English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
English Persian
sketch نقشه ساده مسوده
sketched نقشه ساده مسوده
sketches نقشه ساده مسوده
Other Matches
sketch نقشه ساده
sketched نقشه ساده
sketches نقشه ساده
kilim [glim] گلیم [زیر اندازی ساده از پشم گوسفند یا بز که پرز نداشته و پود نما است و رنگ آمیزی و نقشه آن با استفاده از پودهای رنگی تعیین می شود.]
simple design طرف کف ساده [هرگاه قسمتی و تمام فرش را بصورت ساده و بدون هیچگونه طرحی می بافند. نمونه آن فرش قائنات یا آستان قدس است که فضای بین لچک و ترنج کف ساده و قرمز می باشد.]
foul copy مسوده
scrabbler مسوده نویس
drafts طرح مسوده
drafted طرح مسوده
draft طرح مسوده
sketch مسوده کردن
sketches مسوده کردن
sketchbook کتاب مسوده
sketchbooks کتاب مسوده
croquis مسوده کروکی
minute مسوده یادداشت
sketched مسوده کردن
proforma مسوده شده فاکتورمقدماتی
basics یک زبان برنامه نویسی ساده از نظراموزش و بکارگیری و دارای فهرست کوچکی از دستورات وقالبهای ساده
basic یک زبان برنامه نویسی ساده از نظراموزش و بکارگیری و دارای فهرست کوچکی از دستورات وقالبهای ساده
letterpress منگنه مسوده کاغذهای کپیه پرس نامه
maps نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
map نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
strategies طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategy طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
conformal projection نوعی سیستم تهیه نقشه بزرگ کردن یکنواخت نقشه
line route map نقشه نشان دهنده راهها نقشه راهنمای مسیر خطوط سیم دستگاه
docking plan نقشه مسیر ورود کشتی به حوضچه تعمیر نقشه ساختمان قسمت زیر ناوlongshoreman
cartographers ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
cartographer ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
control map نقشه مخصوص بررسی صحت بقیه نقشه ها
hyetography نقشه کشی از بارندگی نمایش بارش با نقشه
mirror carpet طرح آینه [در این طرح زمینه اصلی فرش بصورت کاملا ساده و بدون هیچ نقش و نگاری بافته شده و تنها از یک یا دو حاشیه ساده استفاده می شود.]
mapping نقشه کشی کردن تهیه نقشه
topographic map نقشه عوارض نما نقشه توپوگرافی
structuring با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
structure با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
structures با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
storage map نقشه انباره نقشه انبارش
orthographic تصویر یا نقشه که در ان خطوط مصور برسطح تصویر یا نقشه عموداست
plot تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plots تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plotted تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
map sheet شماره برگ نقشه از سریهای مختلف برگ نقشه
geodesy نقشه برداری عملیات نقشه برداری در شبکه جهانی
vignetting سایه روشن زدن به نقشه یاعکس هوایی نمایش عوارض نقشه با سایه روشن تدریجی
scratch paper کاغذ مسوده کاغذ سیاهه
outline assembly drawing نقشه کلی ساختمان نقشه ایکه تصویر کلی ساختمان را نشان میدهد وجزئیات ساختمان روی ان پیاده نشده است
spandrel لچک [در فرش های لچک ترنج، لچک ها معمولا یک چهارم ترنج بوده و یا دارای نقشه مشابه و یا نقشه متفاوت می باشند.]
common control کنترل عمومی نقشه برداری شبکه عمومی نقشه برداری شبکه جهانی نقشه برداری
geodetic datum سطح مبنای نقشه برداری افق مبنای نقشه برداری زمینی جهانی
map compilation تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
computer aided design and drafting طراحی و نقشه کشی به کمک کامپیوتر طراحی و نقشه کشی کامپیوتری
bench mark شاخص علامت نقطه کنترل نقشه برداری شاخص نقشه برداری
projection سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
trimsize اندازه تنظیم شده نقشه حواشی تنظیم شده نقشه
grid navigation ناوبری از روی نقشه ناوبری از روی خطوط شبکه نقشه
projections سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
polar stereographic سیستم تهیه نقشه قطبی سیستم نقشه برداری قطبی
trig list لیست نقاط نقشه برداری شده فهرست مختصات نقاط نقشه برداری شده
map plane سطح مبنای تراز نقشه مبنای تراز نقشه
survey station ایستگاه نقشه برداری ایستگاه کنترل نقشه برداری
unassuming ساده
charmless ساده
plains ساده
simple minded ساده دل
plainest ساده
incomplex ساده
idiots ساده
homespun ساده
unsophisticated ساده
simple hearted ساده دل
plain hearted ساده دل
naive ساده
idiot ساده
explicit ساده
semplice ساده
incomposite ساده
fraudless ساده
clean ساده
free spoken ساده گو
untutored ساده
freestanding ساده
unceremoniously ساده
fructose ساده
simplex ساده
unceremonious ساده
cleaned ساده
plain ساده
plainer ساده
naif ساده
cleans ساده
cleanest ساده
daff ساده دل
fanciless ساده
simpleminded ساده دل
bald ساده
sheepishly ساده دل
sheepish ساده دل
simpler ساده
simple ساده دل
simple ساده
conversable <adj.> ساده دل
expansive <adj.> ساده دل
good-humored ساده دل
unaffected ساده
slickest ساده
balder ساده
simplest ساده
simplest ساده دل
simpler ساده دل
baldly ساده
baldest ساده
slick ساده
seemly <adj.> ساده دل
unaadorned ساده
positive ساده
artless ساده
inexpensive ساده
downright ساده
taffetized ساده
simple-hearted <adj.> ساده دل
clodhopper ساده
frugal ساده
innocent <adj.> ساده دل
clodhoppers ساده
simplistic ساده
unmeaning ساده
simplifications ساده سازی
open and shut ساده واضح
simplifying ساده کردن
plain flap فلپ ساده
phonemes صداهای ساده
pick wickian ساده بی تکلف
credulity ساده لوحی
natively بطور ساده
simplify ساده سازی
sketch طرح ساده
naivete ساده لوحی
cats paw ساده لوح
simplifies ساده کردن
simplifies ساده سازی
overhand knot گره ساده
lamblkin ساده لوح
lamblike ساده لوح
perfect gazes گازهای ساده
king post truss خرپای ساده
phoneme صدای ساده
ingenue دختر ساده
simplification ساده سازی
simplify ساده کردن
martin ساده لوح
sketched طرح ساده
lamb ادم ساده
clean bill برات ساده
reduction ساده سازی
ingenuous صاف و ساده
clean bill of lading بارنامه ساده
clean collection وصولی ساده
penny whistle نی لبک ساده
goof ادم ساده
goofed ادم ساده
goofing ادم ساده
goofs ادم ساده
penny whistles نی لبک ساده
reductions ساده سازی
lambs ادم ساده
simplistic ساده طبع
simplified ساده شده
simple interest سود ساده
basic circuit مدار ساده
nincompoops ساده لوح
booby ساده لوح
book keeping by single e. دفترداری ساده
nincompoop ساده لوح
credulousness ساده لوحی
simplifying ساده سازی
dupe ساده لوح
duped ساده لوح
gaby ساده لوح
galah ساده لوح
gobemouche ساده لوح
gowk ساده لوح
gullibility ساده لوحی
credulous ساده لوح
fall guys ساده لوح
fall guy ساده لوح
in plain english به انگلیسی ساده
primitive شکل ساده
frugal food خوراک ساده
free spokenness ساده گویی
dupes ساده لوح
duping ساده لوح
dupable ساده لوح
empirical formula فرمول ساده
navvy کارگر ساده
navvies کارگر ساده
flat rate نرخ ساده
simpletons ساده لوح
simpleton ساده لوح
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com