English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English Persian
hydrographic chart نقشه اب نگاری دریایی
Search result with all words
nautical chart نقشه دریایی اب نگاری شده
Other Matches
oceanography تهیه نقشههای دریایی و نقشه برداری دریایی
pilot chart نقشههای راهنمای دریایی نقشه ناوبری دریایی
cartography نقشه نگاری
hydrographic نقشه اب نگاری
survey اب نگاری دریایی
surveyed اب نگاری دریایی
surveys اب نگاری دریایی
planography نقشه نگاری طراحی
nautical chart نقشه دریایی
hydrographic chart نقشه دریایی
hydrography تهیه نقشه دریایی
charting گزارش کتبی مسابقه نقشه دریایی
chart گزارش کتبی مسابقه نقشه دریایی
charted گزارش کتبی مسابقه نقشه دریایی
charts گزارش کتبی مسابقه نقشه دریایی
pictography تصویر نگاری رمز نگاری
seabee گردان ساختمان دریایی گردان مهندسی دریایی مخصوص ساختن پایگاه ولنگرگاه یکان استحکامات دریایی
maps نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
map نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
strategies طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategy طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
fingerprint انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
fingerprinted انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
fingerprinting انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
fingerprints انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
conformal projection نوعی سیستم تهیه نقشه بزرگ کردن یکنواخت نقشه
line route map نقشه نشان دهنده راهها نقشه راهنمای مسیر خطوط سیم دستگاه
docking plan نقشه مسیر ورود کشتی به حوضچه تعمیر نقشه ساختمان قسمت زیر ناوlongshoreman
midshipman افسر پایین رتبه نیروی دریایی دانشجوی سال دوم دانشکده دریایی
piratic درخوردزدان دریایی مربوطبه دزدان دریایی مبنی بردزدی
cartographer ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
cartographers ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
control map نقشه مخصوص بررسی صحت بقیه نقشه ها
hyetography نقشه کشی از بارندگی نمایش بارش با نقشه
kites کایت دریایی هدف کش دریایی غوطه وردر اب
running lights فارهای شناور دریایی چراغهای راه دریایی
petty officers معاون افسرنگهبان دریایی درجه دارنیروی دریایی
kite کایت دریایی هدف کش دریایی غوطه وردر اب
petty officer معاون افسرنگهبان دریایی درجه دارنیروی دریایی
chine عضو طولی در کنار بدنه شناورهای دریایی یاهواپیماهای دریایی که محل برخورد سطوح فوقانی وتحتانی میباشند
topographic map نقشه عوارض نما نقشه توپوگرافی
mapping نقشه کشی کردن تهیه نقشه
stadimeter مسافت یاب دریایی الیداد دریایی
sea mark راهنمای دریایی :چراغ یافانوس دریایی
sea cucumber حلزون دریایی از جنس راب دریایی
storage map نقشه انباره نقشه انبارش
sea power قدرت دریایی منظور کشوری است که بادریا ارتباط ویژه دارد ودارای نیروی دریایی قوی است
convoy joiner ناوهای منفردی که به کاروان دریایی پیوسته اند ناوهای متفرقه اضافی درستون دریایی
marine تفنگداران دریایی تکاوران دریایی
marines تفنگداران دریایی تکاوران دریایی
naval activity تاسیسات دریایی قسمت دریایی
terns پرستوک دریایی چلچله دریایی
tern پرستوک دریایی چلچله دریایی
task unit نیروی واگذار کننده ماموریت دریایی یکان یا بخشی ازگروه ماموریت دریایی که زیر امر فرمانده گروه قرارمی گیرد
attack director وسایل محاسباتی سیستم کنترل اتش دریایی وسیله هادی تک اتش دریایی
light lists کتابهای راهنمای محل فارهای دریایی فهرست راهنمای چراغهای دریایی
summary areas مناطق اطلاعاتی دریایی مناطق یاد شده در خلاصه وضعیت دریایی
orthographic تصویر یا نقشه که در ان خطوط مصور برسطح تصویر یا نقشه عموداست
knot میل دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
knot گره دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
monographs تک نگاری
arteriography رگ نگاری
hydrographic اب نگاری
hydrography اب نگاری
monograph تک نگاری
reticulum نگاری
angiography رگ نگاری
maritime ناوگان مستقل دریایی ناوگان دریایی دریایی
plot تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plots تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plotted تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
map sheet شماره برگ نقشه از سریهای مختلف برگ نقشه
geodesy نقشه برداری عملیات نقشه برداری در شبکه جهانی
ethnography قوم نگاری
picture writing تصویر نگاری
spectrography بیناب نگاری
phallography نعوظ نگاری
tachygraphy تند نگاری
spectrography طیف نگاری
oceanography اقیانوس نگاری
pictorial art پیکر نگاری
logging واقعه نگاری
stylistics سلیس نگاری
seismography زلزله نگاری
myography عضله نگاری
demography جمعیت نگاری
oceanpgraphy اقیانوس نگاری
oscillography نوسان نگاری
petrography سنگ نگاری
pornography هرزه نگاری
journalism روزنامه نگاری
demography مردم نگاری
pictography صورت نگاری
phonography صدا نگاری
chronology رخداد نگاری
chronology وقایع نگاری
soleprint انگشت نگاری از پا
ski graphŠetc سایه نگاری
data recording داده نگاری
ethnographic <adj.> قوم نگاری
hydrography علم اب نگاری
demography امار نگاری
psychography روان نگاری
hydrographic مربوط به اب نگاری
eco mapping بوم نگاری
dermatographia پوست نگاری
dactyloscopy انگشت نگاری
dactylagraphy انگشت نگاری
electrotype برق نگاری
crystallography بلور نگاری
cranioscopy جمجمه نگاری
leetter writing نامه نگاری
letter writer نامه نگاری
cerography موم نگاری
macrography بزرگ نگاری
sciagraphy سایه نگاری
cardiography قلب نگاری
topography برجسته نگاری
topography مکان نگاری
arteriography نبض نگاری
chromatography رنگ نگاری
letter writing نامه نگاری
bureau of naval personnel اداره پرسنل نیروی دریایی دفتر پرسنل دریایی
rear commodore سرپرست کاروان دریایی جانشین فرمانده کاروان دریایی
naval aviation قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
vignetting سایه روشن زدن به نقشه یاعکس هوایی نمایش عوارض نقشه با سایه روشن تدریجی
uranographic وابسته به اسمان نگاری
topography مکان نگاری مساحی
mental topography مکان نگاری ذهن
computed tomography scanning مغز نگاری کامپیوتری
portraiture پیکر نگاری تعریف
anecdotal method روش واقعه نگاری
newspapers روزنامه نگاری کردن
chromatographic وابسته برنگ نگاری
newspaper روزنامه نگاری کردن
uranographical وابسته به اسمان نگاری
telegraphic از راه دور نگاری
ideographs حروف اندیشه نگاری
seismic method روش زلزله نگاری
hydrographic datum سطح مبنای اب نگاری
To take fingerprints. انگشت نگاری کردن
finger print department اداره انگشت نگاری
notepaper کاغذ نامه نگاری
electroretinography برق نگاری شبکیه
electrocardiography قلب نگاری برقی
electroencephalography برق نگاری مغز
electromyography برق نگاری ماهیچه
emg برق نگاری ماهیچه
diary method روش خاطره نگاری
outline assembly drawing نقشه کلی ساختمان نقشه ایکه تصویر کلی ساختمان را نشان میدهد وجزئیات ساختمان روی ان پیاده نشده است
spandrel لچک [در فرش های لچک ترنج، لچک ها معمولا یک چهارم ترنج بوده و یا دارای نقشه مشابه و یا نقشه متفاوت می باشند.]
common control کنترل عمومی نقشه برداری شبکه عمومی نقشه برداری شبکه جهانی نقشه برداری
light period دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
to correspond with رابطه [نامه نگاری] داشتن با
lexicography فرهنگ نویسی واژه نگاری
automatics فرم های نامه نگاری
uranography عالم شناسی اسمان نگاری
automatic فرم های نامه نگاری
topographic وابسته بنقشه برداری یا مکان نگاری
geodetic datum سطح مبنای نقشه برداری افق مبنای نقشه برداری زمینی جهانی
map compilation تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
crash position indicator برج اعلام محل وقوع سوانح دریایی برج مراقبت سوانح دریایی
journalese بزرگ جلوه دادن مطالب درروزنامه نگاری
pastellist پیکر نگاری که با مداد رنگی کار میکند
floating lines خطوط مواج برجسته نگاری وبرجسته بینی
Marine Corps نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی
convoy commodore فرمانده ستون دریایی فرمانده کاروان دریایی
naval gunfire تیراندازی توپخانه دریایی اتش توپخانه دریایی
bench mark شاخص علامت نقطه کنترل نقشه برداری شاخص نقشه برداری
computer aided design and drafting طراحی و نقشه کشی به کمک کامپیوتر طراحی و نقشه کشی کامپیوتری
moulage انگشت نگاری یا نگارش اثر چیزی برای کشف جرم
convoy routing تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
crash locator beacon برج اعلام سوانح دریایی برج تعیین محل سوانح دریایی
convoy schedule برنامه کلی حرکت ستون دریایی برنامه حرکت کاروان دریایی
grid navigation ناوبری از روی نقشه ناوبری از روی خطوط شبکه نقشه
projection سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
projections سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
trimsize اندازه تنظیم شده نقشه حواشی تنظیم شده نقشه
polar stereographic سیستم تهیه نقشه قطبی سیستم نقشه برداری قطبی
light ship کشتی حامل فار دریایی کشتی حامل فانوس دریایی
commandant of marine corps فرمانده نیروی تکاوران دریایی فرمانده نیروی تفنگداران دریایی
convoy route مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
trig list لیست نقاط نقشه برداری شده فهرست مختصات نقاط نقشه برداری شده
sofar سیستم مسافت یابی صوتی دریایی نوعی روش مسافت یابی صوتی دریایی
lobsters خرچنگ دریایی گوشت خرچنگ دریایی
lobster خرچنگ دریایی گوشت خرچنگ دریایی
stereography طریقه برجسته نگاری یا رسم ارتفاعات به طریقه استریوسکوپی
survey station ایستگاه نقشه برداری ایستگاه کنترل نقشه برداری
map plane سطح مبنای تراز نقشه مبنای تراز نقشه
lexicographic وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
field control نقاط کنترل نقشه برداری نقاط کنترل زمینی نقشه برداری
spotting board طرح تیر توپخانه دریایی طرح تنظیم تیر توپخانه دریایی
electroencephalogram منحنی هایی که توسط دستگاه ثبت امواج مغز ثبت شده است موج نگاری مغز
drawing نقشه
drawings نقشه
plan view نقشه کف
planless بی نقشه
plat نقشه
map maker نقشه کش
plotless بی نقشه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com