Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
reorder point
نقطه تجدید سازمان یا تجدیدگسترش
Other Matches
rallied
تجمع برای تجدید قوایا تجدید سازمان
rallies
تجمع برای تجدید قوایا تجدید سازمان
rally
تجمع برای تجدید قوایا تجدید سازمان
reorganization
تجدید سازمان
reorganizing
تجدید سازمان کردن
reorganized
تجدید سازمان کردن
restructure
تجدید سازمان کردن
reorganization
تجدید سازمان کردن
reorganize
تجدید سازمان کردن
restructured
تجدید سازمان کردن
reorganising
تجدید سازمان کردن
reorganised
تجدید سازمان کردن
reorganizes
تجدید سازمان کردن
economic reorganization
تجدید سازمان اقتصادی
reorganises
تجدید سازمان کردن
restructures
تجدید سازمان کردن
reforms
اصلاحات تجدید سازمان
reform
اصلاحات تجدید سازمان
reshuffles
تجدید سازمان کردن تغییرات سازمانی دادن
reshuffled
تجدید سازمان کردن تغییرات سازمانی دادن
reshuffle
تجدید سازمان کردن تغییرات سازمانی دادن
reshuffling
تجدید سازمان کردن تغییرات سازمانی دادن
half area
محل توقف سربازان در حین حرکت برای تجدید سازمان یاگرفتن مهمات یا استراحت
junction
محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
junctions
محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
sub domain
سطح دوم آدرس دهی در اینترنت که مربوط به نام سازمان در یک سازمان بزرگتر است
central treaty organization
سازمان پیمان مرکزی سازمان دفاعی متشکل ازایران
reference point
نقطه برگشت نقطه نشانی نقطه مبدا دهانه بندر
secret police
سازمان پلیس مخفی سازمان کاراگاهی
ibi
Informatics of IntergovermentalBureauسازمانی متشکل از اعضای سازمان ملل UNESCO یانمایندگی سازمان ملل متحد
resupply
تجدید اماد تجدید تدارکات
control point
نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
central treaty organization
پاکستان وترکیه که ایالات متحده امریکانیز در ان نظارت دارد و درمانورهایش شرکت میکند .این سازمان به سال 9591تاسیس یافته و دو سازمان دفاعی دیگر غرب یعنی Natoو Seato را به هم متصل میکند
economic and social council
شورای اقتصادی و اجتماعی یکی از ارکان ششگانه سازمان ملل متحد که وفیفه اش انجام امور اقتصادی واجتماعی و فرهنگی و تربیتی مربوط به سازمان ملل
international labour organization
سازمان بین المللی کار سازمانی که در جوار جامعه ملل تاسیس شد و در سال 6491 به سازمان ملل پیوست و هدف ان بهبودبخشیدن به شرایط کار ازجنبه ها مختلف و حمایت ازکارگران و منافع ایشان میباشد
stables
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stable
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
structures
سازمان سازمان دادن
structure
سازمان سازمان دادن
structuring
سازمان سازمان دادن
apparatus
[machinery]
سازمان
[سازمان اداری ]
pull up point
نقطه بالا کشیدن هواپیما نقطه صعود برای تک یا رهاکردن بمب
triple point
نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
foot spot
نقطه ای بین نقطه مرکزی و وسط جداره عقبی میز بیلیارد
picture point
نقطه نشانی یا نقطه بازرسی موجود در روی عکس هوایی
bearing
موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر جهت قطب نما
ti;me to go
زمان حرکت هواپیمای رهگیراز نقطه شروع هدایت زمینی تا نقطه رهگیری
line of vision
خط مستقیمی که نقطه زردچشم را به نقطه ثابتی وصل نماید
pointillism
شیوه نقاشی با نقطه رنگ نقطه چین کاری
switching
مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
free drop
برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
zero
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeroes
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeros
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
marks
هدف نقطه اغاز نقطه فرود
azimuth
موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر
mark
هدف نقطه اغاز نقطه فرود
approaches
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
approached
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
approach
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
load point
نقطه بارگذاری نقطه بار کردن
pyramid spot
نقطه روی میز اسنوکر یابیلیارد انگلیسی میان فاصله نقطه مرکزی و وسط لبه بالایی میز
crossing points
نقطه تقاطع نقطه تلاقی
flash point
نقطه الوگیری نقطه افروزش
crossing point
نقطه تقاطع نقطه تلاقی
holding point
نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
roll in point
نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
punctuation marks
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
punctuation mark
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
litter relay point
نقطه تعویض برانکاردکشها نقطه تعویض حمل مجروحین
pointillism
نقاشی نقطه نقطه
point-to-point connection
اتصال نقطه به نقطه
point to point network
شبکه نقطه به نقطه
break up point
نقطه رهایی هلی کوپتر نقطه رهایی
structuring
سازمان
structures
سازمان
structure
سازمان
systems
سازمان
organizations
سازمان
system
سازمان
organization
سازمان
organisations
سازمان
machinery
سازمان
institution
سازمان
inst
سازمان
activities
سازمان
activity
سازمان
departments
سازمان
department
سازمان
organisms
سازمان
organism
سازمان
renews
تجدید
repetition
تجدید
refreshes
تجدید
refreshed
تجدید
refresh
تجدید
renew
تجدید
reviewed
تجدید
review
تجدید
instauration
تجدید
recrudescence
تجدید
neogenesis
تجدید
anabiosis
تجدید
renewing
تجدید
repetitions
تجدید
reviews
تجدید
turnover
تجدید
revival
تجدید
renewals
تجدید
renewal
تجدید
revivals
تجدید
reviewing
تجدید
visual organization
سازمان دیداری
system
مجموعه سازمان
organize
سازمان دادن
organisations
سازمان بندی
sensory organization
سازمان حسی
social organization
سازمان اجتماعی
organizes
سازمان دادن
file organization
سازمان فایل
economic organization
سازمان اقتصادی
organizing
سازمان دادن
United Nations
سازمان ملل
table of organization
جدول سازمان
force structure
سازمان یکانها
counterintelligence
سازمان ضد جاسوسی
organises
سازمان دادن
physiques
سازمان بدن
task organization
سازمان رزمی
physique
سازمان بدن
file organization
سازمان پرونده
foundation
سازمان خیریه
organising
سازمان دادن
charity organization
سازمان خیریه
systems
مجموعه سازمان
unit structure
سازمان یکان
data organization
سازمان داده ها
organization chart
لوحه سازمان
labor service
سازمان کار
tailor
سازمان دادن
organized
سازمان یافته
tailors
سازمان دادن
organizational
مربوط به سازمان
organizations
سازمان بندی
organization
سازمان بندی
clandestine
سازمان پنهانی
board of inspection and survey
سازمان بازرسی
nonprofit organization
سازمان غیرانتفاعی
labor organization
سازمان کارگری
planning organization
سازمان برنامه
repeats
تکرار تجدید
reconstitutes
تجدید ساخت
repeat
تکرار تجدید
reunion
تجدید جلسه
reconstruction
تجدید بنا
reconstructions
تجدید بنا
recollection
تجدید خاطره
recollections
تجدید خاطره
resumption
تجدید شروع
updating
تجدید برنامه
reunions
تجدید جلسه
reconstitute
تجدید ساخت
reconstituted
تجدید ساخت
renewable
تجدید شدنی
reconstituting
تجدید ساخت
reconditioning
تجدید امادگی
nonrecurring
تجدید نشدنی
remarriages
تجدید فراش
furbish
تجدید کردن
furbish
تجدید نظرکردن در
furbished
تجدید کردن
furbished
تجدید نظرکردن در
furbishes
تجدید کردن
furbishes
تجدید نظرکردن در
furbishing
تجدید کردن
furbishing
تجدید نظرکردن در
revisionist
تجدید نظرخواه
reproductions
تجدید چاپ
reproduction
تجدید چاپ
reinforcement
تجدید قوا
renewed
تجدید شده
renovation
تجدید نظر
remarrying
تجدید فراش
renascence
تجدید حیات
renewability
قابلیت تجدید
renewal of the convention
تجدید پیمان
renewal of the convention
تجدید اتفاق
renewal offf lease
تجدید اجاره
renewer
تجدید کننده
refection
تجدید قوا
rebuilds
تجدید ساخت
rebuild
تجدید ساخت
remilitarization
تجدید تسلیحات
reinvigorate
تجدید نیروکردن
renews
تجدید کردن
renewing
تجدید کردن
renew
تجدید کردن
rejuvenescence
تجدید جوانی
reimpression
تجدید چاپ
it is not subject to review
تجدید نظر
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com