English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (13 milliseconds)
English Persian
terminal نقطه اتصال الکتریکی
terminals نقطه اتصال الکتریکی
Other Matches
male connector ورودی با سوزنهای اتصال که وارد اتصال سادگی میشود تا اتصال الکتریکی برقرار میکند
junctions محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
junction محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
patch کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
patches کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
contact یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacted یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacts یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacting یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
circuit اتصال الکتریکی
electrical bounding اتصال الکتریکی
circuits اتصال الکتریکی
electric connection اتصال الکتریکی
contacting اتصال الکتریکی برخورد
contacted اتصال الکتریکی برخورد
contacts اتصال الکتریکی برخورد
hook-up اتصال [به دستگاهی الکتریکی]
contact اتصال الکتریکی برخورد
disconnects قطع کردن اتصال الکتریکی
disconnecting قطع کردن اتصال الکتریکی
disconnect قطع کردن اتصال الکتریکی
earth اتصال وسیله الکتریکی به زمین
earths اتصال وسیله الکتریکی به زمین
cabled اتصال الکتریکی یا نوری انعط اف پذیر
cable اتصال الکتریکی یا نوری انعط اف پذیر
joining point نقطه اتصال
junction نقطه اتصال
junctions نقطه اتصال
point-to-point connection اتصال نقطه به نقطه
spot weld اتصال نقطه جوش
access point نقطه اتصال خط به قوس
segment اتصال الکتریکی یک کابل 2-بخش از شبکه که توسط bridge
segments اتصال الکتریکی یک کابل 2-بخش از شبکه که توسط bridge
plug ایجاد اتصال الکتریکی با قرار دادن دو شاخه در سوکت
plugging ایجاد اتصال الکتریکی با قرار دادن دو شاخه در سوکت
plugs ایجاد اتصال الکتریکی با قرار دادن دو شاخه در سوکت
chine نقطه اتصال کناره ها و کف قایق
plugging اتصالی که وارد سوکت میشود تا اتصال الکتریکی برقرار کند
dry contact اتصال الکتریکی غلط که باعث خطای تمام نشدنی میشود
plugs اتصالی که وارد سوکت میشود تا اتصال الکتریکی برقرار کند
plug اتصالی که وارد سوکت میشود تا اتصال الکتریکی برقرار کند
sockets سوراخی که سوزن یا ورودی وارد میشود تا اتصال الکتریکی برقرار کند
landline خط وط ارتباطی که از کابل برای اتصال فیزیکی و الکتریکی دو وسیله استفاده می کنند
ground اتصال مدار الکتریکی به زمین یا به نقط های با سطح ولتاژ صفر.
socket [سوراخی که سوزن یا ورودی وارد میشود تا اتصال الکتریکی برقرار کند]
three pin plug ورودی استاندارد با سه شاخه برای اتصال وسیلله الکتریکی به منبع اصل الکتریسیته
earth اتصال سیم بین وسیله الکتریکی و زمین که نشان دهنده پتانسیل صفر است
earths اتصال سیم بین وسیله الکتریکی و زمین که نشان دهنده پتانسیل صفر است
positive اتصال به منبع تغذیه که در فرفیت الکتریکی بیشتری از زمین است و جریان را به یک قطعه تامین میکند
edges اتصال طولانی که حاوی اتصالات فلزی است و اجازه تماس الکتریکی به کارت لبه میدهد
edge اتصال طولانی که حاوی اتصالات فلزی است و اجازه تماس الکتریکی به کارت لبه میدهد
demodulator دستگاهی که سیگنالهای انتقال یافته در یک اتصال مخابراتی را دریافت کرده وانها را به پالسهای الکتریکی یا بیتها که قابل ورود به ماشین داده پردازباشند
reference point نقطه برگشت نقطه نشانی نقطه مبدا دهانه بندر
wire روش ساده اتصال الکتریکی قط عات ترمینال , هم با استفاده از سیمهای عایق که دور هم پیچیده شده اند در هرترمینال و سپس وارد یک محل می شوند با استفاده از سیستمهای نمونه
wires روش ساده اتصال الکتریکی قط عات ترمینال , هم با استفاده از سیمهای عایق که دور هم پیچیده شده اند در هرترمینال و سپس وارد یک محل می شوند با استفاده از سیستمهای نمونه
plug compatible دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
electrostatic ذخیره سازی داده به صورت ناحیههای بار الکتریکی کوچک روی وسیله الکتریکی
control point نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
PSU مدار الکتریکی که حاوی ولتاژ مستقیم است و نیز سطح دلتادی از منبع جریان به سایر مدارهای الکتریکی
layers لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
layer لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
foot spot نقطه ای بین نقطه مرکزی و وسط جداره عقبی میز بیلیارد
triple point نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
pull up point نقطه بالا کشیدن هواپیما نقطه صعود برای تک یا رهاکردن بمب
PPP پروتکل تامین کننده اتصال شبکه روی اتصال آسنکرون
picture point نقطه نشانی یا نقطه بازرسی موجود در روی عکس هوایی
bearing موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر جهت قطب نما
fibre نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fibres نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
connector وسیله فیزیکی با چندین اتصال فلزی که به وسایل اجازه اتصال به سادگی می دهند
fiber نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
ti;me to go زمان حرکت هواپیمای رهگیراز نقطه شروع هدایت زمینی تا نقطه رهگیری
moorings سیمهای اتصال مسلح کننده مین سیم اتصال
pointillism شیوه نقاشی با نقطه رنگ نقطه چین کاری
line of vision خط مستقیمی که نقطه زردچشم را به نقطه ثابتی وصل نماید
DB connector اتصال به شکل D که معمولاگ به صورت دو ردیف سوزن است برای اتصال وسایل ارسال داده
switching مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
free drop برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
zero پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeroes پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeros پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
linkages مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
linkage مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
drawbar بازوی اتصال سهم اهرم اتصال
swivels اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
swivelled اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
swivel اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
azimuth موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر
mark هدف نقطه اغاز نقطه فرود
load point نقطه بارگذاری نقطه بار کردن
marks هدف نقطه اغاز نقطه فرود
approached فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
approach فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
approaches فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
RJ connector نام عمومی برای اتصال هشت سوزنی که درشبکههای BuneT برای اتصال کابل UTP به کار می رود
pyramid spot نقطه روی میز اسنوکر یابیلیارد انگلیسی میان فاصله نقطه مرکزی و وسط لبه بالایی میز
leads قطب اتصال سیم اتصال
terminal محل اتصال پیچ اتصال
lead قطب اتصال سیم اتصال
ramp سینه کش اتصال فراز اتصال
cascade connection اتصال کاسکاد اتصال پلهای
slip road سینه کش اتصال فراز اتصال
ramps سینه کش اتصال فراز اتصال
terminals محل اتصال پیچ اتصال
crossing points نقطه تقاطع نقطه تلاقی
crossing point نقطه تقاطع نقطه تلاقی
flash point نقطه الوگیری نقطه افروزش
electrical and otherwise الکتریکی و غیر الکتریکی
anti- ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
holding point نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
roll in point نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
punctuation mark علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
punctuation marks علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
litter relay point نقطه تعویض برانکاردکشها نقطه تعویض حمل مجروحین
T connector اتصال Coa xial به شکل حرف T که دو کابل باریک loaxial را با دو شاخههای BNC بهم وصل میکند و اتصال سومی برای کابل دیگر یا کارت واسط شبکه ایجاد میکند
point to point network شبکه نقطه به نقطه
pointillism نقاشی نقطه نقطه
gas electric generating set مولد برق بنزینی- الکتریکی مولد برق گاز الکتریکی
interfaces 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interface 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
subscriber's line اتصال تلفنی هادی اتصال هادی مشترک
break up point نقطه رهایی هلی کوپتر نقطه رهایی
lied زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lies زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lie زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
speckle نقطه نقطه یا خال خال کردن
polkadot طرح نقطه نقطه خال خال
electric الکتریکی
electrical الکتریکی
electrotechnical الکتریکی
images تصویر الکتریکی
magic eye چشم الکتریکی
all electric تماما" الکتریکی
voltaism ولتاژ الکتریکی
electric potential پتانسیل الکتریکی
electric field میدان الکتریکی
electric machine ماشین الکتریکی
air dielectric دی الکتریکی هوا
electric resistance مقاومت الکتریکی
electric eye چشم الکتریکی
dielectric viscosity لختی دی الکتریکی
dielectric strength پایدار دی الکتریکی
electric primer چاشنی الکتریکی
corona discharge تخلیه الکتریکی
electric energy انرژی الکتریکی
voltages فشار الکتریکی
voltage فشار الکتریکی
electric equipment تجهیزات الکتریکی
image تصویر الکتریکی
electric break down شکست الکتریکی
transcriptions ضبط الکتریکی
electric circuit مدار الکتریکی
electric clock ساعت الکتریکی
electric component قطعه الکتریکی
electric attraction جاذبه الکتریکی
electric constant ثابت الکتریکی
electric contact کنتاکت الکتریکی
transcription ضبط الکتریکی
electrovalency فرفیت الکتریکی
electric drive محرکه الکتریکی
resistors مقاومت الکتریکی
electric bulb لامپ الکتریکی
discharges تخلیه الکتریکی
electric charge بار الکتریکی
discharge تخلیه الکتریکی
electric brake ترمز الکتریکی
electrode قطب الکتریکی
electric balance تعادل الکتریکی
resistor مقاومت الکتریکی
electric control کنترل الکتریکی
dielectric strain بار دی الکتریکی
flux فلوی الکتریکی
electric coupling پیوست الکتریکی
electric discharge تخلیه الکتریکی
dielectric stress بار دی الکتریکی
electrolysis تجزیه الکتریکی
electrodes قطب الکتریکی
tachogenerator دورسنج الکتریکی
dielectric power قدرت دی الکتریکی
engine موتورغیر الکتریکی
electric arc قوس الکتریکی
electric apparatus دستگاه الکتریکی
electric coupling تزویج الکتریکی
specific conductance رسانندگی الکتریکی
dielectric polarization قطبش دی الکتریکی
electrical conductance رسانایی الکتریکی
electrical resistivity مقاومت الکتریکی
electrical schematic نمودار الکتریکی
electrical transcription ضبط الکتریکی
electrise الکتریکی کردن
capacitance فرفیت الکتریکی
electroplating ابکاری الکتریکی
electro erosion فرسایش الکتریکی
spark erossion فرسایش الکتریکی
electrolytic capacitor خازن الکتریکی
electrolytic iron اهن الکتریکی
electrical prospecting کاوش الکتریکی
electrical model مدل الکتریکی
electrical conduction رسانش الکتریکی
electrical conductivity هدایت الکتریکی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com