English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English Persian
distributing point نقطه توزیع
Search result with all words
distribution point نقطه توزیع اماد
Other Matches
junction محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
junctions محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
functional distribution توزیع درامدبه عوامل تولید و مطالعه نحوه این توزیع
reference point نقطه برگشت نقطه نشانی نقطه مبدا دهانه بندر
gini coefficient شاخص نابرابری درامد که از منحنی لورنز بدست می ایددرصورتیکه توزیع درامدکاملا برابر باشد این ضریب مساوی صفر ودرصورتیکه توزیع درامد کاملا نابرابرباشد این ضریب مساوی 1است هرچه این ضریب کوچک باشد توزیع درامد عادلانه تراست
control point نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
poisson distribution این توزیع در حقیقت یک توزیع احتمال برای متغیرهای تصادفی ناپیوسته است که دران میزان احتمال بسیارکوچک و در مقابل تعدادمشاهدات بسیار زیاد است
functional distribution of income توزیع درامد بر حسب کارکرد توزیع درامد بین عوامل تولیدبدون توجه به مالکیت عوامل تولید
pull up point نقطه بالا کشیدن هواپیما نقطه صعود برای تک یا رهاکردن بمب
triple point نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
foot spot نقطه ای بین نقطه مرکزی و وسط جداره عقبی میز بیلیارد
picture point نقطه نشانی یا نقطه بازرسی موجود در روی عکس هوایی
bearing موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر جهت قطب نما
ti;me to go زمان حرکت هواپیمای رهگیراز نقطه شروع هدایت زمینی تا نقطه رهگیری
line of vision خط مستقیمی که نقطه زردچشم را به نقطه ثابتی وصل نماید
pointillism شیوه نقاشی با نقطه رنگ نقطه چین کاری
free drop برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
switching مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
zeroes پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zero پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeros پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
azimuth موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر
load point نقطه بارگذاری نقطه بار کردن
approach فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
marks هدف نقطه اغاز نقطه فرود
approached فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
approaches فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
mark هدف نقطه اغاز نقطه فرود
pyramid spot نقطه روی میز اسنوکر یابیلیارد انگلیسی میان فاصله نقطه مرکزی و وسط لبه بالایی میز
crossing point نقطه تقاطع نقطه تلاقی
crossing points نقطه تقاطع نقطه تلاقی
flash point نقطه الوگیری نقطه افروزش
holding point نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
roll in point نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
litter relay point نقطه تعویض برانکاردکشها نقطه تعویض حمل مجروحین
punctuation mark علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
punctuation marks علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
distributions پخش توزیع اماد توزیع کردن پخش کردن
distribution پخش توزیع اماد توزیع کردن پخش کردن
point-to-point connection اتصال نقطه به نقطه
pointillism نقاشی نقطه نقطه
point to point network شبکه نقطه به نقطه
break up point نقطه رهایی هلی کوپتر نقطه رهایی
allotments توزیع
dissemination توزیع
distribution توزیع
marketing توزیع
dispensations توزیع
distributions توزیع
allotment توزیع
dispensation توزیع
t distribution توزیع تی
repartition توزیع
issues توزیع
issued توزیع
issue توزیع
lied زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lies زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lie زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
trade channel مجرای توزیع
the two o'clock d. توزیع ساعت دو
distributor توزیع کننده
truncated distribution توزیع ناقص
stresses distribution توزیع تنشها
stress distribution توزیع تنش
load distribution توزیع بار
land distribution توزیع اراضی
distributors توزیع کننده
indistributable غیرقابل توزیع
distributed توزیع شده
issue commissary مسئول توزیع
symmetrical distribution توزیع متقارن
marketing بازاریابی و توزیع
allotment تخصیص توزیع
issue توزیع کردن
poisson distribution توزیع پواسون
poissan distribution توزیع پواسن
reinforcement distribution توزیع ارماتورها
reseller توزیع کننده
revolving top استوانه توزیع
dispense توزیع کردن
issued توزیع کردن
issues توزیع کردن
rectangular distribution توزیع مستطیلی
allotments تخصیص توزیع
qualitative distribution توزیع کیفی
probability distribution توزیع احتمال
population distribution توزیع جمعیت
random distribution توزیع بی نظم
random distribution توزیع تصادفی
rotation system توزیع تناوبی
dispensed توزیع کردن
dispensing توزیع کردن
administered توزیع کردن
administering توزیع کردن
spatial distribution توزیع فضائی
administers توزیع کردن
deals توزیع کردن
deal توزیع کردن
marketing channel مجرای توزیع
market channels مجاری توزیع
normal distribution توزیع نرمال
normal distribution توزیع بهنجار
sample distribution توزیع نمونه
dealt توزیع کردن
planck distribution توزیع پلانک
pareto distribution توزیع پاراتو
optimal distribution توزیع ایده ال
optimal distribution توزیع بهینه
normalized distribution توزیع بهنجار
normal plane توزیع نرمال
dispenses توزیع کردن
distribution system سیستم توزیع
dispatching توزیع امکانات
distribution curve منحنی توزیع
distribution panel تابلوی توزیع
cost of distribution هزینه توزیع
continuous distributions توزیع پیوسته
distribution ratio نسبت توزیع
dispatches توزیع امکانات
dispatched توزیع امکانات
dispatch توزیع امکانات
despatching توزیع امکانات
despatches توزیع امکانات
despatched توزیع امکانات
distribution system شبکه توزیع
administer توزیع کردن
wealth distribution توزیع ثروت
distribution of wealth توزیع ثروت
income distribution توزیع درامد
unissued <adj.> توزیع نشده
distribution of income توزیع درامد
distribution law قانون توزیع
distribution function تابع توزیع
distribution free نابسته به توزیع
distribution factors ضرایب توزیع
distribution factor ضریب توزیع
cumulative distribution توزیع تجمعی
distribute توزیع کردن
distributing توزیع کردن
distributes توزیع کردن
table of distribution جدول توزیع
distributable قابل توزیع
arrengement of the reonforcement توزیع اماتور
unit of issue واحد توزیع
unit of issue مبنای توزیع
frequency distribution توزیع بسامد
frequency distribution توزیع فراوانی
redistribution توزیع مجدد
binomial distribution توزیع دو جملهای
bernoulli distribution توزیع برنولی
uniform distribution توزیع یکنواخت
unfair distribution توزیع ناعادلانه
hypergeometric distribution توزیع فراهندسی
demotic distribution توزیع جمعیت
angular distribution توزیع زاویهای
decile توزیع دهگانه
basic of issue مبنای توزیع
Excess Distribution توزیع فراوانی
gaussian distribution توزیع نرمال
gauaaian distribution توزیع گوسی
functional distribution توزیع اساسی
dealing arrangments نحوه توزیع
exponential distribution توزیع نمایی
equalizing basin حوضچه توزیع اب
energy distribution توزیع انرژی
chi square distribution توزیع مربع خی
fire distribution توزیع اتش
fixed system توزیع ثابت اب
bose distribution توزیع بوز
dispensator توزیع کننده
distributivity توزیع پذیری
distributively بشکل توزیع
Distribution توزیع [ریاضی]
boltzmann distribution توزیع بولتزمن
distribution time زمان توزیع
generalized function توزیع [ریاضی]
canonical distribution توزیع بندادی
dividends سود قابل توزیع
dividend سود قابل توزیع
distributed fire اتش توزیع شده
distribution cost هزینه توزیع کالا
data distribution system سیستم توزیع داده ها
distributing tee سه راهی توزیع کننده
distributed profits سود توزیع شده
distributed profit سود توزیع شده
distributed network شبکه توزیع شده
dispend توزیع کردن دادن
distributed lag توزیع فاصله زمانی
dispatcher توزیع کننده امکانات
cumulative frequency distribution توزیع فراوانی تراکمی
fermi distribution function تابع توزیع فرمی
bose einstein distribution توزیع بوز- اینشتین
boltzmann distribution function تابع توزیع بولتزمن
mark-up سود توزیع کننده
mark-ups سود توزیع کننده
five fundamental economic questions و چگونه توزیع شود
issue priority ترتیب تقدم توزیع
issue priority تقدم توزیع اماد
issue commissary کارپردازی یادفتر توزیع
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com