English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
pressure points نقطههای گیرنده فشار
Other Matches
baroreceptor گیرنده فشار
continuous tone نقطههای متفاوت
backwards کانال از گیرنده به فرستنده برای ارسال گیرنده
backward کانال از گیرنده به فرستنده برای ارسال گیرنده
request سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
requests سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
requested سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
requesting سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
dithering ترکیب نقطههای رنگارنگ برای یک رنگ جدید یک روش گرافیکی کامپیوتر برای افزودن شدت نور نمایش
signalling 1-روش فرستنده برای هشدار به گیرنده برای ارسال یک پیام . 2-ارتباط با فرستنده درباره وضعیت گیرنده
consignee گیرنده کالا برای بارنامه گیرنده اصلی کالا
cabin pressure فشار مطلق داخل هواپیما اختلاف فشار بین کابین واتمسفر پیرامون
pressurized cabin اطاق فشار هوای هواپیما کابین فشار
compensating relief valve شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است
pitot static system سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است
pore pressure فشارمنفذی فشار اب منفذی فشار خنثی
cabin pressurization safety valve شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
compressor pressure ratio نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان
isopiestic دارای فشار یکسان خط هم فشار
low head plant نیروگاه ابی فشار ضعیف تاسیسات فشار ضعیف
piezoelectric ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
energy absorber مکانیسم ضربه گیری مکانیسم دفع فشار حرکت دستگاه دفع فشار
impluse level سطح فشار ضربهای استحکام فشار ضربهای
high voltage transformer ترانسفورماتور فشار قوی مبدل فشار قوی
pitot pressure فشار وارد به انتن فشارسنج هواپیما یا ناو فشار انتن فشارسنج
clear one's ears متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
grantee گیرنده
recipient گیرنده
recipients گیرنده
touching گیرنده
getter گیرنده
acceptor گیرنده
addressee گیرنده
sensor گیرنده
payees گیرنده
payee گیرنده
fetching گیرنده
receiver گیرنده
receptor گیرنده
receptors گیرنده
prehensile گیرنده
catchiest گیرنده
catchier گیرنده
barrage reception سد گیرنده
catcher گیرنده
receivers گیرنده
reciptacle گیرنده
reciever گیرنده
catchy گیرنده
consignee گیرنده
adopter گیرنده
prehensory گیرنده
prehensorial گیرنده
addressees گیرنده
assignee گیرنده
accipient گیرنده
hypobaric مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
low voltage distribution system شبکه پخش فشار ضعیف تاسیسات پخش فشار ضعیف
feoffee گیرنده تیول
interoceptor گیرنده درونی
fondler اغوش گیرنده
receiver دستگاه گیرنده
two valve receiver گیرنده دو لامپی
tube receiver گیرنده لامپی
exempted , adressee گیرنده استثنایی
exteroceptor گیرنده برونی
grantee انتقال گیرنده
borrowers قرض گیرنده
transreceiver فرستنده و گیرنده
jams سد گیرنده پاس
receiver گیرنده رادیویی
receiver فرف گیرنده
mortgagee رهن گیرنده
mechanic recepter گیرنده مکانیکی
receivers فرف گیرنده
nociceptor گیرنده درد
offtake canal کانال گیرنده
opiate receptor گیرنده افیونی
volumetric receptor گیرنده حجمی
receivers گیرنده رادیویی
receivers دستگاه گیرنده
comprehensive فرا گیرنده
jam سد گیرنده پاس
grabber hand دست گیرنده
jammed سد گیرنده پاس
high fidelity receiver گیرنده رابط
transferee انتقال گیرنده
cessionary انتقال گیرنده
bailee تحویل گیرنده
single circuit receiver گیرنده یک مداره
auto radio گیرنده اتومبیل
sound probe گیرنده صوتی
amateur receiver گیرنده اماتور
crystal set گیرنده اشکارساز
decision maker تصمیم گیرنده
pledgee رهن گیرنده
pledgee وثیقه گیرنده
acceptor level تراز گیرنده
determiners تصمیم گیرنده
determiner تصمیم گیرنده
consignee گیرنده امانت
concluder نتیجه گیرنده
revenger انتقام گیرنده
cell receptor گیرنده سلولی
catch of guage گیرنده بارانسنج
clocker گیرنده وقت
proprioceptor گیرنده عضلانی
communication receiver گیرنده مخابرات
bribee رشوه گیرنده
radio receiver گیرنده رادیویی
receiving antenna انتن گیرنده
receiving set دستگاه گیرنده
receiving set گیرنده رادیویی
beat receiver گیرنده تداخلی
rejuvenescent جوانی از سر گیرنده
distance receptor گیرنده دوربرد
donee گیرنده هبه
donee گیرنده هدیه
donee هبه گیرنده
tither عشر گیرنده
photoreceptor گیرنده نور
pawnee رهن گیرنده
passcatcher گیرنده پاس
transceiver فرستنده و گیرنده
enteroceptor گیرنده احشایی
enteroceptor گیرنده درونی
transferee تحویل گیرنده
thermoreceptor گیرنده دمایی
decreasing نقصان گیرنده
television receiver گیرنده تلویزیونی
distilling receiver گیرنده تقطیر
borrowers وام گیرنده
borrower قرض گیرنده
borrower وام گیرنده
payees گیرنده وجه
payee گیرنده وجه
interoceptor گیرنده احشایی
striking موثر گیرنده
prepossessing گیرنده جالب
iterant ازسر گیرنده
trainees تعلیم گیرنده
trainee تعلیم گیرنده
chemoreceptor گیرنده شیمیایی
loanee وام گیرنده
acquisitive فرا گیرنده
inductance گیرنده انرژی
strikingly موثر گیرنده
itching palm دست گیرنده
consignee گیرنده کالای ارسالی
borrowers عاریه گیرنده مقترض
platform رسانگر حامل گیرنده
platforms رسانگر حامل گیرنده
determinant تصمیم گیرنده عاجز
iterative ازسر گیرنده تکراری
superheterodyne receiver گیرنده سوپر هترودین
feoffee زعیم انتقال گیرنده
zero beat تنظیم موج گیرنده
directional reciever گیرنده جهت دار
catcher فرفرههای گیرنده محصول
decision making unit واحد تصمیم گیرنده
d.c. reciever گیرنده جریان دائم
receptors ستاره مساعد گیرنده
receptor ستاره مساعد گیرنده
alienee گیرنده مال موردانتقال
determinants تصمیم گیرنده عاجز
receiver gating ولت افزایی گیرنده
long wave receiver گیرنده موج بلند
donee country کشور کمک گیرنده
transceiver دستگاه گیرنده فرستنده
receiver output volume شدت صوت گیرنده
receiver دستگاه گیرنده بی سیم
periclinal ازهمه سو شیب گیرنده
mains receiving set دستگاه گیرنده شبکه
address نشانی گیرنده پیام
addressed نشانی گیرنده پیام
printing receiving apparatus دستگاه گیرنده ثبات
receivers دستگاه گیرنده بی سیم
borrower عاریه گیرنده مقترض
color zones مناطق گیرنده رنگ
marginal borrower وام گیرنده نهائی
radio sextant گیرنده امواج کیهانی
overtaking vessel شناوه سبقت گیرنده
holders گیرنده اشغال کننده
addresses نشانی گیرنده پیام
annuitant گیرنده مستمری سالیانه
holder گیرنده اشغال کننده
split end گیرنده توپ در انتهای خط جبهه
receptors دستگاه گیرنده وان حمام
prehensive گیرنده دارای قوه قبض
large hande a دارای دست بگیر گیرنده
donatory گیرنده بخشش یاهدیه یاهبه
receptor دستگاه گیرنده وان حمام
broadcasts ارسال داده به چندین گیرنده 2-
carrige forward کرایه به عهده گیرنده کالا
remittee گیرنده وجه فرستاده شده
exempted , adressee گیرنده معاف از اجرای دستور
pyrophorous اتش گیرنده مجاورت هوا
broadcast ارسال داده به چندین گیرنده 2-
omnidirectional گیرنده یا فرستنده امواج درجهت مناسب
to address نشانه گیرنده را روی پاکت گذاشتن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com