Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
line map
نقشه تنظیم شده یا میزان شده
Other Matches
trimsize
اندازه تنظیم شده نقشه حواشی تنظیم شده نقشه
adjustments
تنظیم و میزان کردن
contour map
نقشه میزان منحنی دار
adjusts
میزان کردن تنظیم کنید
adjusting
میزان کردن تنظیم کنید
isobath
خطوط میزان منحنی نقشه عمق نما خطوط میزان عمق
isogonal
خط میزان منحنی نقاط متحدالانحراف مغناطیسی روی نقشه
tuners
پیچ میزان رادیو وسیله تنظیم جریان برق وغیره
tuner
پیچ میزان رادیو وسیله تنظیم جریان برق وغیره
lined photomap
نقشه عکسی میزان شده یاتنظیم شده
compensates
تنظیم کردن میزان کردن تاوان دادن
compensate
تنظیم کردن میزان کردن تاوان دادن
compensated
تنظیم کردن میزان کردن تاوان دادن
to balance out
میزان کردن
[تنظیم کردن ]
bond albedo
نسبت میزان نور بازتابش شده به میزان نوربرخوردکرده
availability
میزان در دسترس بودن میزان امادگی زمان تعمیرناو
map
نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
maps
نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
strategies
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategy
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
conformal projection
نوعی سیستم تهیه نقشه بزرگ کردن یکنواخت نقشه
line route map
نقشه نشان دهنده راهها نقشه راهنمای مسیر خطوط سیم دستگاه
docking plan
نقشه مسیر ورود کشتی به حوضچه تعمیر نقشه ساختمان قسمت زیر ناوlongshoreman
hyetography
نقشه کشی از بارندگی نمایش بارش با نقشه
control map
نقشه مخصوص بررسی صحت بقیه نقشه ها
cartographer
ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
cartographers
ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
sight adjustment
تنظیم دستگاه نشانه روی تنظیم زاویه یاب قلق گیری کردن
camera station
ایستگاه تنظیم عکاسی هوایی نقطه تنظیم دوربین
tunes
تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
tune
تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
mapping
نقشه کشی کردن تهیه نقشه
topographic map
نقشه عوارض نما نقشه توپوگرافی
tunes
میزان کردن میزان کردن الت موسیقی یارادیو وغیره
tune
میزان کردن میزان کردن الت موسیقی یارادیو وغیره
tunes
تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
range spotting
تنظیم مسافت تنظیم هدف کردن
tune
تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
storage map
نقشه انباره نقشه انبارش
paged
انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
page
انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
pages
انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
calibration
تنظیم دستگاه بی سیم تصحیح کردن تنظیم کردن کالیبر سنجی
rheostat
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
rheostatic
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
orthographic
تصویر یا نقشه که در ان خطوط مصور برسطح تصویر یا نقشه عموداست
self adjusting
بخودی خود میزان شونده خود میزان
sight alinement
تنظیم محور زاویه یاب تنظیم محور دوربین و وسایل نشانه روی با محور لوله
plotted
تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plot
تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plots
تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
geodesy
نقشه برداری عملیات نقشه برداری در شبکه جهانی
map sheet
شماره برگ نقشه از سریهای مختلف برگ نقشه
vignetting
سایه روشن زدن به نقشه یاعکس هوایی نمایش عوارض نقشه با سایه روشن تدریجی
spandrel
لچک
[در فرش های لچک ترنج، لچک ها معمولا یک چهارم ترنج بوده و یا دارای نقشه مشابه و یا نقشه متفاوت می باشند.]
outline assembly drawing
نقشه کلی ساختمان نقشه ایکه تصویر کلی ساختمان را نشان میدهد وجزئیات ساختمان روی ان پیاده نشده است
common control
کنترل عمومی نقشه برداری شبکه عمومی نقشه برداری شبکه جهانی نقشه برداری
auxiliary contours
خطوط میزان منحنی واسطه خطوط میزان منحنی تکمیلی
map compilation
تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
geodetic datum
سطح مبنای نقشه برداری افق مبنای نقشه برداری زمینی جهانی
sidelay
تنظیم کننده کناره کاغذ وسیله تنظیم کناره کاغذ درماشین چاپ
go no go
اچار تنظیم فاصله سر تیر بارکالیبر 7/21 اچار تنظیم فاصله پیشانی گلنگدن
adjusting ring
حلقه تنظیم زمان ماسوره حلقه تنظیم
computer aided design and drafting
طراحی و نقشه کشی به کمک کامپیوتر طراحی و نقشه کشی کامپیوتری
bench mark
شاخص علامت نقطه کنترل نقشه برداری شاخص نقشه برداری
depth contour
خطوط میزان منحنی عمق میزان منحنی عمق اب
projection
سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
projections
سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
grid navigation
ناوبری از روی نقشه ناوبری از روی خطوط شبکه نقشه
polar stereographic
سیستم تهیه نقشه قطبی سیستم نقشه برداری قطبی
trig list
لیست نقاط نقشه برداری شده فهرست مختصات نقاط نقشه برداری شده
calibrated air speed
سرعت هوایی تنظیم شده سرعت تنظیم شده هواپیما
survey station
ایستگاه نقشه برداری ایستگاه کنترل نقشه برداری
map plane
سطح مبنای تراز نقشه مبنای تراز نقشه
metre
میزان
librae
میزان
level
میزان
noise level
میزان خش
adjustment
میزان
balance
میزان
balances
میزان
adjustments
میزان
amounts
میزان
meter
میزان
scalage
میزان
rates
میزان
measure
میزان
meters
میزان
amounting
میزان
amounted
میزان
amount
میزان
rhythms
میزان
rhythm
میزان
criterion
میزان
rate
میزان
metres
میزان
unit
میزان
levels
میزان
weight
میزان
leveled
میزان
levelled
میزان
scales
میزان
infiltration rate
میزان
volumes
میزان
volume
میزان
units
میزان
yardsticks
میزان
At the rate of . On a scale of .
به میزان
yardstick
میزان
libra
میزان
quantity discount
میزان تخفیف
education stand
میزان تحصیلات
rate of loading
میزان بارگذاری
consumption rate
میزان مصرف
rate of climb
میزان صعود
isometrics
دارای یک میزان
shear modulus
میزان سختپایی
isometric
دارای یک میزان
adjusting
میزان کردن
rate of spending
میزان مخارج
rain glass
میزان الهوا
adjusts
میزان کردن
setscrew
پیچ میزان
rain glass
میزان سنج
rate of output
میزان تولید
precipitation
میزان رطوبت
rate of turn
میزان گردش
error rate
میزان خطا
equilibration
میزان کردن
evaporimter
میزان تبخیر
damage criteria
میزان خسارات
performance
میزان کارائی
failure rate
میزان خرابی
humidity
میزان رطوبت
contour line
خط میزان منحنی
salinity
میزان شوری
performances
میزان کارائی
damage criteria
میزان ضایعات
data rate
میزان داده
precipitation
میزان بارندگی
credit rating
میزان اعتبار
tuned
میزان شده
libra
برج میزان
incidence
میزان بروز
beta librae
بتا- میزان
speed
میزان شتاب
speeding
میزان شتاب
speeds
میزان شتاب
degree of protection
میزان حفافت
par
میزان متوسط
adjustment
میزان کردن
collimate
میزان کردن
demand surface
میزان تقاضا
expenditure
میزان مصرف
birthrate
میزان موالید
line of cerdit
میزان اعتبار
level of effort
میزان تلاش
degree of risk
میزان خطر
delta librae
دلتا- میزان
lapse rate
میزان افت
calorimeter
میزان الحراره
allowances
میزان مجاز
allowance
میزان مجاز
tuner
میزان کننده
adjust
میزان کردن
tuner
میزان ساز
goodness of fit
میزان انطباق
amounted
مقدار میزان
amount
مقدار میزان
sensitivity
میزان حساسیت
sensitivities
میزان حساسیت
gradient
میزان شیب
conductance
میزان هدایت
quantum
درجه میزان
amounting
مقدار میزان
decrement
میزان کاهش
alpha librae
الفا- میزان
tuners
میزان کننده
admission rate
میزان پذیرش
knock rating
میزان بهسوزی
tuners
میزان ساز
collision rate
میزان برخورد
hygrometer
میزان الرطوبه
discount rate
میزان تخفیف
amounts
مقدار میزان
gradients
میزان شیب
module
اندازه میزان
aligning
میزان کردن
survival rate
میزان ماندگاری
aligned
میزان کردن
align
میزان کردن
sprinkling
میزان اندک
remedied
درمان میزان
Richter Scale
میزان ریشتر
volume
تعداد میزان
voltage balance
میزان ولتاژ
tunes
میزان کردن
tune
میزان کردن
aligns
میزان کردن
to figure up
مبلغ یا میزان
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com