English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
base map نقشه پایگاه
Other Matches
roll back کاریک برنامه کاربردی پایگاه داده ها برای توقف تراکنش و برگشت پایگاه داده ها به وضعیت قبلی
querying زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
aggregates تابع محاسباتی پایگاه داده که روی فیلد انتخاب شده هر رکورد پایگاه داده اجرا می شود
aggregate تابع محاسباتی پایگاه داده که روی فیلد انتخاب شده هر رکورد پایگاه داده اجرا می شود
queries زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
query زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
queried زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
maps نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
map نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
strategy طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategies طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
conformal projection نوعی سیستم تهیه نقشه بزرگ کردن یکنواخت نقشه
deployment operating base پایگاه پشتیبانی گسترش جنگی پایگاه کمک به گسترش نیروها
station list فهرست قسمتهای پایگاه دفترچه راهنمای قسمتهای مختلف پایگاه
line route map نقشه نشان دهنده راهها نقشه راهنمای مسیر خطوط سیم دستگاه
docking plan نقشه مسیر ورود کشتی به حوضچه تعمیر نقشه ساختمان قسمت زیر ناوlongshoreman
privacy قانونی که کاربران غیر محغاز نمیتوانند درباره افراد خصوصی از پایگاه داده ها داده دریافت کنند یا هر شخص فقط میتواند اطلاعات مربوط به خودش را در پایگاه داده بداند
cartographers ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
control map نقشه مخصوص بررسی صحت بقیه نقشه ها
cartographer ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
hyetography نقشه کشی از بارندگی نمایش بارش با نقشه
languages زبان در سیستم هدایت پایگاه داده ها که امکان میدهد در پایگاه داده ها به راحتی جستجو شود و پرسش شود
language زبان در سیستم هدایت پایگاه داده ها که امکان میدهد در پایگاه داده ها به راحتی جستجو شود و پرسش شود
topographic map نقشه عوارض نما نقشه توپوگرافی
mapping نقشه کشی کردن تهیه نقشه
sql زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و معروف استاندارد که برای تولید پرسش هایی برای داده از پایگاه داده ها به کار می رود
structure زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
structures زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
structuring زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
dense index اندیس پایگاه داده حاوی آدرس یا ورودی برای هر موضوع یا ورودی در پایگاه داده
queries زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
queried زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
query زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
querying زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
storage map نقشه انباره نقشه انبارش
orthographic تصویر یا نقشه که در ان خطوط مصور برسطح تصویر یا نقشه عموداست
QBE زبان ساده برای بازیابی اطلاعات از سیستم مدیریت پایگاه داده ها توسط وارد کردن درخواست با مقادیر مشخص که سپس با پایگاه داده تط بیق میشود و برای بازیابی داده صحیح استفاده میشود
plotted تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plot تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plots تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
map sheet شماره برگ نقشه از سریهای مختلف برگ نقشه
geodesy نقشه برداری عملیات نقشه برداری در شبکه جهانی
vignetting سایه روشن زدن به نقشه یاعکس هوایی نمایش عوارض نقشه با سایه روشن تدریجی
outline assembly drawing نقشه کلی ساختمان نقشه ایکه تصویر کلی ساختمان را نشان میدهد وجزئیات ساختمان روی ان پیاده نشده است
spandrel لچک [در فرش های لچک ترنج، لچک ها معمولا یک چهارم ترنج بوده و یا دارای نقشه مشابه و یا نقشه متفاوت می باشند.]
common control کنترل عمومی نقشه برداری شبکه عمومی نقشه برداری شبکه جهانی نقشه برداری
geodetic datum سطح مبنای نقشه برداری افق مبنای نقشه برداری زمینی جهانی
map compilation تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
bench mark شاخص علامت نقطه کنترل نقشه برداری شاخص نقشه برداری
computer aided design and drafting طراحی و نقشه کشی به کمک کامپیوتر طراحی و نقشه کشی کامپیوتری
grid navigation ناوبری از روی نقشه ناوبری از روی خطوط شبکه نقشه
trimsize اندازه تنظیم شده نقشه حواشی تنظیم شده نقشه
polar stereographic سیستم تهیه نقشه قطبی سیستم نقشه برداری قطبی
projection سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
projections سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
trig list لیست نقاط نقشه برداری شده فهرست مختصات نقاط نقشه برداری شده
status پایگاه
campound پایگاه
aboard در پایگاه
posts پایگاه
posted پایگاه
platform پایگاه
site پایگاه
post- پایگاه
platforms پایگاه
post پایگاه
stations پایگاه
sited پایگاه
stationed پایگاه
station پایگاه
sites پایگاه
lodgment or lodge پایگاه
home port پایگاه مادر
naval station پایگاه دریایی
naval base پایگاه دریایی
knowledge base پایگاه دانش
knowledge base پایگاه اگاهی
data bank پایگاه داده
landing site پایگاه فرود
data bank پایگاه داده ها
home port پایگاه اصلی
height of site ارتفاع پایگاه
social status پایگاه اجتماعی
space platform پایگاه فضایی
spaceport پایگاه فضایی
defense base پایگاه پدافندی
defense base پایگاه دفاعی
professional status پایگاه حرفهای
battle station پایگاه رزمی
filbert base پایگاه فریبنده
filbert base پایگاه دروغین
data base پایگاه داده ها
knowledge base پایگاه معلومات
hardened site پایگاه مقاوم
data banks پایگاه داده
base defense پدافند از پایگاه
air base پایگاه هوایی
base development ساختن پایگاه
base of operations پایگاه عملیات
base defense پدافند پایگاه
base camp پایگاه مبنا
advance base پایگاه جلو
database پایگاه داده ها
encampment اردو پایگاه
encampments اردو پایگاه
battle station پایگاه جنگی
base command فرماندهی پایگاه
achieved status پایگاه اکتسابی
air bases پایگاه هوایی
vacation camp [American E] پایگاه تابستانی
outpost پایگاه مرزی
air force base پایگاه هوایی
outposts پایگاه مرزی
databases پایگاه داده ها
class status پایگاه طبقهای
base development تهیه پایگاه
space station پایگاه فضایی
automatic take تغییر پایگاه
data banks پایگاه داده ها
space stations پایگاه فضایی
naval auxiliary پایگاه لجستیکی دریایی
base running دویدن بسوی پایگاه
frameworks مدیریت پایگاه داده
entry در پایگاه دادههای یا کتابخانه
fleet operating base پایگاه عملیاتی ناوگان
air beacon برج مراقبت پایگاه
socioeconomic status پایگاه اجتماعی- اقتصادی
footholds جای ثابت پایگاه
citadel پایگاه مستحکم ارگ
army base پایگاه نیروی زمینی
active database پایگاه دادههای فعال
framework مدیریت پایگاه داده
air force base پایگاه نیروی هوایی
exhaustive search جستجو هر رکورد در پایگاه
dinger دویدن به پایگاه اصلی
hardware platform پایگاه سخت افزار
advanced landing field پایگاه هوایی مقدم
advanced landing field پایگاه فرود مقدم
floating base پایگاه شناور دریایی
hard missile base پایگاه مستحکم موشک
relational database پایگاه داده رابطهای
distributed data base پایگاه داده توزیعی
foothold جای ثابت پایگاه
fire support base پایگاه پشتیبانی اتش
citadels پایگاه مستحکم ارگ
station complement پرسنل ثابت یک پایگاه
data base analyst تحلیل گر پایگاه داده
outpost پایگاه نفوذی شطرنج
database structure ساختار پایگاه داده ها
computerized data base پایگاه دادههای کامپیوتری
database management مدیریت پایگاه داده ها
outposts پایگاه نفوذی شطرنج
database disign طرح پایگاه داده ها
data base specialist متخصص پایگاه داده
data base manager مدیر پایگاه داده
data base environment محیط پایگاه داده
commodore فرمانده پایگاه هوایی
data base administrator مسئول پایگاه داده ها
data base management مدیریت پایگاه داده
commodores فرمانده پایگاه هوایی
data base management مدیریت پایگاه داده ها
bare base پایگاه اماده نشده
bridgehead پایگاه درکنار دریا
corners طرفین پایگاه اصلی
bare base پایگاه اشغال نشده
cornering طرفین پایگاه اصلی
circuit clout یک امتیاز با دویدن به پایگاه
bridgeheads پایگاه درکنار دریا
corner طرفین پایگاه اصلی
station complement پرسنل خدماتی پایگاه
map plane سطح مبنای تراز نقشه مبنای تراز نقشه
survey station ایستگاه نقشه برداری ایستگاه کنترل نقشه برداری
relational database management مدیریت پایگاه دادههای رابطهای
collections و مرتب کردن در پایگاه داده
very large data base پایگاه داده بسیار بزرگ
base loading بارگیری انجام شده در پایگاه
base of operations پایگاه عملیاتی مبنای عملیات
batter's box محوطه مستطیل نزدیک پایگاه
bring in امتیاز بدست اوردن در پایگاه
crowd the plate نزدیک به پایگاه اصلی قرارگرفتن
collection و مرتب کردن در پایگاه داده
hits جستجوی موفق در پایگاه داده
hitting جستجوی موفق در پایگاه داده
database management system سیستم مدیریت پایگاه داده سیستم مدیریت پایگاه داده ها
hit جستجوی موفق در پایگاه داده
database management program برنامه مدیریت پایگاه داده ها
advance base پایگاه مقدم صحنه عملیات
connect ضربه موفق در پایگاه دوم
on line database پایگاه داده درون خطی
data base management system سیستم مدیریت پایگاه داده ها
connects ضربه موفق در پایگاه دوم
flat fuiile database management program برنامه مدیریت پایگاه دادههای تک فایل
table oriented database management progr برنامه مدیریت پایگاه دادههای جدولی
databases روش سازماندهی و ایجاد پایگاه داده ها
alternate کلید غیراصلی در فایل پایگاه داده ها
alternated کلید غیراصلی در فایل پایگاه داده ها
alternate escort operating base پایگاه عملیاتی یدکی یگانهای پاسور
database روش سازماندهی و ایجاد پایگاه داده ها
basic relay post پایگاه مقدماتی تحویل و تحول بیماران
beachheads پایگاه یا اراضی تسخیر شده در ساحل
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com