Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
shop or work drawing
نقشه در حین انجام کار
Other Matches
maps
نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
map
نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
strategies
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategy
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
conformal projection
نوعی سیستم تهیه نقشه بزرگ کردن یکنواخت نقشه
line route map
نقشه نشان دهنده راهها نقشه راهنمای مسیر خطوط سیم دستگاه
docking plan
نقشه مسیر ورود کشتی به حوضچه تعمیر نقشه ساختمان قسمت زیر ناوlongshoreman
control map
نقشه مخصوص بررسی صحت بقیه نقشه ها
cartographer
ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
cartographers
ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
hyetography
نقشه کشی از بارندگی نمایش بارش با نقشه
topographic map
نقشه عوارض نما نقشه توپوگرافی
mapping
نقشه کشی کردن تهیه نقشه
storage map
نقشه انباره نقشه انبارش
orthographic
تصویر یا نقشه که در ان خطوط مصور برسطح تصویر یا نقشه عموداست
fail
انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن
fails
انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن
failed
انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن
qui facit per alium facit perse
کسی که کاری را بوسیله دیگری انجام بدهد خودش ان را انجام داده است
like a duck takes the water
[Idiom]
کاری را تند یاد بگیرند انجام بدهند و از انجام دادن آن لذت ببرند
automate
نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automated
نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automates
نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automating
نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
failure
انجام ندادن کاری که باید انجام شود
failures
انجام ندادن کاری که باید انجام شود
plotted
تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plots
تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plot
تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
geodesy
نقشه برداری عملیات نقشه برداری در شبکه جهانی
map sheet
شماره برگ نقشه از سریهای مختلف برگ نقشه
vignetting
سایه روشن زدن به نقشه یاعکس هوایی نمایش عوارض نقشه با سایه روشن تدریجی
gurantee
عبارت از ان است که دولت یا دولتهایی طی معاهدهای متعهد شوند که انچه را قادر باشند جهت انجام امر معینی انجام دهند
robot
وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
robots
وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
outline assembly drawing
نقشه کلی ساختمان نقشه ایکه تصویر کلی ساختمان را نشان میدهد وجزئیات ساختمان روی ان پیاده نشده است
spandrel
لچک
[در فرش های لچک ترنج، لچک ها معمولا یک چهارم ترنج بوده و یا دارای نقشه مشابه و یا نقشه متفاوت می باشند.]
common control
کنترل عمومی نقشه برداری شبکه عمومی نقشه برداری شبکه جهانی نقشه برداری
geodetic datum
سطح مبنای نقشه برداری افق مبنای نقشه برداری زمینی جهانی
map compilation
تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
scratch one's back
<idiom>
کاری را برای کسی انجام دادن به امید اینکه اوهم برای تو انجام دهد
computer aided design and drafting
طراحی و نقشه کشی به کمک کامپیوتر طراحی و نقشه کشی کامپیوتری
bench mark
شاخص علامت نقطه کنترل نقشه برداری شاخص نقشه برداری
upward compatible
اصلاحی به این معنی که یک سیستم کامپیوتری یا غستگاه جانبی قادر است هر کاری راکه مدل قبلی انجام می داده انجام داده و علاوه بر ان عملکردهای بیشتری هم داشته باشد سازگاری رو به پیشرفت
projections
سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
projection
سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
trimsize
اندازه تنظیم شده نقشه حواشی تنظیم شده نقشه
polar stereographic
سیستم تهیه نقشه قطبی سیستم نقشه برداری قطبی
grid navigation
ناوبری از روی نقشه ناوبری از روی خطوط شبکه نقشه
trig list
لیست نقاط نقشه برداری شده فهرست مختصات نقاط نقشه برداری شده
retention money
مقدار پولی که کارفرما جهت حسن انجام کار پیمانکار نگه میدارد واین مقدار درصدی ازکل قرارداد است که حسن انجام کار نامیده میشود
queried
1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
query
1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
querying
1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
queries
1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
map plane
سطح مبنای تراز نقشه مبنای تراز نقشه
survey station
ایستگاه نقشه برداری ایستگاه کنترل نقشه برداری
continue
ادامه دادن چیزی یا انجام دادن چیزی که زودتر انجام می دادید
continues
ادامه دادن چیزی یا انجام دادن چیزی که زودتر انجام می دادید
field control
نقاط کنترل نقشه برداری نقاط کنترل زمینی نقشه برداری
mission , oriented
لازم برای انجام ماموریت ضروری برای انجام ماموریت
maps
نقشه
map maker
نقشه کش
planless
بی نقشه
designers
نقشه کش
plotless
بی نقشه
schemes
نقشه
plat
نقشه
designer
نقشه کش
visual aid
نقشه
schemed
نقشه
map
نقشه
mounted map
نقشه
cartographer
نقشه کش
charts
نقشه
cartographers
نقشه کش
rambling
بی نقشه
plan view
نقشه کف
charting
نقشه
scheme
نقشه
model
نقشه
modeled
نقشه
modelled
نقشه
models
نقشه
chart
نقشه
charted
نقشه
design
نقشه
plans
نقشه کف
outlining
نقشه
outlines
نقشه
plans
نقشه
plan
نقشه کف
project
نقشه
designs
نقشه
plotted
نقشه
program
نقشه
programs
نقشه
draughtsman
نقشه کش
cartograph
نقشه
plots
نقشه
planners
نقشه کش
draughtsmen
نقشه کش
planner
نقشه کش
draftsmen
نقشه کش
plot
نقشه
outlined
نقشه
draftsman
نقشه کش
outline
نقشه
tracers
نقشه کش
drawing
نقشه
drawings
نقشه
tracer
نقشه کش
plan
نقشه
projects
نقشه
projected
نقشه
map compilation
تالیف نقشه
plots
گراف یا نقشه
map chart
نقشه مسطح
my cake is dough
نقشه ام باطل شد
projection
نقشه کشی
patterns
نقشه شکل
original map
نقشه مادر
hook up
نقشه اویزان
original map
نقشه اصلی
contour
نقشه برجسته
plotted
نقشه کشیدن
operation map
نقشه عملیات
operation map
نقشه عملیاتی
nautical chart
نقشه دریایی
nautical chart
نقشه دریانوردی
tabular drawing
نقشه شیب
synoptic chart
نقشه هوازی
memory map
نقشه حافظه
mapwise
نقشه وار
map scale
مقیاس نقشه
plot
گراف یا نقشه
mapping
نقشه برداری
map margin
کناره نقشه
map reading
نقشه خوانی
plot
نقشه کشیدن
planography
فن ترسیم نقشه
pattern
نقشه ساختن
plots
نقشه کشیدن
map exercise
مانورروی نقشه
map maker
نقشه ساز
memory mapping
نقشه حافظه
map orientation
توجیه نقشه
patterns
نقشه ساختن
war plan
نقشه جنگی
planless economy
اقتصاد بی نقشه
relief emboss
نقشه برجسته
topographic map
نقشه برجسته
planimetric
نقشه پلانیمتری
pin
سنجاق نقشه
pinned
سنجاق نقشه
pinning
سنجاق نقشه
relief map
نقشه برجسته
rescale
نقشه کشیدن
surveying
نقشه برداری
design
نقشه کشیدن
planned chart
نقشه کروکی
topographer
نقشه بردار
topographic map
نقشه توپوگرافی
weather map
نقشه هواشناسی
process chart
نقشه عملیات
power play
نقشه تهاجمی
polar diagram
نقشه قطبی
plat
نقشه مسطحه
drawings
نقشه کارگاهی
drawings
نقشه کشی
plat
قطعه نقشه
drawing
نقشه کارگاهی
drawing
نقشه کشی
designs
نقشه کشیدن
survey
نقشه برداری
have had it (with someone or something)
<idiom>
نقشه کشیدن
storage map
نقشه حافظه
strategic map
نقشه نظامی
strategic plan
نقشه جنگ
structural draftsman
نقشه کش ساختمانی
structural drawing
نقشه ساختمانی
pictomap
نقشه عکسی
part plan
نقشه جزیی
plotted
گراف یا نقشه
pattern
نقشه شکل
portfolios
کلاسور نقشه
portfolio
کلاسور نقشه
stereotaxic atlas
نقشه مغز
schematic diagram
نقشه رادیو
scheme of life
نقشه زندگی
wrench
نقشه فریبنده
wrenched
نقشه فریبنده
wrenches
نقشه فریبنده
idea
نقشه کار
ideas
نقشه کار
site plan
نقشه جایگاه
site plan
نقشه محل
situation map
نقشه وضعیت
star chart
نقشه ستارگان
projections
نقشه کشی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com