addressable graphics
نگاره سازی نشان دهی به همه نقاط
quadrantal points
نقاط یا قطبهای دستگاه جهت یابی هواپیما
isogrive
خط اتصال نقاط متحدالنیروی ثقل روی نقشه
bird's eye perspective
پرسپکتیو اجسامی که از نقاط دور دیده میشوند
vital point
حرکت غیرمجاز ضربه به نقاط حساس بدن
irredentism
سیاست اعاده نقاط ایتالیایی زبان بایتالیا
radiolocation
تعیین محل نقاط با استفاده ازامواج رادیویی
remaining velocity
سرعت گلوله در نقاط مختلف مسیر حرکت
isogonal
خط میزان منحنی نقاط متحدالانحراف مغناطیسی روی نقشه
rise and fall
تعیین پستی و بلندی نقاط نسبت به سطح مبنا
planimetric
نقشهای که فقط فواصل افقی نقاط رانشان میدهد
offset method
روش استفاده از خط سری درنشان دادن نقاط روی نقشه
dot pitch
فاصله میلیمتری میان نقاط منفرد روی یک صفحه نمایش
centered
محل نقاط سوراخ شده اطراف مرکز نواز کاغذی
centers
محل نقاط سوراخ شده اطراف مرکز نواز کاغذی
centre
محل نقاط سوراخ شده اطراف مرکز نواز کاغذی
centred
محل نقاط سوراخ شده اطراف مرکز نواز کاغذی
setting up
معرفی محلهای نقاط توقف در برنامه در حین رفع اشکال
fit
محاسبه منحنی ای که تقریباگ تعداد نقاط یا داده را تقریب می زند
fits
محاسبه منحنی ای که تقریباگ تعداد نقاط یا داده را تقریب می زند
fittest
محاسبه منحنی ای که تقریباگ تعداد نقاط یا داده را تقریب می زند
set
معرفی محلهای نقاط توقف در برنامه در حین رفع اشکال
sets
معرفی محلهای نقاط توقف در برنامه در حین رفع اشکال
setting up
نقاط تنظیم در یک خط که نوک چاپ یا نشانه گر برای هر دستور tab می ایستد
graph
نمودار نمایش رابط ه بین دو یا چند متغیر به صورت خط یا مجموعهای نقاط
cabling
نموداری که محل کابلها را در یک اداره نشان میدهد از جمله نقاط اتصال را
graphs
نمودار نمایش رابط ه بین دو یا چند متغیر به صورت خط یا مجموعهای نقاط
isotherm
خطی که نقاط دارای گرمای متوسط سالیانه مساوی رانشان میدهد
plotting
ثبت یا رسم مسیر حرکت بردن نقاط روی طرح یانقشه
inks
چاپگر کامپیوتر که رشتهای از نقاط جوهری با بار الکتریکی را به کاغذ می فرستد
ink
چاپگر کامپیوتر که رشتهای از نقاط جوهری با بار الکتریکی را به کاغذ می فرستد
booked
اصول متداول یک ورزش اگاهی در مورد نقاط قوت وضعف حریف
book
اصول متداول یک ورزش اگاهی در مورد نقاط قوت وضعف حریف
books
اصول متداول یک ورزش اگاهی در مورد نقاط قوت وضعف حریف
set
نقاط تنظیم در یک خط که نوک چاپ یا نشانه گر برای هر دستور tab می ایستد
mosaic
حرف نمایشی در سیستمهای ویدیویی که از نقاط کوچک تشکیل شده است
sets
نقاط تنظیم در یک خط که نوک چاپ یا نشانه گر برای هر دستور tab می ایستد
enterprise
سازمانی که کار یا گروهی ازکارهای مربوط به سایر نقاط جهان را انجام میدهد
phosphor
نقاط مجزای فسفر قرمز و سبز و آبی روی صفحه نمایش CRT
graticule ticks
نقاط تقاطع خطوط شبکه بندی نصف النهارات و مدارات روی نقشه
enhanced
حرف واضح تر یا چاپ گرافیکی با استفاده از نقاط کوچکتر و بیشتر واحد اینچ
enterprises
سازمانی که کار یا گروهی ازکارهای مربوط به سایر نقاط جهان را انجام میدهد
enhance
حرف واضح تر یا چاپ گرافیکی با استفاده از نقاط کوچکتر و بیشتر واحد اینچ
isallobaric
خط فرضی که نقاط دارای فشار جوی مساوی در زمان معینی رانشان میدهد
isallobar
خط فرضی که نقاط دارای فشار جوی مساوی در زمان معینی رانشان میدهد
enhancing
حرف واضح تر یا چاپ گرافیکی با استفاده از نقاط کوچکتر و بیشتر واحد اینچ
acupressure
روش تسکین درد و درمان بیماری از طریق فشار نقاط خاصی از بدن
redundancies
اتصالات اضافی بین نقاط که امکان ادامه عملیات در حین خرابی میدهد
case
دستور برنامه نویسی که به نقاط مختلف جهش میکند بر حسب مقدار داده
cases
دستور برنامه نویسی که به نقاط مختلف جهش میکند بر حسب مقدار داده
redundancy
اتصالات اضافی بین نقاط که امکان ادامه عملیات در حین خرابی میدهد
enhances
حرف واضح تر یا چاپ گرافیکی با استفاده از نقاط کوچکتر و بیشتر واحد اینچ
papering
کاغذ طولانی که داده روی آن ضبط میشود به صورت نقاط پانچ شده
airbrush
یک ابزار نقاشی که الگوهای نامنظم از نقاط را ایجاد میکند مانند اسپری مکانیکی
paper
کاغذ طولانی که داده روی آن ضبط میشود به صورت نقاط پانچ شده
papered
کاغذ طولانی که داده روی آن ضبط میشود به صورت نقاط پانچ شده
papers
کاغذ طولانی که داده روی آن ضبط میشود به صورت نقاط پانچ شده
tabbing
تنظیم یک ستون از اعداد به طوری که نقاط دهدهی عمودی قرار گرفته اند
curve fitting
روش ریاضی برای پیدا کردن یک فرمول که نمایشگرمجموعهای از نقاط داده میباشد
asea
در دریا
the blue
دریا
meerscham
کف دریا
ground
کف دریا
seabed
کف دریا
lough
اب دریا
the deep
دریا
sea foam
کف دریا
cuttle bone
کف دریا
sea foam
کف آب دریا
acajou
دریا
ocean foam
کف آب دریا
bree
دریا
beach foam
کف آب دریا
spume
کف آب دریا
asea
به دریا
at sea
در دریا
sea froth
کف دریا
sepiolite
کف دریا
seas
دریا
sea
دریا
the wave
دریا
waterscape
اب دریا
holm
دریا
high water line
خط مد دریا
overboard
در دریا
high water
مد دریا
d.j.'s locker
ته دریا
benthos
ته دریا
meerschaum
کف دریا
main
دریا
channeling
دریا
high tide
مد دریا
cuttlebone
کف دریا
channelled
دریا
on the sea
دریا
merest
دریا
mere
دریا
channeled
دریا
flood
رو د دریا
channel
دریا
flooded
رو د دریا
floods
رو د دریا
channels
دریا
saltwater
اب دریا
high tides
مد دریا
sea bed
کف دریا
needled
سوزن نازک آهنی روی چاپگر matrix-dot که یکی از نقاط را چاپ می گیرد
grids
الگوها یا خط وطی که روی صفحه نشان داده شده اند و محدوده به نقاط هستند
needles
سوزن نازک آهنی روی چاپگر matrix-dot که یکی از نقاط را چاپ می گیرد
needling
سوزن نازک آهنی روی چاپگر matrix-dot که یکی از نقاط را چاپ می گیرد
input/output
ارسال و دریافت داده بین کامپیوتر و رسانه جانبی و نقاط دیگر خارج سیستم
needle
سوزن نازک آهنی روی چاپگر matrix-dot که یکی از نقاط را چاپ می گیرد
grid
الگوها یا خط وطی که روی صفحه نشان داده شده اند و محدوده به نقاط هستند
decimals
تنظیم یک ستون از داده به طوری که نقاط دهدی آن به صورت عمودی قرار گرفته اند
tabulation
نقاط تنظیم در امتداد یک خط که نوک چاپ یا نشانه گر برای هر دستور tab متوقف میشود
decimal
تنظیم یک ستون از داده به طوری که نقاط دهدی آن به صورت عمودی قرار گرفته اند
sea purse
گرداب دریا
dead in the water
متوقف در دریا
sea state
حالت دریا
adventure
دل به دریا زدن
datum level
سطح اب دریا
by water
از راه دریا
sea anchor
لنگر دریا
sea shore
کرانه دریا
bay salt
نمک دریا
seaborne
دریا برد
seacoast
ساحل دریا
seacoast
دریا کنار
cog in the machine
<idiom>
قطرهای از دریا
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com