English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English Persian
plat نقشه کشی زمینه سازی
Other Matches
planning زمینه سازی
ichnography زمینه سازی
intriguing زمینه سازی
intrigues زمینه سازی
intrigue زمینه سازی
ich nographic وابسته به طراحی و زمینه سازی
blueprint نوعی چاپ عکاسی که زمینه ان ابی ونقش ان سفید است چاپ اوزالیدکه برای کپیه نقشه ورسمهای فنی بکارمیرود
blueprints نوعی چاپ عکاسی که زمینه ان ابی ونقش ان سفید است چاپ اوزالیدکه برای کپیه نقشه ورسمهای فنی بکارمیرود
design development آماده سازی و تکمیل نقشه فرش
inversion تاثیر تلویزیونی ناشی از جابجایی رنگ نمایش متن پیش زمینه و پس زمینه
inversions تاثیر تلویزیونی ناشی از جابجایی رنگ نمایش متن پیش زمینه و پس زمینه
presentation graphics گرافیک تجاری با کیفیت بالا که روی نکات مطرح شده بامدیریت در زمینه طرح ها وبودجه ها تکیه خاصی دارد نگاره سازی نمایشی
middle distance فاصلهی میان زمینه و پیش زمینه
tone-on-tone [بکار گیری یک رنگ با پس زمینه متفاوت در زمینه فرش بطور مثال دو نوع رنگ قرمز یکی تیره و دیگری روشن]
partition بخشی از حافظه کامپیوتر به عنوان حافظه پیش زمینه یا پس زمینه
partitions بخشی از حافظه کامپیوتر به عنوان حافظه پیش زمینه یا پس زمینه
maps نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
map نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
strategies طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategy طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
foreground سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
conformal projection نوعی سیستم تهیه نقشه بزرگ کردن یکنواخت نقشه
line route map نقشه نشان دهنده راهها نقشه راهنمای مسیر خطوط سیم دستگاه
docking plan نقشه مسیر ورود کشتی به حوضچه تعمیر نقشه ساختمان قسمت زیر ناوlongshoreman
control map نقشه مخصوص بررسی صحت بقیه نقشه ها
cartographer ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
cartographers ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
hyetography نقشه کشی از بارندگی نمایش بارش با نقشه
mapping نقشه کشی کردن تهیه نقشه
topographic map نقشه عوارض نما نقشه توپوگرافی
rectification یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
storage map نقشه انباره نقشه انبارش
orthographic تصویر یا نقشه که در ان خطوط مصور برسطح تصویر یا نقشه عموداست
plotted تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plots تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plot تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
geodesy نقشه برداری عملیات نقشه برداری در شبکه جهانی
map sheet شماره برگ نقشه از سریهای مختلف برگ نقشه
vignetting سایه روشن زدن به نقشه یاعکس هوایی نمایش عوارض نقشه با سایه روشن تدریجی
spandrel لچک [در فرش های لچک ترنج، لچک ها معمولا یک چهارم ترنج بوده و یا دارای نقشه مشابه و یا نقشه متفاوت می باشند.]
outline assembly drawing نقشه کلی ساختمان نقشه ایکه تصویر کلی ساختمان را نشان میدهد وجزئیات ساختمان روی ان پیاده نشده است
common control کنترل عمومی نقشه برداری شبکه عمومی نقشه برداری شبکه جهانی نقشه برداری
calculating دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
map compilation تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
geodetic datum سطح مبنای نقشه برداری افق مبنای نقشه برداری زمینی جهانی
sketched زمینه
outline زمینه
sketches زمینه
backgrounds پس زمینه
outlines زمینه
ground زمینه
predispositions زمینه
designs زمینه
ground note نت زمینه
predisposition زمینه
design زمینه
basis زمینه
sketch زمینه
context زمینه
contexts زمینه
outlined زمینه
backgrounds زمینه
background زمینه
outlining زمینه
flat paint زمینه
flash color زمینه
setting زمینه
settings زمینه
terrain زمینه
conspectus زمینه
background پس زمینه
ichnograph زمینه
tendencies زمینه
tendency زمینه
jagger الت کنگره سازی یادندانه سازی
ordnance plant کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
predispose زمینه را مهیاساختن
protective ground زمینه حفافتی
background sound موسیقی پس زمینه
background music موسیقی پس زمینه
themes ریشه زمینه
in this connextion دراین زمینه
background noise اختلال پس زمینه
main color رنگ زمینه
background noise صدای پس زمینه
ambient پس زمینه معمولی
ambient music موسیقی پس زمینه
theme ریشه زمینه
blue print زمینه ابی
predisposes زمینه را مهیاساختن
wherein درچه زمینه
predisposing زمینه را مهیاساختن
background printing چاپ پس زمینه
background radiation تابش زمینه
background process فرایندهای پس زمینه
display background زمینه نمایش
root سرچشمه زمینه
ground colour رنگ زمینه
roots سرچشمه زمینه
predisposed زمینه را مهیاساختن
foreground پیش زمینه
contrast رنگ زمینه
dominant design زمینه اصلی
matrixes زمینه ملاط
matrix زمینه ملاط
background communication ارتباط پس زمینه
figure ground شکل و زمینه
survey زمینه یابی
surveyed زمینه یابی
surveys زمینه یابی
background level تراز زمینه
contrasted رنگ زمینه
host crystal بلور زمینه
background current جریان زمینه
groundwork زمینه اساس
ground color رنگ زمینه
contrasts رنگ زمینه
contrasting رنگ زمینه
bench mark شاخص علامت نقطه کنترل نقشه برداری شاخص نقشه برداری
computer aided design and drafting طراحی و نقشه کشی به کمک کامپیوتر طراحی و نقشه کشی کامپیوتری
survey tests ازمونهای زمینه یابی
background recalculation محاسبه مجدد پس زمینه
contrasting زمینه طرح و سایه
contrast زمینه طرح و سایه
survey research پژوهش زمینه یاب
undertone ته صدا موجود در زمینه
undertones ته صدا موجود در زمینه
contrasts زمینه طرح و سایه
contrasted زمینه طرح و سایه
fielded زمینه رزمی صحرایی
field زمینه رزمی صحرایی
spectrum of war زمینه ها یا طیف جنگ
predisposing factor عامل زمینه ساز
spectrum of war جنگ در تمام زمینه ها
It is in short supply. زمینه اش دربازار کم است
fields زمینه رزمی صحرایی
attitude survey زمینه یابی نگرش
field lens adjustment زمینه تنظیم لنز
He talked in this connection (vein). دراین زمینه صحبت کرد
basic ground زمینه و متن اصلی فرش
To pave the way . To prepare the ground. زمینه رافراهم ( هموار) کردن
color contrast تضاد رنگی در زمینه فرش
foreground task کار یا وفیفه پیش زمینه
pre-treatment عملیات مقدماتی و آماده سازی [مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
irritancy پوچ سازی باطل سازی
formularization کوتاه سازی ضابطه سازی
frustration خنثی سازی محروم سازی
imagery مجسمه سازی شبیه سازی
subjugation مقهور سازی مطیع سازی
ouster بی بهره سازی محروم سازی
frustrations خنثی سازی محروم سازی
karyolymph ماده اساسی زمینه هسته سلولی
scenario زمینه یاطرح راهنمای فیلم صامت
grillage زمینه و طرح مشبک توری و غیره
This painting has a green background. زمینه این تابلو سبز است
scenarios زمینه یاطرح راهنمای فیلم صامت
cosmic microwave radiation background زمینه تشعشعی میکرو موجی کیهانی
erasable 1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
scarlet [زمینه فرش بافته شده قرمز یکدست]
positive تصویر صفحه نمایش با پشت زمینه سفید
We shall be reasoning on the grounds that. . روی این زمینه استدلال خواهیم کرد که ...
blurred black ground زمینه و متن فرشی که نامشخص و مبهم باشد
belcher دستمال گردن با زمینه ابی وخال سفید
save ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saves ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saved ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
grid navigation ناوبری از روی نقشه ناوبری از روی خطوط شبکه نقشه
trimsize اندازه تنظیم شده نقشه حواشی تنظیم شده نقشه
polar stereographic سیستم تهیه نقشه قطبی سیستم نقشه برداری قطبی
projection سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
projections سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
reverse video کاراکترهای تیره بر روی زمینه نمایش روشن تصویرمعکوس
trig list لیست نقاط نقشه برداری شده فهرست مختصات نقاط نقشه برداری شده
symmetrical compression سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
wallpapers تصویر یا الگو استفاده شده به عنوان پیش زمینه پنجره
underlie در زیر چیزی لایه قرار دادن زمینه جیزی بودن
wallpaper تصویر یا الگو استفاده شده به عنوان پیش زمینه پنجره
I have to go back a little bit. [This requires a little background {explanation} ] . این نیاز به کمی پیش زمینه [توضیح بیشتر] دارد.
underlain در زیر چیزی لایه قرار دادن زمینه جیزی بودن
underlies در زیر چیزی لایه قرار دادن زمینه جیزی بودن
embriodery [آراستن و زینت دادن زمینه فرش به کمک سوزن کاری و گلدوزی]
filling out [پر کردن زمینه فرش با گل ها و یا اشکال مختلف جهت تزئین بیشتر متن]
sort الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorted الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorts الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hit داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hitting داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hits داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
sightscreen دیوار یا نرده در طرفین زمین کریکت به عنوان زمینه برای توپ انداز
electronic کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
conveyancing در CL این اصطلاح بیشتر در زمینه تسهیل معاملات مربوط به اموال غیر منقول مصداق دارد
map plane سطح مبنای تراز نقشه مبنای تراز نقشه
survey station ایستگاه نقشه برداری ایستگاه کنترل نقشه برداری
abrash دو رنگی شدن زمینه و حاشیه فرش به دلیل استفاده از کلاف های متفاوت پشم و یا رنگرزی نامناسب
dump 1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
Indeo فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
externals روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
external روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com