Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
English
Persian
yield point at elevated temperatures
نقطه تسلیم در دمای بالا
yield point at normal temperature
نقطه تسلیم در دمای بالا
Other Matches
high temperature
دمای بالا
pull up point
نقطه بالا کشیدن هواپیما نقطه صعود برای تک یا رهاکردن بمب
creep strength at elevated temperatures
مقاومت خزشی در دمای بالا
yield point
نقطه تسلیم
yeild point
نقطه تسلیم
celsius temperature scale
مقیاس دمای سلسیوس مثیاس دمای سانتی گراد
top dead center
نقطه مرگ بالا
put option
خیار بایع در مورد بالا بردن قیمت قبل از تسلیم مبیع ارزش پول تنزل کند
dead center position
نقطه مرگ بالا یا پایین
compression pressure
فشار گیج در سیلندرموتورهای پیستونی دروضعیت نقطه مرگ بالا
image printer
چاپگر نقطه ماتریسی که قابلیت تولید خروجی متن وگرافیک با کیفیت بالا را دارد
after top center
تعداد درجات گردش میل لنگ بعد از گذشتن پیستون از نقطه مرگ بالا
before top center
تعداد درجات گردش میل لنگ قبل از رسیدن پیستون به نقطه مرگ بالا
centigrade temperature scale
مقیاس دمای سانتی گراد مقیاس دمای سلیسوس
delivery
تسلیم در CL یکی ازشرایط اساسی اعتبار سند این است که پس از تنظیم و امضاو مهر به طرف " تسلیم "شود
deliveries
تسلیم در CL یکی ازشرایط اساسی اعتبار سند این است که پس از تنظیم و امضاو مهر به طرف " تسلیم "شود
junction
محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
junctions
محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
reference point
نقطه برگشت نقطه نشانی نقطه مبدا دهانه بندر
control point
نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
to give up the ghost
جان تسلیم کردن روح تسلیم کردن
foot spot
نقطه ای بین نقطه مرکزی و وسط جداره عقبی میز بیلیارد
triple point
نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
bearing
موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر جهت قطب نما
picture point
نقطه نشانی یا نقطه بازرسی موجود در روی عکس هوایی
ti;me to go
زمان حرکت هواپیمای رهگیراز نقطه شروع هدایت زمینی تا نقطه رهگیری
line of vision
خط مستقیمی که نقطه زردچشم را به نقطه ثابتی وصل نماید
pointillism
شیوه نقاشی با نقطه رنگ نقطه چین کاری
free drop
برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
switching
مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
zeroes
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zero
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeros
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
identic notes
منظوریادداشتهایی با مضمون واحداست که چند دولت به یک دولت می دهند . چون این یادداشتها جداگانه تسلیم میشود عمل هر دولت فاهرا"مستقل از عمل دولت دیگراست تسلیم این یادداشتهاعمل غیردوستانه تلقی میشود
load point
نقطه بارگذاری نقطه بار کردن
approach
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
mark
هدف نقطه اغاز نقطه فرود
marks
هدف نقطه اغاز نقطه فرود
approaches
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
approached
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
azimuth
موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر
total temperature
دمای کل
neel temperature
دمای نل
critical isotherm
هم دمای بحرانی
white heat
دمای سفید
wet bulb temperature
دمای تر مخزن
critical temperature
دمای بحرانی
cryogenic temperature
دمای سرمازایی
ambient temperature
دمای محیط
room temperature
دمای اتاق
reduced temprature
دمای کاهیده
effective temperature
دمای موثر
equiviscous temperature
دمای همدوسندگی
brightness temperature
دمای درخشایی
brittle temperature
دمای شکنندگی
curie temperature
دمای کوری
brittleness temperature
دمای شکنندگی
specific heat
دمای ویژه
transition temperature
دمای تحول
transition temperature
دمای فراگذری
transition temperature
دمای تبدیل
annealing temperature
دمای تابکاری
annealing point
دمای تابکاری
aniline point
دمای انیلینی
barrel temperature
دمای پاتیل
internal temperature
دمای درونی
inversion temperature
دمای وارونگی
absolute temperature
دمای مطلق
optimum temperature
دمای بهینه
operating temperature
دمای عملیاتی
kelvin temperature
دمای کلوین
boyle's temperature
دمای بویل
maximum temperature
دمای ماکزیمم
mixture temperature
دمای اختلاط
pyramid spot
نقطه روی میز اسنوکر یابیلیارد انگلیسی میان فاصله نقطه مرکزی و وسط لبه بالایی میز
crossing points
نقطه تقاطع نقطه تلاقی
crossing point
نقطه تقاطع نقطه تلاقی
flash point
نقطه الوگیری نقطه افروزش
isothermal process
تحول در دمای ثابت
critical isotherm
منحنی هم دمای بحرانی
glass transition temperature
دمای تبدیل شیشهای
rubbery transition temperature
دمای تبدیل لاستیکی
exhaust gas temperature
دمای گاز خروجی
glasy trainsition temperature
دمای تبدیل شیشهای
absolute boiling point
دمای جوش مطلق
gamma transition temperature
دمای تبدیل شیشهای
dry bulb temperature
دمای خشک مخزن
geothermal gradient
گرادیان دمای زمین
t.g
دمای تبدیل شیشهای
condensed mercurytemperature
دمای جیوه متراکم
heat deflection temperature
دمای انحراف گرمایی
thermodynamic temperature scale
مقیاس دمای ترمودینامیکی
thershold temperature
استانه دمای ذرات
blackbody temperature
دمای جسم سیاه
rankine temperature scale
مقیاس دمای رانکین
absolute temperature scale
مقیاس دمای مطلق
approximate absolute temperature
دمای مطلق تقریبی
absolute scale
مقیاس دمای مطلق
geothermal gradient
شیب دمای زمین
softening temperature
دمای نرم شدن
rankin temperature scale
مقیاس دمای رانکین
holding point
نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
compressor inlet temperature
دمای گازهای ورودی کمپرسور
roll in point
نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
ambient
متوسط دمای طبیعی اطراف یک وسیله
air hardening
سخت گردانی زمانی در دمای معمولی
ice point
دمای تعادل مخلوط اب و یخ در فشار استاندارد
spinwriter
چاپگر کامپیوتر با کیفیت بالا نوع خاصی از چاپگرکامپیوتری با کیفیت بالا
bayonet thermocouple probe
قسمت حس کننده دمای سرسیلندر که داخل ان پیچ میشود
vertically
از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
cryogenic memory
رسانه ذخیره سازی که در دمای خیلی پایین کار میکند
litter relay point
نقطه تعویض برانکاردکشها نقطه تعویض حمل مجروحین
punctuation mark
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
punctuation marks
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
reference junction
اتصالی در سیستم ترموکوپل که دمای اتصال دیگر نسبت به ان سنجیده میشود
burn in
فرایندازمایش مدارها و مولفههای الکتریکی از طریق قراردادن انها در دمای زیاد یک کوره
point-to-point connection
اتصال نقطه به نقطه
point to point network
شبکه نقطه به نقطه
pointillism
نقاشی نقطه نقطه
austempering
تغییرات فیزیکی که در دمای ثابت برای بدست اوردن باینات از استنیت انجام می گیرد
the clouds above
ابرهای بالا یا بالا سر
icebox rivet
میخ پرچهای الومینیوم که تاموقع مصرف باید در دمای زیر صفر نگه داشته شوند
break up point
نقطه رهایی هلی کوپتر نقطه رهایی
surrenders
تسلیم
deliveries
تسلیم
livery
تسلیم
compromis
تسلیم
submission
تسلیم
non resistance
تسلیم
consignation
تسلیم
surrender
تسلیم
resignation
تسلیم
surrendered
تسلیم
resignations
تسلیم
delivery
تسلیم
capitulation
تسلیم
quietism
تسلیم
deference
تسلیم
self submission
تسلیم
surrendering
تسلیم
resigns
تسلیم
compliance
تسلیم
liveries
تسلیم
resign
تسلیم
renditions
تسلیم
rendition
تسلیم
dat
سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
tacit collusion
حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
lodgement
تسلیم عرضحال
hand over
تسلیم کردن
hand on
تسلیم کردن
incompliance
عدم تسلیم
capitulation
تسلیم بلاشرط
yielding
تسلیم شدن
infeoff
تسلیم کردن
give up
تسلیم کردن
give in
تسلیم شدن
prehension
گرفتن تسلیم
consign
تسلیم کردن
never say die
تسلیم نشو
delivering
تحویل تسلیم
extraditable
تسلیم کردنی
consigned
تسلیم کردن
recreant
تسلیم شونده
quitting
تسلیم شدن
quit
تسلیم شدن
irrefragable
تسلیم نشدنی
consigning
تسلیم کردن
consigns
تسلیم کردن
obeys
تسلیم شدن
betraying
تسلیم کردن
betrays
تسلیم کردن
commit
تسلیم کردن
commits
تسلیم کردن
Unconditional surrender.
تسلیم بلاشرط
committed
تسلیم کردن
committing
تسلیم کردن
give oneself up
<idiom>
تسلیم شدن
pushover
زود تسلیم
betray
تسلیم کردن
acquiescing
تسلیم شدن
betrayed
تسلیم کردن
acquiescently
از روی تسلیم
acquiesce
تسلیم شدن
acquiesces
تسلیم شدن
yield stress
تنش تسلیم
yielder
تسلیم کننده
give up
<idiom>
تسلیم شدن
hold the line
<idiom>
تسلیم نشدن
throw in the towel
<idiom>
تسلیم شدن
resignedly
با تسلیم به قضا
surrendering
تسلیم شدن
surrenders
تسلیم شدن
surrendered
تسلیم شدن
surrender
تسلیم شدن
inexorable
تسلیم نشدنی
submit
تسلیم کردن
submits
تسلیم کردن
submitted
تسلیم کردن
submitting
تسلیم کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com