English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (14 milliseconds)
English Persian
turning point نقطهای دریک دور تجاری که در ان جهت فعالیتهای اقتصادی عوض میشود
turning points نقطهای دریک دور تجاری که در ان جهت فعالیتهای اقتصادی عوض میشود
Other Matches
e c e کمیسیون اقتصادی اروپا کمیسیونی که در بطن شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل برای هماهنگ کردن روشهای اقتصادی دولتها درجهت افزایش فعالیتهای اقتصادی اروپا و نیز بسط وگسترش روابط اقتصادی کشورهای اروپایی با یکدیگرتشکیل شده است
entrepremership اداره و سازماندهی فعالیتهای تجاری یا مقاطعه کاری
electronic journal فایل خلاصه شرح وقایع دریک ترتیب زمانی فعالیتهای پردازشی انجام شده توسط کامپیوتر
business cycle دوران اقتصادی یا تجارتی دوران ترقی و تنزل فعالیت تجاری و اقتصادی
slumped کاهش موقتی در فعالیتهای اقتصادی رکود موقتی
slumps کاهش موقتی در فعالیتهای اقتصادی رکود موقتی
slump کاهش موقتی در فعالیتهای اقتصادی رکود موقتی
slumping کاهش موقتی در فعالیتهای اقتصادی رکود موقتی
quarterly journal of economics مجله اقتصادی سه ماهه مجله اقتصادی که هر سه ماه یک بار منتشر میشود
terminal نقطهای در شبکه که پیام ارسال یا دریافت میشود
terminals نقطهای در شبکه که پیام ارسال یا دریافت میشود
phantom section خط نقطهای که جهت رسم تصاویر نامرئی کشیده میشود
gyle مقدارابجوی که دریک وهله ساخته میشود
economic nationalism ناسیونالیسم اقتصادی خودکفایی اقتصادی سیستم فکری اقتصادی که هدف ان ایجاد سیستم اقتصادی مبنی بر خودبسی است به طوریکه اقتصاد کشور به تجارت خارجی برای کالاهای اصلی احتیاج نداشته باشد
real stagnation point نقطهای که در ان سیال روی سطح جسم بحالت سکون درامده وازانجا جریان خطی شروع میشود
best angle of climb airspeed سرعتی در هواپیما که بیشترین افزایش ارتفاع دریک نقطه معین را سبب میشود
innovation theory ارائه شد . برطبق این نظریه نوسانات تجاری و توسعه اقتصادی نتیجه نواوریهایی است که کارفرمایان اینده نگربمنظور کاهش هزینه ها وافزایش سود بکار میگیرند
thrashing 1-فعالیتهای زیادی دیسک . 2-مشخصات یا خطای برنامهای در حافظه مجازی . که باعث اتلاف وقت CPV برای جابجایی صفحات بین حافظه پشتیبان میشود
centrally planned economy اقتصادی که از مرکز برنامه ریزی میشود
orthodox school مکتب اقتصادی سنتی که اقتصاددانان قبل ازکینز را نیزشامل میشود
offices اتاق یا ساختمانی که شرکتی کار میکند یا کار تجاری انجام میشود
office اتاق یا ساختمانی که شرکتی کار میکند یا کار تجاری انجام میشود
consuls نمایندهای است که از کشوری به کشوردیگر اعزام میشود تا مصالح و منافع شخصی و تجاری اتباع کشور متبوع خود را درکشور مرسل الیه حفظ کند سر کنسول
consul نمایندهای است که از کشوری به کشوردیگر اعزام میشود تا مصالح و منافع شخصی و تجاری اتباع کشور متبوع خود را درکشور مرسل الیه حفظ کند سر کنسول
double row spot welding جوشکاری نقطهای زنجیرهای جوشکاری نقطهای دوردیفه
Economic expert [A person who is a member of the Advisory Council on the Assessment of Overall Economic Development in Germany] حکیم اقتصادی [ کسی که عضو شورای کارشناسان برای سنجش توسعه کلی اقتصادی در آلمان است]
economic aggregates مجموعههای اقتصادی ارقام کلی اقتصادی
economic liberalism مکتب ازادی اقتصادی لیبرالیسم اقتصادی
economic imperialism جهانخواری اقتصادی امپریالیسم اقتصادی
run duration 1-کد برنامهای که کامپایل شده است و به صورتی است که مستقیماگ توسط کامپیوتر قابل اجرا است .2-برنامه مفسر تجاری که به همراه برنامه کاربردی زبان سطح بالا فروخته میشود که امکان اجرای آنرا فراهم میکند
dynamic condition شرایط و مقتضیات پویای اقتصادی تغییر شرایط اقتصادی ناشی از تحول سلیقه تقاضا کنندگان وهزینه و مخارج تولید ونسبت جمعیت
make work activities فعالیتهای کاربر
way of life فعالیتهای روزانه
reaganomics اقتصادطرفدار عرضه است که اساس ان بر خلاف اقتصاد کینزی برروی مدیریت عرضه قراردارد . در این اقتصاد کاهش مالیات بعنوان یک محرک اقتصادی که باعث افزایش تولید و عرضه خواهد شد معرفی میشود
taxable activities فعالیتهای مشمول مالیات
nonmarket activities فعالیتهای غیر بازاری
call-up احضار برای فعالیتهای نظامی
activities رکورد فعالیتهای انجام شده
call up احضار برای فعالیتهای نظامی
call-ups احضار برای فعالیتهای نظامی
activity رکورد فعالیتهای انجام شده
overlap processing اجرای همزمان فعالیتهای ورودی
economic and social council شورای اقتصادی و اجتماعی یکی از ارکان ششگانه سازمان ملل متحد که وفیفه اش انجام امور اقتصادی واجتماعی و فرهنگی و تربیتی مربوط به سازمان ملل
suspended animation وقفه موقت فعالیتهای حیاتی وغیره
extracurricular فعالیتهای فوق برنامهای دانش اموز
economic order quantity کمیت سفارش اقتصادی اقتصادی ترین مقدار سفارش
brain death از کار افتادن مغز و کلیهی فعالیتهای مغزی
aprFs-ski فعالیتهای عمومی و سرگرمیهای موجود در پناهگاههای اسکی
top روش نوشتن برنامه ها که کل سیستم به بلاکها یا کارهای ساده تقسیم میشود. دو واحد بلاک نوشته میشود وپیش از پردازش آزمایش میشود با بعدی
mixed capitalism نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
pin point نقطهای
autarky خود بسی اقتصادی خود کفایی اقتصادی
spot welding جوشکاری نقطهای
point group گروه نقطهای
point function تابع نقطهای
point estimate براورد نقطهای
point estimation براورد نقطهای
point estimation تخمین نقطهای
point imperfection ناکاملی نقطهای
point indentification هویت نقطهای
point load بار نقطهای
point operation عمل نقطهای
point particle ذره نقطهای
point target اماج نقطهای
bridge spot weld جوشکاری نقطهای
point elasticity کشش نقطهای
point discharge تخلیه نقطهای
point defect نقص نقطهای
two point threshold استانه دو نقطهای
multipoint چند نقطهای
multipoint line خط چند نقطهای
spot welding جوش نقطهای
dot product ضرب نقطهای
pinpoint target هدف نقطهای
dot matrix ماتریس نقطهای
point charge بار نقطهای
point contact تماس نقطهای
point contact کنتاکت نقطهای
escapism هر روش فکری که متضمن عزلت و گوشه گیری و فرار از فعالیتهای اجتماعی باشد
sector دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
sectors دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
universal آنچه از همه جا اعمال میشود یا در هر جایی استفاده میشود یا برای چندین کار استفاده میشود
market socialism سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
marxist economics نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
lattice point group گروه نقطهای شبکه
single row spot welding جوشکاری نقطهای سری
dot matrix printers چاپگر یا ماتریس نقطهای
dot matrix printer چاپگر با ماتریس نقطهای
spot welding electrode الکترود جوشکاری نقطهای
spot welding machine دستگاه جوش نقطهای
multipoint circuit مدار چند نقطهای
dot matrix printer چاپگر یا ماتریس نقطهای
dot matrix printers چاپگر با ماتریس نقطهای
point contact rectifier یکسو کننده نقطهای
diglottic stimulation تحریک دو نقطهای زبان
point biserial correlation همبستگی دو رشتهای نقطهای
rpbis همبستگی دو رشتهای نقطهای
dichoglottic stimulation تحریک دو نقطهای زبان
dot matrix character کاراکتر ماتریس نقطهای
fellow traveler کسی که عضو حزبی نیست ودر فعالیتهای ان شرکت نمیکند ولی از ان جانبداری مینماید
known datum point نقطهای با مختصات وگرای معلوم
welded contact rectifier یکسو کننده نقطهای جوش شده
grazing point نقطهای که مسیر گلوله به مانع برخورد میکند
previous spot نقطهای که توپ در اخرین باروارد بازی شده
derrick دریک
in an instant دریک ان
derricks دریک
head spot نقطهای بین نقطه وسط وکناره شروع بیلیارد
check point نقطهای است برای زمانگیری قسمتی از مسابقه اتومبیلرانی
swinging derrick دریک گردان
in an instant دریک لحظه
en bloc دریک بلوک
sedentary مقیم دریک جا
on one occasion دریک موقع
on a par دریک تراز
standing derrick دریک ثابت
lunitidal interval فاصله زمانی بین عبور ماه از نقطهای وایجادمد در ان نقطه
backstreet فعالیتهای غیر رسمی و مخفی و اغلب غیر قانونی
somewheres یک جایی دریک محلی
rub elbows/shoulders <idiom> دریک سطح بودن
run in the family/blood <idiom> دریک سطح بودن
somewhere یک جایی دریک محلی
pitcherful انچه دریک سبوجابگیرد
out of step <idiom> دریک گام نبودن
aline دریک رشته قراردادن
partly نسبتا دریک جزء
beside دریک طرف بعلاوه
popeye در رهگیری هوایی یعنی درداخل ابر هستم یا نقطهای که دید کور است
dieresis دو نقطهای که بر روی بعضی ازحروف میگذارند تا تلفظ ان حرف راازحرف مجاورش جداسازد
diaeresis دو نقطهای که بر روی بعضی ازحروف میگذارند تا تلفظ ان حرف راازحرف مجاورش جداسازد
coincides دریک زمان اتفاق افتادن
textbook کتاب اصلی دریک موضوع
polynya منطقه اب ازاد دریک دریای یخ
chorus girls زن جوانی که دریک دسته کرمیخواند
text book کتاب اصلی دریک موضوع
ledger bait که دریک جا روی نگاه دارند
in a crack دریک چشم بهم زدن
coinciding دریک زمان اتفاق افتادن
polynia منطقه اب ازاد دریک دریای یخ
pent up دریک جا نگاه داشته شده
coincide دریک زمان اتفاق افتادن
fascia plate تابلوی مقابل دریک وسیله
coincided دریک زمان اتفاق افتادن
chorus girl زن جوانی که دریک دسته کرمیخواند
textbooks کتاب اصلی دریک موضوع
aligned دریک ردیف قرار گرفتن
batches مقدار نان دریک پخت
capful انچه دریک کلاه جابگیرد
colocate دریک مکان قرار دادن
collinear دریک خط مستقیم واقع شونده
aligns دریک ردیف قرار گرفتن
coincident واقع شونده دریک وقت
aligning دریک ردیف قرار گرفتن
have one's ass in a sling <idiom> دریک وضع نا مساعد بودن
batch مقدار نان دریک پخت
align دریک ردیف قرار گرفتن
easy does it <idiom> دریک چشم بهم زدن
cartful انچه دریک گاری جا بگیرد
palmful انقدرکه دریک کف دست جای گیرد
gigahertz فرکانس یک بیلیون دفعه دریک ثانیه
concurrent دریک وقت واقع شونده موافق
hinge joint مفصلی که دریک سطح حرکت کند
pointsman عبور و مرور که دریک نقطه ایستاده
docking ارتباط مکانیکی دو فضاپیما دریک مدار
broadsides توپهایی که دریک سوی کشتی اراسته شده
play footsie <idiom> باهمکارخود لاس زدن مخصوصا دریک جو سیاسی
broadside توپهایی که دریک سوی کشتی اراسته شده
bicipital تقسیم شونده بدو قسمت دریک انتها
echo هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echoed هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echoes هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echoing هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
form ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود
perfoliate درباب برگی گفته میشود که ساقه اش فاهرا ازتوی ان رد میشود
formed ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود
forms ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود
averages متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
averaging متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
traced نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود
averaged متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
average متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
trace نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود
traces نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود
commerical تجاری
mercantile تجاری
business <adj.> تجاری
commercial تجاری
corporate [commercial] <adj.> تجاری
relating to business <adj.> تجاری
for-profit <adj.> تجاری
commercial <adj.> تجاری
load برنامه کاپیوتری که در حا فظه اصلی باز میشود و سپس به صورت خودکار اجرا میشود
loads برنامه کاپیوتری که در حا فظه اصلی باز میشود و سپس به صورت خودکار اجرا میشود
coextensive باهم دریک زمان ویک مکان بسط یافته
haul همه ماهیهایی که دریک وهله بدام کشیده میشوند
hauling همه ماهیهایی که دریک وهله بدام کشیده میشوند
hauled همه ماهیهایی که دریک وهله بدام کشیده میشوند
hauls همه ماهیهایی که دریک وهله بدام کشیده میشوند
block stowage loading بارگیری وسایل هم مقصد دریک قسمت از وسیله ترابری
ice time مجموع مدت بازی بازیگر دریک مسابقه یا در یک فصل
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com