Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
English
Persian
dead center ignition
نقطه انفجار
Search result with all words
firing area
نقطه شروع انفجار مین میدان تیر
zero point
نقطه مرکزی گلوله اتشین اتمی در لحظه انفجار
Other Matches
contact burst preclusion
ضامن ضد انفجار ضربتی وسیله ممانعت از انفجار دراثر اصابت
junctions
محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
junction
محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
reference point
نقطه برگشت نقطه نشانی نقطه مبدا دهانه بندر
burning train
مسیر انفجار سیکل انفجار
explosive train
مدار انفجار مسیر انفجار
blast line
مسیرموج انفجار خط موج انفجار
chemical horn
مکانیسم انفجار مین صوتی مکانیسم انفجار شیمیایی
control point
نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
pull up point
نقطه بالا کشیدن هواپیما نقطه صعود برای تک یا رهاکردن بمب
triple point
نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
foot spot
نقطه ای بین نقطه مرکزی و وسط جداره عقبی میز بیلیارد
picture point
نقطه نشانی یا نقطه بازرسی موجود در روی عکس هوایی
bearing
موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر جهت قطب نما
ti;me to go
زمان حرکت هواپیمای رهگیراز نقطه شروع هدایت زمینی تا نقطه رهگیری
line of vision
خط مستقیمی که نقطه زردچشم را به نقطه ثابتی وصل نماید
pointillism
شیوه نقاشی با نقطه رنگ نقطه چین کاری
free drop
برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
switching
مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
zeroes
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zero
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeros
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
early time
زمان حداقل انفجار اتمی زمان اولیه انفجار اتمی
approached
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
load point
نقطه بارگذاری نقطه بار کردن
mark
هدف نقطه اغاز نقطه فرود
marks
هدف نقطه اغاز نقطه فرود
azimuth
موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر
approaches
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
approach
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
crater analysis
تجزیه و تحلیل قیف انفجار تجزیه و تحلیل قیف حاصله از انفجار گلوله ها
pyramid spot
نقطه روی میز اسنوکر یابیلیارد انگلیسی میان فاصله نقطه مرکزی و وسط لبه بالایی میز
crossing point
نقطه تقاطع نقطه تلاقی
crossing points
نقطه تقاطع نقطه تلاقی
flash point
نقطه الوگیری نقطه افروزش
holding point
نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
roll in point
نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
punctuation marks
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
punctuation mark
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
litter relay point
نقطه تعویض برانکاردکشها نقطه تعویض حمل مجروحین
point-to-point connection
اتصال نقطه به نقطه
pointillism
نقاشی نقطه نقطه
point to point network
شبکه نقطه به نقطه
blow-ups
انفجار
blow-up
انفجار
displosion
انفجار
blow up
انفجار
blasting
انفجار
blast
انفجار
eruption
انفجار
detonations
انفجار
explosions
انفجار
explosion
انفجار
detonation
انفجار
plosion
انفجار
blasts
انفجار
blow out
انفجار
pop
انفجار
blastment
انفجار
brisance
انفجار
burst
انفجار
popped
انفجار
pops
انفجار
bursts
انفجار
impact action
اثر انفجار
the force of the explosion
شدت انفجار
busts
انفجار ترکیدگی
high order detonation
انفجار شدید
busting
انفجار ترکیدگی
busted
انفجار ترکیدگی
burst wave
موج انفجار
countermining
انفجار ضد مین
misfires
گیر در انفجار
crepitation
انفجار مکرر
blast
صدای انفجار
fire time
زمان انفجار
explosive
قابل انفجار
time of disintegration
زمان انفجار
misfired
گیر در انفجار
misfire
گیر در انفجار
bust
انفجار ترکیدگی
outburst
انفجار غضب
blasts
ضربه انفجار
explosive force
قدرت انفجار
blasts
صدای انفجار
blast
ضربه انفجار
combustion chamber
اطاق انفجار
combustiblity
قابلیت انفجار
lead in
مداررابط انفجار
crater
قیف انفجار
craters
قیف انفجار
crackles
صدای انفجار پی در پی
crackled
صدای انفجار پی در پی
sonic boom
انفجار صوتی
sonic booms
انفجار صوتی
inexplosive
غیرقابل انفجار
ignitor
وسیله انفجار
implosion
انفجار از داخل
detonations
انفجار ضربهای
detonations
انفجار ناگهانی
population explosion
انفجار جمعیت
bursting set
محل انفجار
detonation
انفجار ضربهای
detonation
انفجار ناگهانی
outbursts
انفجار غضب
information explosion
انفجار اطلاعات
POWs
صدای انفجار
POW
صدای انفجار
crackle
صدای انفجار پی در پی
aerial burst
انفجار هوایی
gusts
انفجار فوت
blasting machine
دستگاه انفجار
big bang
انفجار بزرگ
explosive energy
قدرت انفجار
explosion proof
ازمایش- انفجار
detonative
اماده انفجار
explosimeter
انفجار سنج
yields
بازده انفجار
yielded
بازده انفجار
yield
بازده انفجار
explosion proof
پوشش ضد انفجار
swooper
انفجار دار
sympathetic detonation
انفجار القایی
blast wave
موج انفجار
explosion hazard
خطر انفجار
explosive force
نیروی انفجار
gust
انفجار فوت
destruct system
سیستم انفجار
detonable
قابل انفجار
detonation cord
سیم انفجار
detonation charge
خرج انفجار
detonating slab
مسیر انفجار
blow out
سوختن انفجار
explosiveness
قابلیت انفجار
detonatable
قابل انفجار
blast effect
اثر انفجار
atom samshing
انفجار اتمی
break up point
نقطه رهایی هلی کوپتر نقطه رهایی
atomic time
زمان انفجار اتمی
tnt equivalent
معادل با قدرت انفجار تی ان تی
impacts
اثر ترکش انفجار
blast effect
اثر موج انفجار
flex x
خرج انفجار ورقهای
armed ammunition
مهمات اماده انفجار
atom samsher
دستگاه انفجار اتمی
explosives
مواد قابل انفجار
late time
زمان سکته انفجار
subsidiaries
عمق دهنده به انفجار
bursts
انفجار منفجر شدن
bursts
منفجر کردن انفجار
burst
منفجر کردن انفجار
breech chamber
محفظه خرج انفجار
poised mine
مین اماده انفجار
armed mine
مین اماده انفجار
afterwinds
باد بعد از انفجار
burst
انفجار منفجر شدن
powder keg
چیز قابل انفجار
contact fire
انفجار در اثر تماس
impact
اثر ترکش انفجار
low order
انفجار کند یا ناقص
subsidiary
عمق دهنده به انفجار
service mine
مین قابل انفجار
explosive range
گستره انفجار پذیری
high order detonation
انفجار انی وکامل
flex x
خرج انفجار کتابی
blastment
تاثیرونفوذ انفجار بادخوردگی
crepitate
انفجار پی درپی کردن
powder kegs
چیز قابل انفجار
detonating
ترکاننده وابسته به انفجار
piezometer
دستگاه سنجش شدت انفجار
strip
تخلیه موادخطرناک یا قابل انفجار
ice mine
مین مخصوص انفجار زیریخی
fire time
زمان اجرای اتش یا انفجار
sofar
دستگاه ثبت انفجار در زیردریا
exudation
مواد پخش شونده در یک انفجار
countermining distance
فاصله ضد انفجار زنجیری مین
proximity fuze
فیوز مخصوص انفجار مرمی
contingent effects
اثرات احتمالی انفجار هستهای
predictor
دستگاه محاسب زمان انفجار
impact action
عمل انفجار نیروی ترکش
fire in the hole
انفجار نزدیک است به جان پناه
acoustic circuit
مدار عکس العمل انفجار صوتی
drag loading
نتیجه کشش بادیا موج انفجار
ice mining
انفجار یخ رودخانه یا دریاچه ها به وسیله مین
discriminating circuit
مدارتشخیص دهنده انرژیهای عامل انفجار
countermining
زنجیری کردن ترتیب انفجار مینها
afterwinds
باد مخالف جهت انفجار اتمی
crackles
صدای انفجار وشکستگی تولید کردن شکستن
crackle
صدای انفجار وشکستگی تولید کردن شکستن
yields
قدرت انفجار گلوله تسلیم شدن پس دادن
sticky charge
خرج انفجاری قابل چسباندن در محل انفجار
crackled
صدای انفجار وشکستگی تولید کردن شکستن
yield
قدرت انفجار گلوله تسلیم شدن پس دادن
yielded
قدرت انفجار گلوله تسلیم شدن پس دادن
shock waves
موج ضربتی انفجار گلوله معمولی یا بمب اتمی
sympathetic detonation
انفجاری که دراثر انفجار مواد منفجره دیگررخ میدهد
late time
زمان بین سقوط بمب تا شروع انفجار اتمی
warned protected
قابلیت حفافت نیروهای خودی در مقابل انفجار اتمی
shock wave
موج ضربتی انفجار گلوله معمولی یا بمب اتمی
lies
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com