English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English Persian
distribution point نقطه تقسیم اماد
Search result with all words
break bulk point نقطه تقسیم اماد کشتی به داخل قایقهای کوچکتر
Other Matches
control point نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
table of distribution جدول تقسیم اماد
supply point نقطه اماد
distribution point نقطه توزیع اماد
ammunition point نقطه اماد مهمات
beach dump نقطه اماد در سر پل دریایی
water point نقطه تقسیم اب
civilian supply امور اماد غیرنظامی رسانیدن اماد به غیرنظامیان در منطقه
junctions محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
junction محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
reference point نقطه برگشت نقطه نشانی نقطه مبدا دهانه بندر
procuring activity یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
coordinated procurement عملیات اماد هماهنگ شده تحویل هم اهنگ شده اماد
balanced mobilization بسیج متعادل اماد ذخیره تهیه اماد ذخیره به طورمتعادل
divisor عملوندی که برای تقسیم مقسوم علیه در عمل تقسیم به کار می روند
fissiparous تولیدکننده سلولهای جدیدبوسیله تقسیم سلولی یاشکاف تقسیم شونده
vernier درجه یا تقسیم بندی فرعی تقسیم بدرجات جزء
craft reimbursable supply اماد قابل جایگزین مربوط به هنرهای دستی اماد مصرف شدنی هنرهای دستی
credit system of supply سیستم براورد اعتبار برای تهیه و اماد سیستم تعیین اعتبار خرید اماد
baseband 1-محدوده فرکانس سیگنال پیش از پردازش یا ارسال 2-سیگنالهای دیجیتالی ارسالی بدون تقسیم 3-اطلاعات تقسیم شده با یک فرکانس
base band 1-محدوده فرکانس سیگنال پیش از پردازش یا ارسال 2-سیگنالهای دیجیتالی ارسالی بدون تقسیم 3-اطلاعات تقسیم شده با یک فرکانس
trellis coding روش تقسیم سیگنال که از تقسیم فرکانس و فاز استفاده میکند تا خروجی بیشتر و نرخ خطای کمتر برای سرعت ارسال داده بر حسب بیت در ثانیه ایجاد کند
subdividing بقسمتهای جزء تقسیم کردن باجزاء فرعی تقسیم بندی کردن
subdivides بقسمتهای جزء تقسیم کردن باجزاء فرعی تقسیم بندی کردن
subdivided بقسمتهای جزء تقسیم کردن باجزاء فرعی تقسیم بندی کردن
subdivide بقسمتهای جزء تقسیم کردن باجزاء فرعی تقسیم بندی کردن
central purchase خرید اماد به طور تمرکزی خرید اماد به طور یکجا
foot spot نقطه ای بین نقطه مرکزی و وسط جداره عقبی میز بیلیارد
pull up point نقطه بالا کشیدن هواپیما نقطه صعود برای تک یا رهاکردن بمب
triple point نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
bearing موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر جهت قطب نما
picture point نقطه نشانی یا نقطه بازرسی موجود در روی عکس هوایی
ti;me to go زمان حرکت هواپیمای رهگیراز نقطه شروع هدایت زمینی تا نقطه رهگیری
sectors کوچکترین فضای دیسک مغناطیسی که توسط کامپیوتر آدرس پذیر است . دیسکک به شیارهای هم مرکز تقسیم میشود و هر شیار به سکتورهایی تقسیم میشود که میتواند به بایتهای داده را ذخیره کند
sector کوچکترین فضای دیسک مغناطیسی که توسط کامپیوتر آدرس پذیر است . دیسکک به شیارهای هم مرکز تقسیم میشود و هر شیار به سکتورهایی تقسیم میشود که میتواند به بایتهای داده را ذخیره کند
line of vision خط مستقیمی که نقطه زردچشم را به نقطه ثابتی وصل نماید
pointillism شیوه نقاشی با نقطه رنگ نقطه چین کاری
army class manager activity سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد
switching مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
free drop برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
zeros پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeroes پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zero پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
approached فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
approach فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
load point نقطه بارگذاری نقطه بار کردن
azimuth موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر
marks هدف نقطه اغاز نقطه فرود
mark هدف نقطه اغاز نقطه فرود
approaches فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
procurement rate نواخت تهیه و تحویل اماد نواخت تحویل اماد
pyramid spot نقطه روی میز اسنوکر یابیلیارد انگلیسی میان فاصله نقطه مرکزی و وسط لبه بالایی میز
crossing points نقطه تقاطع نقطه تلاقی
crossing point نقطه تقاطع نقطه تلاقی
flash point نقطه الوگیری نقطه افروزش
holding point نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
roll in point نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
punctuation mark علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
litter relay point نقطه تعویض برانکاردکشها نقطه تعویض حمل مجروحین
punctuation marks علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
bulk material اماد یک جا
water supply اماد اب
water supplies اماد اب
train بنه اماد
categories انواع اماد
essential supply اماد ضروری
resupply اماد مجدد
mission load اماد عملیاتی
reserve stock اماد ذخیره
requisition line خط درخواست اماد
supply route اماد راه
supply route مسیر اماد
bulk supply اماد با کانتینر
unit supply اماد یکانی
bulk supply اماد عمده
stock اماد ذخیره
stocked اماد ذخیره
depot supply اماد دپویی
care of supplies مراقبت اماد
class v supplies اماد طبقه 5
class iv supplies اماد طبقه 4
class ii supplies اماد طبقه 2
trained بنه اماد
trains بنه اماد
class i supplies اماد طبقه 1
air material اماد هوایی
air landed supply اماد هوانشستی
essential supply اماد حیاتی
supply control کنترل اماد
critical item اماد حساس
short supply اماد کم یاب
shop supply اماد تعمیرگاهی
depot supply اماد امادگاهی
care of supplies نگهداری اماد
materiel management مدیریت اماد
supply support پشتیبانی اماد
stockage ذخیره اماد
category اقلام اماد
general supplies اماد عمومی
level of supply سطح اماد
condition code کدوضعیت اماد
armed جنگ اماد
consigned inventory اماد امانی
development order دستوربهبود اماد
supply sergeant گروهبان اماد
assault supplies اماد هجومی
intransit stock اماد سیال
follow up supply اماد بعدی
commodity command فرماندهی اماد
bulk material اماد حجیم
procurement تامین اماد
one day's supply یک روز اماد
follow up اماد بعدی
gratuitous issue اماد پیشکشی
follow up supply اماد متعاقب
point-to-point connection اتصال نقطه به نقطه
point to point network شبکه نقطه به نقطه
pointillism نقاشی نقطه نقطه
supply route خط تدارکات راه اماد
control period دوره کنترل اماد
main supply route مسیر اصلی اماد
unit train بنه اماد یکان
procurement تهیه و تحویل اماد
stock funds اعتبار نقدی اماد
consumable supplies اماد مصرف شدنی
unit reserves اماد ذخیره یکانی
issue priority تقدم توزیع اماد
emergency leave سطح اماد اضطراری
main supply route اماد راه اصلی
development order دستور ساخت اماد
early resupply تجدید اماد به موقع
logistical مربوط به اماد یکانها
deteriorating supplies اماد فاسد شدنی
distributions جدول توزیع اماد
distribution جدول توزیع اماد
control level سطح کنترل اماد
base reserves اماد مبنای ذخیره
automatic supply روش خودکار اماد
automatic supply سیستم اماد خودکار
authorized allowance supplies سهمیه اماد مجاز
authorized allowance supplies سهمیه مجاز اماد
application study بررسی پذیرش اماد
antimateriel agent عامل فساد اماد
ammunition day of supply روز اماد مهمات
inventory ذخیره موجودی اماد
day of supply تعداد روزهای اماد
available supply rate نواخت اماد موجود
defense articles اماد و تجهیزات دفاعی
distribution area منطقه توزیع اماد
balanced supply اماد متعادل شده
balanced stock ذخیره اماد متعادل
back order اماد غیر موجود
procuring تهیه و تحویل اماد
procures تهیه و تحویل اماد
procured تهیه و تحویل اماد
procure تهیه و تحویل اماد
basic end item اقلام اولیه اماد
bulk supply اماد به طور قوال
naval stores ذخایر و اماد دریایی
required supply rate نواخت اماد موردنیاز
short supply اماد کمبود دار
class ii activity اجرای اماد طبقه 2
centralized items اقلام اماد تمرکزی
class i installation تاسیسات اماد طبقه 1
class i installation انبار اماد طبقه 1
expendable property اماد مصرف شدنی
resupply تجدید اماد کردن
class i activity اجرای اماد طبقه 1
service stock اماد و کالاهای جنگی
assemblage جمع اوری اماد
requisition line مسیر درخواست اماد
assemblages جمع اوری اماد
class ii installation تاسیسات اماد طبقه 2
class ii installation انبار اماد طبقه 2
resources منابع اماد ذخایر
rolling reserve اماد ذخیره غلطان
row stack فاصله اماد از دیوار
status code رمز وضعیت اماد در یک امادگاه
administrative lead time زمان اداری دریافت اماد
air landed supply اماد تخلیه شده با هواپیما
administrative shippings ارسال اماد به طریق اداری
advice code کد قراردادی مخصوص ارسال اماد
classified items اماد طبقه بندی شده
army material command فرماندهی اماد نیروی زمینی
ammunition available supply rate نواخت اماد مهمات موجود
disposition استقرار یکانها و اماد درمنطقه
ration factor ضریب اماد جیره غذایی
available supply rate نواخت اماد مهمات موجود
disposable end item اماد یا اقلام قابل انهدام
demand satisfaction تحویل اماد مورد نیاز
urgency of need حیاتی بودن احتیاج به اماد
break up point نقطه رهایی هلی کوپتر نقطه رهایی
class iii supplies اماد طبقه 3 بنزین و موادروغنی وسوختی
floatation اضافی بودن سطح سیال اماد
defense subsistence supply center مرکز اماد زیستی وزارت دفاع
assignment of space تخصیص جا برای انبار کردن اماد
control period مدت زمان کنترل و بررسی اماد
army ready material program برنامه بهبود امادگی رزمی اماد
base section بخش اماد لجستیکی منطقه جلو
floatation سطح اماد اضافی شارژ انباراضافی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com