Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 208 (13 milliseconds)
English
Persian
burning point
نقطه اشتعال
firing point
نقطه اشتعال
dead center ignition
نقطه اشتعال
fire point
نقطه اشتعال
flash point
نقطه اشتعال
igniting point
نقطه اشتعال
ignition point
نقطه اشتعال
Search result with all words
flash point tester
ازمایش کننده نقطه اشتعال
Other Matches
degressive burning
اشتعال طولانی اشتعال تدریجی خرج
junction
محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
junctions
محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
reference point
نقطه برگشت نقطه نشانی نقطه مبدا دهانه بندر
control point
نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
foot spot
نقطه ای بین نقطه مرکزی و وسط جداره عقبی میز بیلیارد
triple point
نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
pull up point
نقطه بالا کشیدن هواپیما نقطه صعود برای تک یا رهاکردن بمب
picture point
نقطه نشانی یا نقطه بازرسی موجود در روی عکس هوایی
bearing
موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر جهت قطب نما
ti;me to go
زمان حرکت هواپیمای رهگیراز نقطه شروع هدایت زمینی تا نقطه رهگیری
line of vision
خط مستقیمی که نقطه زردچشم را به نقطه ثابتی وصل نماید
pointillism
شیوه نقاشی با نقطه رنگ نقطه چین کاری
free drop
برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
switching
مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
zero
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeroes
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeros
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
approaches
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
azimuth
موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر
marks
هدف نقطه اغاز نقطه فرود
mark
هدف نقطه اغاز نقطه فرود
approached
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
approach
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
load point
نقطه بارگذاری نقطه بار کردن
firing
اشتعال
burning
اشتعال
ignition
اشتعال
combustion
اشتعال
deflagration
اشتعال
lighting
اشتعال نورافکنی
combustible
قابل اشتعال
firing voltage
ولتاژ اشتعال
dead burned
انتهای اشتعال
flammability
اشتعال پذیری
flammability
قابلیت اشتعال
flaming of arc
اشتعال جرقه
uninflammable
اشتعال ناپذیر
fire retardant
اشتعال کاه
fire proofing compound
اشتعال کاه
ignition
اشتعال احتراق
flare up
اشتعال ناگهانی
combustibility
قابلیت اشتعال
burning train
مسیر اشتعال
ignitable
قابل اشتعال
ignition charge
خرج اشتعال
aglow
درحال اشتعال
inflamable
قابل اشتعال
limit of inflammability
حد قابل اشتعال
light firing
اشتعال منور
light firing
اشتعال نورانی
inflamable
اشتعال پذیر
inflammability
قابلیت اشتعال
ignitability
قابلیت اشتعال
flammable
اشتعال پذیر
inflammability
اشتعال پذیری
combustion
اشتعال احتراق
piceous
قابل اشتعال
flamboyancy
اشتعال بالرزش
coal dust firing
اشتعال گردی
flamboyancy
اشتعال لرزشی
flamboyance
اشتعال بالرزش
flamboyance
اشتعال لرزشی
flammable
قابل اشتعال
inflammable
اشتعال پذیر
inflammable
قابل اشتعال
pyrogen
عنصر قابل اشتعال
ignition
اتش گیری اشتعال
inflammable substances
مواد قابل اشتعال
lower flammability limit
حد پایینی اشتعال پذیری
flammable liquid
مایع اشتعال پذیر
lead in
مدار هادی اشتعال
wildfire
ماده قابل اشتعال
hypergol
مایع قابل اشتعال
upper flammability limit
حد بالایی اشتعال پذیری
inflammables
مواد قابل اشتعال
pyramid spot
نقطه روی میز اسنوکر یابیلیارد انگلیسی میان فاصله نقطه مرکزی و وسط لبه بالایی میز
crossing points
نقطه تقاطع نقطه تلاقی
crossing point
نقطه تقاطع نقطه تلاقی
flash point
نقطه الوگیری نقطه افروزش
fuelled
سوخت ماده قابل اشتعال
ignitor
محفظه حامل باروت اشتعال
hypergolic fuel
سوخت خیلی حساس به اشتعال
fuel
سوخت ماده قابل اشتعال
fueled
سوخت ماده قابل اشتعال
fuelling
سوخت ماده قابل اشتعال
fuels
سوخت ماده قابل اشتعال
holding point
نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
benzine
انواع مواد نفتی قابل اشتعال
flareback
اشتعال برخلاف مسیر عادی شعله
roll in point
نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
xylol
خا نوادهای ازهیدروکربنهای سمی و قابل اشتعال و معطر
xylene
خا نوادهای ازهیدروکربنهای سمی و قابل اشتعال و معطر
litter relay point
نقطه تعویض برانکاردکشها نقطه تعویض حمل مجروحین
punctuation mark
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
punctuation marks
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
nitro
مایع قابل اشتعال مورداستفاده در اتومبیل بصورت خالص یا مخلوط برای نیروی بیشتر
point-to-point connection
اتصال نقطه به نقطه
pointillism
نقاشی نقطه نقطه
point to point network
شبکه نقطه به نقطه
break up point
نقطه رهایی هلی کوپتر نقطه رهایی
lies
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lie
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lied
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
speckle
نقطه نقطه یا خال خال کردن
polkadot
طرح نقطه نقطه خال خال
interruptor
ضامن قطع مدار اشتعال ماسوره ضامن داخلی ماسوره
internal furnace
کوره درونی بوته درونی اشتعال درونی
period
نقطه
point to point
نقطه به نقطه
point
نقطه
prick
نقطه
specks
نقطه
pricking
نقطه
pricked
نقطه
two dots one dash line
خط دو نقطه یک خط
speck
نقطه
pricks
نقطه
full stops
نقطه
periods
نقطه
neel point
نقطه نل
dot
نقطه
ice melting point
نقطه یخ
dotting
نقطه
ellipsis
سه نقطه
[...]
ice point
نقطه یخ
jot
نقطه
jots
نقطه
jotted
نقطه
full stop
نقطه
dotty
نقطه نقطه
point to point line
خط نقطه به نقطه
stpular
نقطه نقطه
punchation
نقطه
spots
نقطه
punctate
نقطه نقطه
punctation
نقطه
punctulate
نقطه نقطه
punctum
نقطه
spot
نقطه
tittle
نقطه
spotter
نقطه نقطه
speckle
نقطه
image element
نقطه تصویر
breakpoint
نقطه انفصال
ignition point
نقطه افروزش
drop point
نقطه چکه
end point
نقطه پایانی
bubble point
نقطه جوش
drop point
نقطه پرش
brittle point
نقطه شکنندگی
indifference point
نقطه خنثی
impact point
نقطه بارریزی
impact point
نقطه اصابت
image point
نقطه تصویر
impact point
نقطه فرود
dead spot
نقطه خنثی
inflexion point
نقطه عطف
initial point
نقطه اولیه
dot pitch
درجه نقطه
dew point
نقطه شبنم
distributing point
نقطه توزیع
directing point
نقطه نشانی
dewpoint
نقطه شبنم
initial point
نقطه شروع
initial point
نقطه اغاز
inflection point
نقطه عطف
dot prompt
نقطه اعلان
dpi
نقطه در هر اینچ
punctuator
نقطه گذار
break point
نقطه توقف
dotter
نقطه گذار
break off position
نقطه رهایی
break even point
نقطه عطف
dots per inch
نقطه در هر اینچ
death point
نقطه مرگ
branchpoint
نقطه انشعاب
bp
نقطه جوش
cutoff point
نقطه برش
exit point
نقطه خروجی
setting point
نقطه انجماد
congealing point
نقطه انجماد
data point
نقطه داده
compensation point
نقطه موازنه
dead center
نقطه مرگ
dead center ignition
نقطه انفجار
flash point
نقطه احتراق
exit point
نقطه مرگ
extreme point
نقطه حدی
critical point
نقطه بحرانی
fire point
نقطه شعله
face off spot
نقطه رویارویی
f.n.p
نقطه گداز
curie point
نقطه کوری
fixation point
نقطه تثبیت
fixed point
نقطه ثابت
check point
نقطه مقابله
cross over point
نقطه همگذری
exit point
نقطه خروج
exchange point
نقطه تعویض
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com