English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (11 milliseconds)
English Persian
inset نقشه فرعی
insets نقشه فرعی
Search result with all words
detail drawing رسم فرعی در یک نقشه که جزئیاتی از ان را در برمیگیرد
detail view نمای فرعی در یک نقشه که جزئیاتی از ان را در برمیگیرد
Other Matches
subspecies قسم فرعی جنس فرعی از یک نژاد
by pass بای پاس کردن پل زدن راه فرعی ساختن اتصال کوتاه کردن مجرای فرعی
by pass گذرگاه فرعی مسیر فرعی
ecotype بخش فرعی از نوع مستقل جانور یا گیاه که افراد ان باهم اختلاط و امتزاج نموده و بخش واحد فرعی تشکیل میدهند
map نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
maps نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
strategies طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategy طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
conformal projection نوعی سیستم تهیه نقشه بزرگ کردن یکنواخت نقشه
line route map نقشه نشان دهنده راهها نقشه راهنمای مسیر خطوط سیم دستگاه
docking plan نقشه مسیر ورود کشتی به حوضچه تعمیر نقشه ساختمان قسمت زیر ناوlongshoreman
hyetography نقشه کشی از بارندگی نمایش بارش با نقشه
cartographers ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
control map نقشه مخصوص بررسی صحت بقیه نقشه ها
cartographer ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
mapping نقشه کشی کردن تهیه نقشه
topographic map نقشه عوارض نما نقشه توپوگرافی
storage map نقشه انباره نقشه انبارش
orthographic تصویر یا نقشه که در ان خطوط مصور برسطح تصویر یا نقشه عموداست
plot تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plots تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plotted تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
map sheet شماره برگ نقشه از سریهای مختلف برگ نقشه
geodesy نقشه برداری عملیات نقشه برداری در شبکه جهانی
vignetting سایه روشن زدن به نقشه یاعکس هوایی نمایش عوارض نقشه با سایه روشن تدریجی
stbtitle عنوان فرعی عنوان فرعی مقاله
spandrel لچک [در فرش های لچک ترنج، لچک ها معمولا یک چهارم ترنج بوده و یا دارای نقشه مشابه و یا نقشه متفاوت می باشند.]
outline assembly drawing نقشه کلی ساختمان نقشه ایکه تصویر کلی ساختمان را نشان میدهد وجزئیات ساختمان روی ان پیاده نشده است
common control کنترل عمومی نقشه برداری شبکه عمومی نقشه برداری شبکه جهانی نقشه برداری
geodetic datum سطح مبنای نقشه برداری افق مبنای نقشه برداری زمینی جهانی
map compilation تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
sublease اجاره فرعی دادن حق اجاره بمستاجر فرعی دادن
computer aided design and drafting طراحی و نقشه کشی به کمک کامپیوتر طراحی و نقشه کشی کامپیوتری
bench mark شاخص علامت نقطه کنترل نقشه برداری شاخص نقشه برداری
projections سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
trimsize اندازه تنظیم شده نقشه حواشی تنظیم شده نقشه
projection سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
polar stereographic سیستم تهیه نقشه قطبی سیستم نقشه برداری قطبی
grid navigation ناوبری از روی نقشه ناوبری از روی خطوط شبکه نقشه
trig list لیست نقاط نقشه برداری شده فهرست مختصات نقاط نقشه برداری شده
derivative فرعی
subsidiary فرعی
branch line خط فرعی
sub dam سد فرعی
min فرعی
adjunct فرعی
secondary فرعی
adjuncts فرعی
derivatives فرعی
ancillary فرعی
accessorial فرعی
subalterns فرعی
by فرعی
subaltern فرعی
incidents فرعی
lateral فرعی
petty فرعی
incident فرعی
accessory فرعی
subsidiaries فرعی
half deck پل فرعی
spillover effect اثر فرعی
byeffect اثر فرعی
adverse reaction اثر فرعی
extrinsic فرعی
by-effect اثر فرعی
succursal فرعی
branch lines خط فرعی
tributaries فرعی
inferior فرعی
fall-out [side effect] اثر فرعی
tributary فرعی
minor فرعی
inferiors فرعی
secondary effect اثر فرعی
second class فرعی
subfamily تیره فرعی
subdirectory فهرست فرعی
suborder راسته فرعی
extensions تلفن فرعی
subfamily خانواده فرعی
extension تلفن فرعی
subsection قسمت فرعی
subcultures کشت فرعی
adjunct صفت فرعی
subculture کشت فرعی
by-product محصول فرعی
byways راه فرعی
adjuncts صفت فرعی
subharmonic هماهنگ فرعی
subgenus تیره فرعی
subinterval فاصله فرعی
subspace فضای فرعی
subcultures فرهنگ فرعی
by-products محصول فرعی
subculture فرهنگ فرعی
subsections قسمت فرعی
submenu منوی فرعی
subsidiary company شرکت فرعی
subgenus جنس فرعی
extraneous تصادفی فرعی
side line occupations مشاغل فرعی
secondary stairs پلکان فرعی
overtone صدای فرعی
secondary port بندر فرعی
secondary markets بازارهای فرعی
second fiddle شخص فرعی
stop street خیابان فرعی
rootlet ریشه فرعی
retort tar قطران فرعی
radicle فرعی نازک
quadrantal points جهات فرعی
annex شعبه فرعی
overtones صدای فرعی
secondary stress خستگی فرعی
slave station ایستگاه فرعی
subsidiary occupations مشاغل فرعی
side effects اثرات فرعی
side dish غذاهای فرعی
side show نمایش فرعی
side show موضوع فرعی
sidetracked جاده فرعی
sidetrack جاده فرعی
sidepiece چیز فرعی
sideway فرعی از پهلو
subdivision بخش فرعی
subdivisions بخش فرعی
annexes شعبه فرعی
annexing شعبه فرعی
bypasses مسیر فرعی
subcontract قرارداد فرعی
bypassing مسیر فرعی
sub network شبکه فرعی
sub sector بخش فرعی
sub station پست فرعی
subagency نمایندگی فرعی
subsidiary متمم فرعی
corollaries نتیجه فرعی
subclass طبقه فرعی
subclass شعبه فرعی
bypassed مسیر فرعی
subcontracted قرارداد فرعی
bypass مسیر فرعی
pseudocarp میوه فرعی
probative حقایق فرعی
subsidiaries متمم فرعی
sub contractor پیمانکار فرعی
accessory دعوای فرعی
accessory لوازم فرعی
side effect اثر فرعی
subcontracts قرارداد فرعی
side-effect اثر فرعی
subcontracting قرارداد فرعی
side-effects اثر فرعی
corollary نتیجه فرعی
by path جاده فرعی
spur track جاده فرعی
by product فراورده فرعی
annexe ساختمان فرعی
by product نتیجه فرعی
by product material فراورده فرعی
by way راه فرعی
by work کار فرعی
jamb-shaft ستون فرعی
by pass گذرگاه فرعی
by pass لوله فرعی
lay shaft میله فرعی
bayou نهرکوچک یا فرعی
blessed folder مخزن فرعی
borrowed light نورگیر فرعی
bracteole برگچه فرعی
bye election انتخابات فرعی
by election انتخابات فرعی
by lane کوچه فرعی
byname اسم فرعی
municipal road راه فرعی
cotype نوعی فرعی
dog leg شاخه فرعی
daughter chain زنجیر فرعی
extension شماره فرعی
dixings ارایشهای فرعی
derived unit واحد فرعی
secondary unit واحد فرعی
derived units واحدهای فرعی
derived units احاد فرعی
coproduct محصول فرعی
extension telephone تلفن فرعی
lay-shaft میله فرعی
byroad جاده فرعی
intercardinal points جهات فرعی
intercardinal headings جهات فرعی
incidentals اقلام فرعی
incidental effect اثر فرعی
token money پول فرعی
colonnette ستون فرعی
consequent pole قطب فرعی
floor jack اهرم فرعی
diverticulum جاده فرعی
link road راه فرعی
sideshow نمایش فرعی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com