Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (11 milliseconds)
English
Persian
battle map
نقشه جنگی
war plan
نقشه جنگی
Search result with all words
strategies
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategy
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
Other Matches
escry
فریاد و غریو جنگی سردادن نعره جنگی
warship
کشتی جنگی ناو جنگی
warships
کشتی جنگی ناو جنگی
battle drill
مشق جنگی تمرین جنگی
cartel ship
کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
map
نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
maps
نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
conformal projection
نوعی سیستم تهیه نقشه بزرگ کردن یکنواخت نقشه
line route map
نقشه نشان دهنده راهها نقشه راهنمای مسیر خطوط سیم دستگاه
docking plan
نقشه مسیر ورود کشتی به حوضچه تعمیر نقشه ساختمان قسمت زیر ناوlongshoreman
control map
نقشه مخصوص بررسی صحت بقیه نقشه ها
cartographers
ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
cartographer
ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
hyetography
نقشه کشی از بارندگی نمایش بارش با نقشه
topographic map
نقشه عوارض نما نقشه توپوگرافی
mapping
نقشه کشی کردن تهیه نقشه
live fire
تیراندازی با تیر جنگی تیراندازی با فشنگ جنگی
storage map
نقشه انباره نقشه انبارش
orthographic
تصویر یا نقشه که در ان خطوط مصور برسطح تصویر یا نقشه عموداست
plotted
تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plot
تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plots
تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
geodesy
نقشه برداری عملیات نقشه برداری در شبکه جهانی
map sheet
شماره برگ نقشه از سریهای مختلف برگ نقشه
vignetting
سایه روشن زدن به نقشه یاعکس هوایی نمایش عوارض نقشه با سایه روشن تدریجی
outline assembly drawing
نقشه کلی ساختمان نقشه ایکه تصویر کلی ساختمان را نشان میدهد وجزئیات ساختمان روی ان پیاده نشده است
spandrel
لچک
[در فرش های لچک ترنج، لچک ها معمولا یک چهارم ترنج بوده و یا دارای نقشه مشابه و یا نقشه متفاوت می باشند.]
common control
کنترل عمومی نقشه برداری شبکه عمومی نقشه برداری شبکه جهانی نقشه برداری
geodetic datum
سطح مبنای نقشه برداری افق مبنای نقشه برداری زمینی جهانی
map compilation
تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
armistise
متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
computer aided design and drafting
طراحی و نقشه کشی به کمک کامپیوتر طراحی و نقشه کشی کامپیوتری
bench mark
شاخص علامت نقطه کنترل نقشه برداری شاخص نقشه برداری
projection
سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
trimsize
اندازه تنظیم شده نقشه حواشی تنظیم شده نقشه
projections
سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
grid navigation
ناوبری از روی نقشه ناوبری از روی خطوط شبکه نقشه
polar stereographic
سیستم تهیه نقشه قطبی سیستم نقشه برداری قطبی
trig list
لیست نقاط نقشه برداری شده فهرست مختصات نقاط نقشه برداری شده
fighting
جنگی
scrapper
جنگی
warlike
جنگی
service
جنگی
dogfights
سگ جنگی
tactically
جنگی
tactical
جنگی
battle line
خط جنگی
serviced
جنگی
martin
جنگی
bristly
جنگی
dogfight
سگ جنگی
martial
جنگی
man of war
ناو جنگی
martel de fer
چکش جنگی
field type
از نوع جنگی
man of war
مرد جنگی
dry run
عملیات جنگی
bantam
خروس جنگی
munitions of war
مهمات جنگی
nom de guerre
کنیه جنگی
bantams
خروس جنگی
enginery
اسباب جنگی
passes
معبر جنگی
dry run
تمرین جنگی
field wire
سیم جنگی
fighting cock
خروس جنگی
fighting load
بار جنگی
hard head
شاخ جنگی
live
فشنگ جنگی
live
مهمات جنگی
interned
پناهنده جنگی
missing
گمشده جنگی
lived
تیراندازی جنگی
lived
مهمات جنگی
lived
فشنگ جنگی
killed in action
کشته جنگی
gamecock
خروس جنگی
live round
تیر جنگی
fighting load
بارمهمات جنگی
fighting ram
غوچ جنگی
live round
گلوله جنگی
live ammunition
مهمات جنگی
game cock
خروس جنگی
game fowl
خروس جنگی
light line
خط چراغ جنگی
live
تیراندازی جنگی
war horse
اسب جنگی
chariots
ارابه جنگی
battleship
کشتی جنگی
battleships
کشتی جنگی
compartments
دهلیز جنگی
compartment
دهلیز جنگی
military
جنگی ارتش
navies
کشتی جنگی
navy
کشتی جنگی
accredited correspondent
خبرنگار جنگی
armed naval vessel
ناو جنگی
battle casualty
تلفات جنگی
battle dress
جلیقه جنگی
stratagems
حیله جنگی
chariot
ارابه جنگی
warhead
کلاهک جنگی
warheads
کلاهک جنگی
prisoner of war
زندانی جنگی
prisoner of war
اسیر جنگی
prisoners of war
زندانی جنگی
prisoners of war
اسیر جنگی
warpath
مسیر جنگی
stratagem
حیله جنگی
battle lights
چراغهای جنگی
battle plane
هواپیمای جنگی
battleplane
هواپیمای جنگی
combat ration
جیره جنگی
combat tire
لاستیک جنگی
combatant vessel
ناو جنگی
booty of war
غنیمت جنگی
contraband of war
قاچاق جنگی
cars
ارابه جنگی
car
ارابه جنگی
destrer
اسب جنگی
destrier
اسب جنگی
dim light
چراغ جنگی
tactic
تدابیر جنگی
tactics
تدابیر جنگی
action
عملیات جنگی
actions
عملیات جنگی
warplane
هواپیمای جنگی
battle problems
مسائل جنگی
battle reserve
ذخیره جنگی
battle reserve
احتیاط جنگی
battle sight
درجه جنگی
battle station
پایگاه جنگی
campaign badge
نشان جنگی
campaign medal
مدال جنگی
cocker
خروس جنگی
combat exercise
مانور جنگی
combat firing
تیراندازی جنگی
war horses
اسب جنگی
sloop
قایق جنگی
war state
دولت جنگی
war strenght
استعداد جنگی
poleaxe
تبرزین جنگی
poleax
تبرزین جنگی
war vessel
کشتی جنگی
warfare economy
اقتصاد جنگی
warlike preparations
تدارکات جنگی
war crimes
جنایات جنگی
war cry
فریاد جنگی
war gas
گاز جنگی
war indemnity
غرامت جنگی
war material
تجهیزات جنگی
war material
وسایل جنگی
war plan
طرح جنگی
war reserves
ذخایر جنگی
war ship
کشتی جنگی
booty
غنیمت جنگی
jetties
استحکامات جنگی
war crime
جنایات جنگی
sloop of war
کرجی جنگی
spoiler
خریدارغنائم جنگی
spoils of war
غنائم جنگی
service mine
مین جنگی
strategic situation
وضع جنگی
service ammunition
مهمات جنگی
tactical intelligence
اطلاعات جنگی
reparations for war damages
غرامات جنگی
tactical march
حرکت جنگی
tactical march
انتقال جنگی
tactical missile
موشک جنگی
jetty
استحکامات جنگی
trophy of war
غنایم جنگی
war indemnity
تاوان جنگی
campaign
عملیات جنگی
campaigns
عملیات جنگی
chargers
اسب جنگی
war refugee
آواره جنگی
charger
اسب جنگی
tactical aircraft
هواپیمای جنگی
parlementaire
فرستاده جنگی
paludament
ردای جنگی
campaigning
عملیات جنگی
combatant vessel
کشتی جنگی
passed
معبر جنگی
campaigned
عملیات جنگی
formation
ارایش جنگی
pass
معبر جنگی
mass
تمرکز قوای جنگی
tactics
روشها و فنون جنگی
masses
تمرکز قوای جنگی
detonators
خرج میانجی جنگی
fleets
دسته کشتیهای جنگی
combat tire
تایر جنگی خودرو
tactical loading
بارگیری رزمی یا جنگی
spoilsman
خریدار غنائم جنگی
fleet
دسته کشتیهای جنگی
arsenal
انبار مهمات جنگی
tactical
مربوط به تدابیر جنگی
strategics
اشنایی به حیلههای جنگی
arsenals
انبار مهمات جنگی
massing
تمرکز قوای جنگی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com