Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
triple point
نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
Other Matches
junction
محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
junctions
محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
desired ground zone
نقطه ترکش اتمی مطلوب
crossing point
نقطه تقاطع نقطه تلاقی
crossing points
نقطه تقاطع نقطه تلاقی
reference point
نقطه برگشت نقطه نشانی نقطه مبدا دهانه بندر
triple point
نقطه سه گانه
impact point
نقطه ترکش گلوله
focussing
نقطه تقاطع
focusses
نقطه تقاطع
focussed
نقطه تقاطع
focuses
نقطه تقاطع
focused
نقطه تقاطع
focus
نقطه تقاطع
crossing
نقطه تقاطع
intersection point
نقطه تقاطع
point of intersection
نقطه تقاطع
cross over point
نقطه تقاطع مسیر رژه
control point
نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
surface zero
نقطه صفرترکش اتمی زمینی
absolute address
مختصاتی که فاصله یک نقطه از محل تقاطع بردارها را نشان میدهد
zero point
نقطه مرکزی گلوله اتشین اتمی در لحظه انفجار
pull up point
نقطه بالا کشیدن هواپیما نقطه صعود برای تک یا رهاکردن بمب
foot spot
نقطه ای بین نقطه مرکزی و وسط جداره عقبی میز بیلیارد
picture point
نقطه نشانی یا نقطه بازرسی موجود در روی عکس هوایی
bearing
موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر جهت قطب نما
ti;me to go
زمان حرکت هواپیمای رهگیراز نقطه شروع هدایت زمینی تا نقطه رهگیری
line of vision
خط مستقیمی که نقطه زردچشم را به نقطه ثابتی وصل نماید
pointillism
شیوه نقاشی با نقطه رنگ نقطه چین کاری
switching
مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
free drop
برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
zeros
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zero
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeroes
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
mark
هدف نقطه اغاز نقطه فرود
approach
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
approached
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
approaches
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
load point
نقطه بارگذاری نقطه بار کردن
azimuth
موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر
marks
هدف نقطه اغاز نقطه فرود
pyramid spot
نقطه روی میز اسنوکر یابیلیارد انگلیسی میان فاصله نقطه مرکزی و وسط لبه بالایی میز
flash point
نقطه الوگیری نقطه افروزش
holding point
نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
radiation scattering
انحراف تشعشع اتمی یاالکترومغناطیسی یا حرارتی پخش امواج بصورت کروی پخش همه جانبه امواج
roll in point
نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
emission control
کنترل تشعشع امواج مغناطیسی یا صوتی دستگاه کم کننده تشعشع امواج
litter relay point
نقطه تعویض برانکاردکشها نقطه تعویض حمل مجروحین
punctuation mark
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
punctuation marks
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
weapon debries
بقایای ترکش اتمی
exoatmosphere
ترکش اتمی بالای جو
atomic air burst
ترکش هوایی اتمی
atomic underground burst
ترکش زیرزمینی اتمی
point-to-point connection
اتصال نقطه به نقطه
point to point network
شبکه نقطه به نقطه
pointillism
نقاشی نقطه نقطه
hard base
سکوی پرتاب موشک ضد ترکش اتمی
hard missile base
سکوی پرتاب مستحکم ضد ترکش اتمی
base surge
ابر غلطان اتمی در ترکش سطحی
flash burns
سوختگی حاصله از برق ترکش اتمی
flash burn
سوختگی حاصله از برق ترکش اتمی
troop safety
حفافت عده ها در مقابل اثرات ترکش اتمی
break up point
نقطه رهایی هلی کوپتر نقطه رهایی
flash blindness
کوری حاصله از نگاه کردن به برق ترکش اتمی
sound box
جعبه تبدیل امواج صوتی به صدا
warble
وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
warbling
وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
warbled
وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
warbles
وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
microphones
وسیلهای که امواج صوتی را به سیگنالهای الکتریکی تبدیل میکند
microphone
وسیلهای که امواج صوتی را به سیگنالهای الکتریکی تبدیل میکند
sonar
دستگاه کاشف زیر دریایی بوسیله امواج صوتی
hypersonic
دارای سرعتی پنج یا شش برابر امواج صوتی در فضا
lie
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lies
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lied
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
polkadot
طرح نقطه نقطه خال خال
speckle
نقطه نقطه یا خال خال کردن
radioactivity
قابلیت پخش امواج هستهای رادیواکتیویته داشتن قدرت تشعشع اتمی
asdic
دستگاه سونار رادار کشف هدف به وسیله پخش امواج صوتی در زیر اب
pressure front
جبهه موج ضربتی ترکش گلوله اتمی میدان موج ضربتی
spots
نقطه
punctate
نقطه نقطه
punctum
نقطه
two dots one dash line
خط دو نقطه یک خط
spot
نقطه
point
نقطه
dotty
نقطه نقطه
neel point
نقطه نل
ice point
نقطه یخ
ice melting point
نقطه یخ
specks
نقطه
punctulate
نقطه نقطه
punchation
نقطه
dotting
نقطه
spotter
نقطه نقطه
dot
نقطه
punctation
نقطه
point to point line
خط نقطه به نقطه
speck
نقطه
tittle
نقطه
pricks
نقطه
pricking
نقطه
stpular
نقطه نقطه
point to point
نقطه به نقطه
pricked
نقطه
prick
نقطه
speckle
نقطه
full stops
نقطه
period
نقطه
periods
نقطه
ellipsis
سه نقطه
[...]
jot
نقطه
jots
نقطه
jotted
نقطه
full stop
نقطه
high airburst
ترکش هوایی در ارتفاع زیاد ترکش بالای افسر تیر
pain spot
نقطه درد
injection point
نقطه پاشش
singular point
نقطه منفرد
injection point
نقطه تزریق
exit point
نقطه خروج
igniting point
نقطه احتراق
shut down point
نقطه تعطیل
singular point
نقطه تکین
turn-off
نقطه تحول
turn-off
نقطه انحراف
turn-offs
نقطه تحول
turn-offs
نقطه انحراف
softening point
نقطه نرمی
ordinate
عرض نقطه
exit point
نقطه خروجی
exit point
نقطه مرگ
outmost
اقصی نقطه
center
نقطه گره
intercept point
نقطه رهگیری
smoke point
نقطه دود
seperation point
نقطه جدایی
semicolon
واوک و نقطه
initial point
نقطه اغاز
point
نقطه نوک
reference point
نقطه مبنا
release point
نقطه رهایی
brittle point
نقطه شکنندگی
penalty kick mark
نقطه پنالتی
reentry point
نقطه بازگشت
igniting point
نقطه اشتعال
scotoma
نقطه کور
ignition point
نقطه افروزش
saddle point
نقطه زینی
viewpoints
نقطه نظر
running fix
نقطه انتقالی
viewpoint
نقطه نظر
rivet point
نقطه پرچ
firing point
نقطه اشتعال
burning point
نقطه اشتعال
bubble point
نقطه جوش
breakpoint
نقطه انفصال
spot welding
نقطه جوش
dot
نقطه دارکردن
face off spot
نقطه رویارویی
dot
نقطه گذاشتن
dotting
نقطه دارکردن
access point
نقطه فرود
dotting
نقطه گذاشتن
access point
نقطه دسترس
f.n.p
نقطه گداز
counterpoint
نقطه مقابل
mark
پایه نقطه
accumulation point
نقطه تجمع
crotches
نقطه انشعاب
crotch
نقطه انشعاب
isoelectronic point
نقطه ایزوالکتریک
intersection point
نقطه تلاقی
choice point
نقطه گزینش
null point
نقطه صفر
spot distortion
اغتشاش نقطه
estimated position
نقطه تخمینی
operating point
نقطه کار
optic disk
نقطه کور
optimum point
نقطه مطلوب
optimum point
نقطه ایده ال
splotch
نقطه وصله
solstitium
نقطه انقلاب
extreme point
نقطه حدی
marks
پایه نقطه
softening point
نقطه نرمش
stopping
ایستگاه نقطه
prick
نقطه نت موسیقی
stopped
ایستگاه نقطه
pricked
نقطه نت موسیقی
stop
ایستگاه نقطه
pricking
نقطه نت موسیقی
link
نقطه الحاق
pricks
نقطه نت موسیقی
pointing
نقطه گذاری
turn off
نقطه تحول
check point
نقطه بازرسی
check point
نقطه مقابله
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com