Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (11 milliseconds)
English
Persian
geographic map
نقشه جغرافیایی
land map
نقشه جغرافیایی
Search result with all words
cartogram
نقشه اماری جغرافیایی
chorography
نقشه برداری وتوضیح وضع جغرافیایی ناحیهای
Other Matches
true convergence
سیستم کنترل جغرافیایی یاسیستم مختصات جغرافیایی تقارب حقیقی نصف النهارات
geographic reference
سیستم مختصات جغرافیایی سیستم شبکه بندی جغرافیایی
true origin
نقطه مبداء یا مبنای مختصات جغرافیایی نصف النهار مبداء مختصات جغرافیایی
maps
نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
map
نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
strategies
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategy
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
conformal projection
نوعی سیستم تهیه نقشه بزرگ کردن یکنواخت نقشه
line route map
نقشه نشان دهنده راهها نقشه راهنمای مسیر خطوط سیم دستگاه
docking plan
نقشه مسیر ورود کشتی به حوضچه تعمیر نقشه ساختمان قسمت زیر ناوlongshoreman
cartographers
ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
cartographer
ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
control map
نقشه مخصوص بررسی صحت بقیه نقشه ها
hyetography
نقشه کشی از بارندگی نمایش بارش با نقشه
mapping
نقشه کشی کردن تهیه نقشه
topographic map
نقشه عوارض نما نقشه توپوگرافی
geographic
جغرافیایی
storage map
نقشه انباره نقشه انبارش
easting
طول جغرافیایی
geographical poles
قطبهای جغرافیایی
gazetteer
فرهنگ جغرافیایی
geographical longitude
طول جغرافیایی
true bearing
سمت جغرافیایی
geographical latitude
عرض جغرافیایی
geographic equator
استوای جغرافیایی
true convergence
انحراف جغرافیایی
geographic coordinates
مختصات جغرافیایی
geographical meridian
خط طول جغرافیایی
geographical mile
میل جغرافیایی
true heading
سمت جغرافیایی
geographical mile
مایل جغرافیایی
true north
شمال جغرافیایی
placename
نام جغرافیایی
latitude
عرض جغرافیایی
latitudes
عرض جغرافیایی
longitude
طول جغرافیایی
biogeographic
زیست جغرافیایی
longitudes
طول جغرافیایی
parrallels of latitude
مدارات عرض جغرافیایی
geocentric latitude
عرض جغرافیایی زمینی
geographical meridian
نصف النهار جغرافیایی
latitudinarian
وابسته بعرض جغرافیایی
true course
سمت مسیر جغرافیایی
longitudinal
وابسته بطول جغرافیایی
Longitude and latitude.
طول وعرض جغرافیایی
grid
شبکه بندی جغرافیایی
latitudinal
وابسته بعرض جغرافیایی
difference in easting
اختلاف طول جغرافیایی
grids
شبکه بندی جغرافیایی
co latitude
متمم عرض جغرافیایی
military area
حوزه جغرافیایی نظامی
colatitude
متمم عرض جغرافیایی
georef grid
مختصات جغرافیایی جهانی
true azimuth
سمت حقیقی گرای جغرافیایی
localities
محل مخصوص مکان جغرافیایی
locality
محل مخصوص مکان جغرافیایی
topology
مکان شناسی وضعیت جغرافیایی
orthographic
تصویر یا نقشه که در ان خطوط مصور برسطح تصویر یا نقشه عموداست
isobars
خط جغرافیایی نشان دهنده نقاط هم فشار
aba
مقیاس اندازه گیری عرض جغرافیایی
boundary disclaimer
نشان دهنده حدود جغرافیایی منطقه
true course
سمت حرکت جغرافیایی ناو یاهواپیما
zonation
طرز پخش و انتشارموجودات در مناطق جغرافیایی
isobar
خط جغرافیایی نشان دهنده نقاط هم فشار
isobare
خط جغرافیایی نشان دهنده نقاط هم فشار
chorographic
وابسته بنقشه برداری جغرافیایی از ناحیهای
plotted
تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plots
تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plot
تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
geodesy
نقشه برداری عملیات نقشه برداری در شبکه جهانی
map sheet
شماره برگ نقشه از سریهای مختلف برگ نقشه
time zone
منطقه جغرافیایی دارای ساعت یا نصف النهار معینی
time zones
منطقه جغرافیایی دارای ساعت یا نصف النهار معینی
vignetting
سایه روشن زدن به نقشه یاعکس هوایی نمایش عوارض نقشه با سایه روشن تدریجی
variation
زاویه افقی بین امتدادمغناطیسی محل و نصف النهارهای جغرافیایی
geocoding
روش تهیه یک صفحه گرافیکی اطلاعات در رابطه با یک ناحیه جغرافیایی
variations
زاویه افقی بین امتدادمغناطیسی محل و نصف النهارهای جغرافیایی
outline assembly drawing
نقشه کلی ساختمان نقشه ایکه تصویر کلی ساختمان را نشان میدهد وجزئیات ساختمان روی ان پیاده نشده است
spandrel
لچک
[در فرش های لچک ترنج، لچک ها معمولا یک چهارم ترنج بوده و یا دارای نقشه مشابه و یا نقشه متفاوت می باشند.]
common control
کنترل عمومی نقشه برداری شبکه عمومی نقشه برداری شبکه جهانی نقشه برداری
map compilation
تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
geodetic datum
سطح مبنای نقشه برداری افق مبنای نقشه برداری زمینی جهانی
model geometric
یک قسمت یا یک ناحیه جغرافیایی که روی یک سیستم گرافیکی کامپیوترطراحی و در یک پایگاه ذخیره شده است
routing indicator
گروهی از حروف که برای نشان دادن محل جغرافیایی یک ایستگاه یا یکان یا قرارگاه به کار می رود
geopolitic
علمی که روابط بین موقعیت جغرافیایی سرزمینها را باپیدایش و نابودی قدرتهای بزرگ و امپراطوریها مطالعه میکند
computer aided design and drafting
طراحی و نقشه کشی به کمک کامپیوتر طراحی و نقشه کشی کامپیوتری
bench mark
شاخص علامت نقطه کنترل نقشه برداری شاخص نقشه برداری
projection
سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
grid navigation
ناوبری از روی نقشه ناوبری از روی خطوط شبکه نقشه
trimsize
اندازه تنظیم شده نقشه حواشی تنظیم شده نقشه
projections
سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
polar stereographic
سیستم تهیه نقشه قطبی سیستم نقشه برداری قطبی
trig list
لیست نقاط نقشه برداری شده فهرست مختصات نقاط نقشه برداری شده
map plane
سطح مبنای تراز نقشه مبنای تراز نقشه
survey station
ایستگاه نقشه برداری ایستگاه کنترل نقشه برداری
anthropography
علم ساختمان بدن انسان رشتهای از علم انسان شناسی که درباره تاثیراوضاع جغرافیایی بر روی نژادها صحبت میکند
field control
نقاط کنترل نقشه برداری نقاط کنترل زمینی نقشه برداری
map maker
نقشه کش
schemed
نقشه
drawings
نقشه
drawing
نقشه
schemes
نقشه
plots
نقشه
mounted map
نقشه
plotted
نقشه
cartograph
نقشه
tracer
نقشه کش
charts
نقشه
rambling
بی نقشه
cartographer
نقشه کش
cartographers
نقشه کش
scheme
نقشه
draftsman
نقشه کش
chart
نقشه
charted
نقشه
charting
نقشه
plans
نقشه کف
design
نقشه
visual aid
نقشه
projected
نقشه
designs
نقشه
plotless
بی نقشه
programs
نقشه
program
نقشه
plans
نقشه
project
نقشه
designers
نقشه کش
designer
نقشه کش
projects
نقشه
map
نقشه
plan
نقشه
plan
نقشه کف
plat
نقشه
planless
بی نقشه
model
نقشه
models
نقشه
plan view
نقشه کف
maps
نقشه
tracers
نقشه کش
plot
نقشه
outline
نقشه
outlined
نقشه
planners
نقشه کش
modelled
نقشه
planner
نقشه کش
modeled
نقشه
draughtsman
نقشه کش
outlining
نقشه
draftsmen
نقشه کش
outlines
نقشه
draughtsmen
نقشه کش
weather map
نقشه هواشناسی
war plan
نقشه جنگی
constant helm plan
نقشه زیگزاگ
construction drowling
نقشه کارگاهی
detail drawing
نقشه جزئیات
designment
نقشه کشی
land surveying
نقشه برداری
control map
نقشه مادر
have had it (with someone or something)
<idiom>
نقشه کشیدن
detail drawing
نقشه تفصیلی
contour map
نقشه برجسته
bleeding edge
حاشیه نقشه
schematic diagram
نقشه رادیو
weaving draft
نقشه فرش
map scale
مقیاس نقشه
to forge out plans
نقشه ریختن
cadastral map
نقشه ثبتی
cadastral map
نقشه استراتژیکی
brodmann's map
نقشه برودمن
bi margin format
نقشه دو حاشیهای
battle pin
سنجاق نقشه
battle map
نقشه جنگی
base map
نقشه مبنا
base map
نقشه پایگاه
base map
نقشه مادر
approval of plan
تصویب نقشه
weaving draft
نقشه بافت
power struggle
نقشه تهاجمی
key map
نقشه راهنما
cognitive map
نقشه شناختی
map
نقشه
[جغرافیا]
chartography
نقشه کشی
chartography
ترسیم نقشه
chart series
سری نقشه ها
chart desk
میز نقشه
to make plans
نقشه ریختن
energy pattern
نقشه انرژی
nautical chart
نقشه دریایی
planography
فن ترسیم نقشه
plat
قطعه نقشه
map reading
نقشه خوانی
map orientation
توجیه نقشه
map margin
کناره نقشه
map maker
نقشه ساز
map exercise
مانورروی نقشه
map compilation
تالیف نقشه
map chart
نقشه مسطح
plat
نقشه مسطحه
land surveyor
نقشه بردار
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com