English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (12 milliseconds)
English Persian
interconnection scheme نقشه ی اتصال
Search result with all words
isogrive خط اتصال نقاط متحدالنیروی ثقل روی نقشه
location diagram راهنمای اتصال نقشه
Other Matches
male connector ورودی با سوزنهای اتصال که وارد اتصال سادگی میشود تا اتصال الکتریکی برقرار میکند
plug compatible دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
maps نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
map نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
strategy طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategies طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
conformal projection نوعی سیستم تهیه نقشه بزرگ کردن یکنواخت نقشه
line route map نقشه نشان دهنده راهها نقشه راهنمای مسیر خطوط سیم دستگاه
docking plan نقشه مسیر ورود کشتی به حوضچه تعمیر نقشه ساختمان قسمت زیر ناوlongshoreman
control map نقشه مخصوص بررسی صحت بقیه نقشه ها
hyetography نقشه کشی از بارندگی نمایش بارش با نقشه
cartographers ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
cartographer ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
layers لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
patch کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
layer لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
patches کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
PPP پروتکل تامین کننده اتصال شبکه روی اتصال آسنکرون
topographic map نقشه عوارض نما نقشه توپوگرافی
mapping نقشه کشی کردن تهیه نقشه
fiber نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
connector وسیله فیزیکی با چندین اتصال فلزی که به وسایل اجازه اتصال به سادگی می دهند
fibres نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fibre نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
contacted یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacting یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contact یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacts یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
moorings سیمهای اتصال مسلح کننده مین سیم اتصال
DB connector اتصال به شکل D که معمولاگ به صورت دو ردیف سوزن است برای اتصال وسایل ارسال داده
drawbar بازوی اتصال سهم اهرم اتصال
swivel اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
swivelled اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
swivels اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
linkages مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
linkage مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
storage map نقشه انباره نقشه انبارش
RJ connector نام عمومی برای اتصال هشت سوزنی که درشبکههای BuneT برای اتصال کابل UTP به کار می رود
leads قطب اتصال سیم اتصال
lead قطب اتصال سیم اتصال
ramps سینه کش اتصال فراز اتصال
terminal محل اتصال پیچ اتصال
terminals محل اتصال پیچ اتصال
cascade connection اتصال کاسکاد اتصال پلهای
slip road سینه کش اتصال فراز اتصال
ramp سینه کش اتصال فراز اتصال
orthographic تصویر یا نقشه که در ان خطوط مصور برسطح تصویر یا نقشه عموداست
plotted تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plot تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plots تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
map sheet شماره برگ نقشه از سریهای مختلف برگ نقشه
geodesy نقشه برداری عملیات نقشه برداری در شبکه جهانی
vignetting سایه روشن زدن به نقشه یاعکس هوایی نمایش عوارض نقشه با سایه روشن تدریجی
spandrel لچک [در فرش های لچک ترنج، لچک ها معمولا یک چهارم ترنج بوده و یا دارای نقشه مشابه و یا نقشه متفاوت می باشند.]
outline assembly drawing نقشه کلی ساختمان نقشه ایکه تصویر کلی ساختمان را نشان میدهد وجزئیات ساختمان روی ان پیاده نشده است
common control کنترل عمومی نقشه برداری شبکه عمومی نقشه برداری شبکه جهانی نقشه برداری
geodetic datum سطح مبنای نقشه برداری افق مبنای نقشه برداری زمینی جهانی
map compilation تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
T connector اتصال Coa xial به شکل حرف T که دو کابل باریک loaxial را با دو شاخههای BNC بهم وصل میکند و اتصال سومی برای کابل دیگر یا کارت واسط شبکه ایجاد میکند
interfaces 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interface 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
computer aided design and drafting طراحی و نقشه کشی به کمک کامپیوتر طراحی و نقشه کشی کامپیوتری
bench mark شاخص علامت نقطه کنترل نقشه برداری شاخص نقشه برداری
subscriber's line اتصال تلفنی هادی اتصال هادی مشترک
trimsize اندازه تنظیم شده نقشه حواشی تنظیم شده نقشه
projection سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
grid navigation ناوبری از روی نقشه ناوبری از روی خطوط شبکه نقشه
polar stereographic سیستم تهیه نقشه قطبی سیستم نقشه برداری قطبی
projections سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
trig list لیست نقاط نقشه برداری شده فهرست مختصات نقاط نقشه برداری شده
map plane سطح مبنای تراز نقشه مبنای تراز نقشه
survey station ایستگاه نقشه برداری ایستگاه کنترل نقشه برداری
field control نقاط کنترل نقشه برداری نقاط کنترل زمینی نقشه برداری
rambling بی نقشه
plans نقشه
plan نقشه کف
maps نقشه
design نقشه
draftsmen نقشه کش
designs نقشه
cartographer نقشه کش
designers نقشه کش
cartographers نقشه کش
map نقشه
plans نقشه کف
scheme نقشه
charted نقشه
charting نقشه
charts نقشه
model نقشه
modeled نقشه
modelled نقشه
models نقشه
chart نقشه
plan نقشه
schemes نقشه
schemed نقشه
draughtsman نقشه کش
tracer نقشه کش
outlining نقشه
drawings نقشه
plan view نقشه کف
project نقشه
planless بی نقشه
outlines نقشه
outlined نقشه
planner نقشه کش
planners نقشه کش
plot نقشه
cartograph نقشه
mounted map نقشه
plots نقشه
program نقشه
programs نقشه
plotted نقشه
drawing نقشه
outline نقشه
map maker نقشه کش
projected نقشه
draftsman نقشه کش
visual aid نقشه
tracers نقشه کش
plotless بی نقشه
plat نقشه
designer نقشه کش
draughtsmen نقشه کش
projects نقشه
projections نقشه کشی
hyerograph نقشه بارندگی
situation map نقشه وضعیت
plot گراف یا نقشه
map compilation تالیف نقشه
contour نقشه برجسته
drawing نقشه کارگاهی
mapping نقشه برداری
interchart در داخل نقشه
map scale مقیاس نقشه
surveying نقشه برداری
plot نقشه کشیدن
isohyetal map نقشه هم بارش
interchart در روی نقشه
projection نقشه کشی
plots نقشه کشیدن
index map نقشه عکسی
map margin کناره نقشه
map orientation توجیه نقشه
map exercise مانورروی نقشه
site plan نقشه جایگاه
hook up نقشه اویزان
plotted گراف یا نقشه
hook-ups نقشه اویزان
map reading نقشه خوانی
site plan نقشه محل
wrench نقشه فریبنده
plots گراف یا نقشه
installation plan نقشه ی نصب
plotted نقشه کشیدن
index map نقشه راهنما
map maker نقشه ساز
indifference map نقشه بی تفاوتی
hook-up نقشه اویزان
land surveyor نقشه بردار
key map نقشه راهنما
planography فن ترسیم نقشه
planned chart نقشه کروکی
planimetric نقشه پلانیمتری
key plan نقشه راهنما
planless economy اقتصاد بی نقشه
karnaugh map نقشه کارنو
pictomap نقشه عکسی
idea نقشه کار
plat قطعه نقشه
land surveying نقشه برداری
land map نقشه جغرافیایی
wrenched نقشه فریبنده
designs نقشه کشیدن
wrenches نقشه فریبنده
polar diagram نقشه قطبی
design نقشه کشیدن
power play نقشه تهاجمی
pinned سنجاق نقشه
process chart نقشه عملیات
pinning سنجاق نقشه
pin سنجاق نقشه
plat نقشه مسطحه
ideas نقشه کار
drawings نقشه کارگاهی
drawings نقشه کشی
relief map نقشه برجسته
memory mapping نقشه حافظه
rescale نقشه کشیدن
memory map نقشه حافظه
map chart نقشه مسطح
mapwise نقشه وار
pattern نقشه ساختن
schematic diagram نقشه رادیو
scheme of life نقشه زندگی
pattern نقشه شکل
patterns نقشه ساختن
relief emboss نقشه برجسته
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com