English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
desired ground zone نقطه ترکش اتمی مطلوب
Other Matches
triple point نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
atomic underground burst ترکش زیرزمینی اتمی
exoatmosphere ترکش اتمی بالای جو
atomic air burst ترکش هوایی اتمی
weapon debries بقایای ترکش اتمی
base surge ابر غلطان اتمی در ترکش سطحی
hard missile base سکوی پرتاب مستحکم ضد ترکش اتمی
hard base سکوی پرتاب موشک ضد ترکش اتمی
flash burns سوختگی حاصله از برق ترکش اتمی
flash burn سوختگی حاصله از برق ترکش اتمی
troop safety حفافت عده ها در مقابل اثرات ترکش اتمی
flash blindness کوری حاصله از نگاه کردن به برق ترکش اتمی
optimum point نقطه مطلوب
impact point نقطه ترکش گلوله
surface zero نقطه صفرترکش اتمی زمینی
zero point نقطه مرکزی گلوله اتشین اتمی در لحظه انفجار
pressure front جبهه موج ضربتی ترکش گلوله اتمی میدان موج ضربتی
high airburst ترکش هوایی در ارتفاع زیاد ترکش بالای افسر تیر
utopiannism اعتقاد به مدینه فاضله روش فکری افلاطون فرانسیس بیکن سر توماس مور و ..... که در اثار خودجامعهای با تاسیسات مطلوب و افراد بی عیب و درحد کمال مطلوب ایجاد و ان را به عنوان الگویی برای جوامع جهان معرفی کرده اند
minometer دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی وسیله اندازه گیری دوز اتمی
rainout ریزش ابر اتمی به علت رطوبت هوا بارش غبار اتمی
implosion weapon جنگ افزار اتمی حساس قابل انفجار با تجزیه اتمی
isotopy دارای تساوی در اعداد اتمی برابری عددی اتمی
junctions محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
junction محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
proliferation سیستم گسترش اتمی یاگسترش تولید اتمی
low airburst ترکش هوایی در ارتفاع کم ترکش در ارتفاع پایین
reference point نقطه برگشت نقطه نشانی نقطه مبدا دهانه بندر
atomic weight وزن اتمی یک عنصر که برمبنای 61 وزن اتمی اکسیژن قرار داده شده است
clean weapon جنگ افزار اتمی کم ریزش جنگ اتمی که اثار باقیه کم داشته باشد
fallout contours خطوط میزان منحنی تشعشع اتمی یا نشان دهنده شدت تشعشع اتمی
european atomic energy community جامعه نیروی اتمی اروپا اتحادیه متشکل از بلژیک وفرانسه و المان و ایتالیا ولوگزامبورک و هلند که هدفش ایجاد تسهیلات مختلف در راه بهره برداری ازانرژی اتمی است
control point نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
nucleon اجزای داخل هسته اتمی هستک هسته اتمی
nuclear stalemate گلوله اتمی خارج از رده گلوله اتمی ممنوعه
fission to yield ratio توان بمب اتمی نسبت انرژی شکافت اتمی به انرژی حاصله از پرتاب بمب
cloud chamber effect اثرات حاصله از لایه خارجی قارچ اتمی اثرات پوسته قارچ اتمی
atomic demolition munition خرج تخریب مهمات اتمی مهمات مخصوص تخریب جنگ افزار اتمی
foot spot نقطه ای بین نقطه مرکزی و وسط جداره عقبی میز بیلیارد
pull up point نقطه بالا کشیدن هواپیما نقطه صعود برای تک یا رهاکردن بمب
bearing موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر جهت قطب نما
picture point نقطه نشانی یا نقطه بازرسی موجود در روی عکس هوایی
ti;me to go زمان حرکت هواپیمای رهگیراز نقطه شروع هدایت زمینی تا نقطه رهگیری
pointillism شیوه نقاشی با نقطه رنگ نقطه چین کاری
line of vision خط مستقیمی که نقطه زردچشم را به نقطه ثابتی وصل نماید
free drop برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
switching مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
zeros پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeroes پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zero پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
marks هدف نقطه اغاز نقطه فرود
azimuth موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر
load point نقطه بارگذاری نقطه بار کردن
mark هدف نقطه اغاز نقطه فرود
approach فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
approached فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
approaches فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
blasts ترکش
splinter ترکش
splintered ترکش
blast ترکش
splintering ترکش
splinters ترکش
quiver ترکش
detonation ترکش
quivered ترکش
quivering ترکش
quivers ترکش
burst ترکش
bursts ترکش
splashing ترکش
detonations ترکش
splash ترکش
splashes ترکش
favorites مطلوب
desired مطلوب
optimum حد مطلوب
optimum مطلوب
favourites مطلوب
favourite مطلوب
coveted مطلوب
favourite or vor مطلوب
favorite مطلوب
favorable مطلوب
indign نا مطلوب
optimal حد مطلوب
types of burst نوع ترکش
ricochet burst ترکش کمانهای
impact burst ترکش ضربتی
height of burst ارتفاع ترکش
impact burst ترکش سطحی
aerial burst ترکش هوایی
impact action عمل ترکش
burst center مرکز ترکش
burst range برد ترکش
burst wave موج ترکش
high burst ترکش بالا
blasting machine دستگاه ترکش
surface burst ترکش سطحی
hight of burst ارتفاع ترکش
air burst ترکش هوایی
burst range مسافت ترکش
graze burst ترکش زمینی
sonic boom ترکش اوا
sonic booms ترکش اوا
survey meter دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی دستگاه تشعشع سنج اتمی
early time زمان حداقل انفجار اتمی زمان اولیه انفجار اتمی
favourable موافق مطلوب
optimal solution راه حل مطلوب
optimum output تولید مطلوب
optimum حالت مطلوب
at a premium بسیار مطلوب
desirable خواستنی مطلوب
nicest دلپذیر مطلوب
ideal کمال مطلوب
optimum height ارتفاع مطلوب
ideals کمال مطلوب
optimum population حد مطلوب جمعیت
optimum مقدار مطلوب
safe velocity سرعت مطلوب
optimum speed سرعت مطلوب
lief مطلوب مایل
merit goods کالاهای مطلوب
target profit سود مطلوب
desired leading مسیر مطلوب
nice دلپذیر مطلوب
economic order quantity حد مطلوب سفارش
nicer دلپذیر مطلوب
center of burst مرکز ترکش گلوله
graze burst ترکش روی زمین
air adjustment تنظیم ترکش هوایی
airburst ranging تنظیم ترکش هوایی
crater چاله ترکش گلوله ها
impacts اثر ترکش انفجار
impact اثر ترکش انفجار
craters چاله ترکش گلوله ها
exoatmosphere ترکش فوق جوی
splinterproof سنگر ضد ترکش گلوله
pyramid spot نقطه روی میز اسنوکر یابیلیارد انگلیسی میان فاصله نقطه مرکزی و وسط لبه بالایی میز
flash point نقطه الوگیری نقطه افروزش
crossing points نقطه تقاطع نقطه تلاقی
crossing point نقطه تقاطع نقطه تلاقی
desired rate of development نرخ مطلوب توسعه
to be in demand خریدارداشتن مطلوب بودن
towardly امید بخش مطلوب
inflationary gap سطح اشتغال مطلوب
optimal مربوط به کمال مطلوب
It is much sought after. بسیار مطلوب است.
eligible واجد شرایط مطلوب
optimum allocation of resources تخصیص مطلوب منابع
bland شیرین و مطلوب نجیب
optimization بدست اوردن حد مطلوب
favourably بطور مساعد یا مطلوب
blandest شیرین و مطلوب نجیب
ideal irrigation interval فاصله مطلوب ابیاری
optimal planning برنامه ریزی مطلوب
blander شیرین و مطلوب نجیب
explosions ترکش منفجر کردن ترکیدن
impact pressure نیروی اصابت فشار ترکش
explosion ترکش منفجر کردن ترکیدن
surface burst ترکش روی سطح زمین
doubtful ترکش مشکوک مورد تردید
graze sensitive ماسوره مخصوص ترکش کمانهای
burst interval فاصله ترکش گلوله ها در یک رگبار
center of impact مرکز ترکش گلوله مرکزاصابت
impact action عمل انفجار نیروی ترکش
holding point نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
ideally مطابق ارزو و یاکمال مطلوب
to wait for a favorable opportunity منتظر یک فرصت مطلوب بودن
desirability درجه تمایل شرایط مطلوب
desired rate of capital accumulation نرخ تراکم سرمایه مطلوب
idealistic مطلوب وابسته به ارمان گرایی
To obtain the desired result . نتیجه مطلوب را بدست آوردن
your action produced the desired effect اقدامتان اثر مطلوب بخشید
kopfring حلقه مخصوص ترکش سطحی بمب
To play ones last card آخرین تیر ترکش رارها کردن
roll in point نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
desideratum ارزوی اساسی و ضروری چیز مطلوب
beau ideal زیبای تمام عیار کمال مطلوب
desired leading سمت حرکت مطلوب هواپیما یا ناو
variation اختلاف سمت یا محل ترکش گلوله تغییرات سمتی
variations اختلاف سمت یا محل ترکش گلوله تغییرات سمتی
tuner زیردستگاهی که تنها فرکانس مطلوب را گرفته و بقیه را ردمیکند
tuners زیردستگاهی که تنها فرکانس مطلوب را گرفته و بقیه را ردمیکند
splash scale طبلهای که انحراف ترکش گلوله را از هدف با ان اندازه گیری می کنند
punctuation marks علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
litter relay point نقطه تعویض برانکاردکشها نقطه تعویض حمل مجروحین
punctuation mark علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
slot machines ماشین خودکاری که پول درسوراخ ان انداخته و کالای مطلوب را تحویل میگیرند
adverse yaw شرایط پروازی که در ان دماغه هواپیما در خلاف جهت مطلوب منحرف میشود
slot machine ماشین خودکاری که پول درسوراخ ان انداخته و کالای مطلوب را تحویل میگیرند
nympholept کسیکه جنوی یافتن کمال مطلوب یا پی کردن چیز غیرقابل دسترسی را دارد
capture کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
captures کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
capturing کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
favourble balance of trade تعادل مطلوب تجارتی موازنه مثبت بیشتر بودن صادرات یک کشور ازوارداتش
pointillism نقاشی نقطه نقطه
point to point network شبکه نقطه به نقطه
point-to-point connection اتصال نقطه به نقطه
forward chaining روش استدلال مبتنی بر وقایع که از شرایط شناخته شده به هدف مطلوب می رسد زنجیره پیشرو
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com