English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (13 milliseconds)
English Persian
origin نقطه شروع سرچشمه دهانه لوله
origins نقطه شروع سرچشمه دهانه لوله
Other Matches
point of fall نقطه فرود گلوله به زمین به طور فرضی که با دهانه لوله در یک افق قرار دارد
reference point نقطه برگشت نقطه نشانی نقطه مبدا دهانه بندر
ti;me to go زمان حرکت هواپیمای رهگیراز نقطه شروع هدایت زمینی تا نقطه رهگیری
approach فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
approaches فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
approached فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
tuyere دهانه لوله
muzzled دهانه لوله
muzzles دهانه لوله
muzzling دهانه لوله
point bland از دهانه لوله
muzzle دهانه لوله
beak دهانه لوله
beaks دهانه لوله
tompion دهانه بند لوله توپ دهانه بند
muzzles دهانه لوله اسلحه
muzzled دهانه لوله اسلحه
muzzling دهانه لوله اسلحه
muzzle دهانه لوله اسلحه
point bland نزدیک به دهانه لوله
roll in point نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
mid span نقطه وسط دهانه
gun wave موج دهانه لوله توپ
gun wave موج ضربت دهانه لوله
cutting nozzle دهانه لوله برش [ابزار]
muzzle end دهانه لوله توپ یا تفنگ
barrel offtake regulator دهانه ابگیر با لوله دریچه دار
muzzle wave موج ضربتی دهانه لوله توپ
muzzle bell دافع دهانه شیپوری لوله توپ
muzzle compensator دافع دهانه لوله توپ یا تفنگ
terminus a que نقطه شروع
origin نقطه شروع
origins نقطه شروع
initial point نقطه شروع
chokes از کف دادن خونسردی باریکتر شدن تدریجی لوله تفنگ نزدیک دهانه
choked از کف دادن خونسردی باریکتر شدن تدریجی لوله تفنگ نزدیک دهانه
choke از کف دادن خونسردی باریکتر شدن تدریجی لوله تفنگ نزدیک دهانه
initial point نقطه شروع عملیات
trailhead نقطه شروع مسیر
get down to <idiom> رسیدن به نقطه شروع
entry نقطه شروع پرش یا چرخش
offset مبدا نقطه شروع مسابقه
offsetting مبدا نقطه شروع مسابقه
jumping off place شروع بکاری نقطه عزیمت
landing threshold نقطه شروع عملیات اب خاکی
center ice spot نقطه شروع در مرکز دایره میانی
tee shot ضربه از نقطه شروع بازی گلف
center face off spot نقطه شروع در مرکز دایره میانی
firing area نقطه شروع انفجار مین میدان تیر
thresholds نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
threshholds نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
threshold نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
holes نقطه شروع مسابقه قایقهای موتوری سوراخ
hole نقطه شروع مسابقه قایقهای موتوری سوراخ
holing نقطه شروع مسابقه قایقهای موتوری سوراخ
holed نقطه شروع مسابقه قایقهای موتوری سوراخ
departure end نقطه شروع کنده شدن هواپیما از زمین
head spot نقطهای بین نقطه وسط وکناره شروع بیلیارد
ends انداختن گوی جک وسایر گویها از نقطه شروع به انطرف چمن
ended انداختن گوی جک وسایر گویها از نقطه شروع به انطرف چمن
end انداختن گوی جک وسایر گویها از نقطه شروع به انطرف چمن
staging area فاصله بین منطقه اماده کردن اتومبیل و نقطه شروع
beginning of tape marker علامتی که نقطه شروع ضبط اطلاعات را بر روی نوارنشان میدهد
fairways قسمت چمن کاملا" کوتاه شده بین نقطه شروع و پایان گلف
fairway قسمت چمن کاملا" کوتاه شده بین نقطه شروع و پایان گلف
recycle برگشتن به نقطه شروع برنامه داده پرداز الکترونیک بدون وارد شدن دادههای جدید
recycles برگشتن به نقطه شروع برنامه داده پرداز الکترونیک بدون وارد شدن دادههای جدید
recycling برگشتن به نقطه شروع برنامه داده پرداز الکترونیک بدون وارد شدن دادههای جدید
means ends analysis نوعی روش استدلال که در یک کوشش برای کاهش تفاوتهااز نقطه شروع تا هدف به عقب و جلو نظر می اندازد
approach end نقطه شروع تقرب هواپیما ابتدای محوطه دویدن هواپیما
intubate لوله فروکردن در بوسیله لوله باز نگاه داشتن لوله گذاردن درentrust
muzzle energy انرژی جنبشی پرتابه درلحظه خروج از دهانه که نسبت به دهانه اندازه گیری میشود
junction محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
junctions محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
bayed دهانه خلیج دهانه گشاد
bay دهانه خلیج دهانه گشاد
bays دهانه خلیج دهانه گشاد
baying دهانه خلیج دهانه گشاد
control point نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
set up مدت زمان بین سیگنال شروع یک برنامه و شروع آن
hoses لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hose لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hosed لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hosing لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
elvate بالا بردن بالابردن لوله حرکت دادن لوله جنگ افزار در برد
muzzle burst ترکش گلوله در داخل لوله یاجلوی لوله توپ
go devil لوله پاک کن مخصوص تمیز کردن لوله نفت
breech end انتهای لوله توپ یا تفنگ ابتدای جان لوله
thermionic tube لوله الکترونی که دران الکترون بوسیله حرارت دادن به الکترود منتشر میشود لوله گرمایونی
cannon لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
cannons لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
foot spot نقطه ای بین نقطه مرکزی و وسط جداره عقبی میز بیلیارد
pull up point نقطه بالا کشیدن هواپیما نقطه صعود برای تک یا رهاکردن بمب
triple point نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
bearing موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر جهت قطب نما
picture point نقطه نشانی یا نقطه بازرسی موجود در روی عکس هوایی
pointillism شیوه نقاشی با نقطه رنگ نقطه چین کاری
line of vision خط مستقیمی که نقطه زردچشم را به نقطه ثابتی وصل نماید
jack ring حلقهای استوانهای که جهت نصب لوله جداریا بیرون کشیدن لوله از خاک به صورت طوق محافظ از ان استفاده میشود
start off شروع کردن شروع شدن
flash defilade پنهان کردن برق دهانه توپ استتار برق دهانه توپ
free drop برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
switching مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
zero پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeroes پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeros پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
rigatoni رشته فرنگی لوله لوله وکوتاه
vas deferens لوله خروجی بیضه لوله منی
fountainhead سرچشمه
genitor سرچشمه
headspring سرچشمه
well spring سرچشمه
head spring سرچشمه
head water سرچشمه
headwater سرچشمه
principle سرچشمه
origin سرچشمه
fountain head سرچشمه
origins سرچشمه
springhead سرچشمه
source سرچشمه
derivations سرچشمه
springs سرچشمه
fountain سرچشمه
fountains سرچشمه
spring سرچشمه
hotbeds سرچشمه
wellhead سرچشمه
hotbed سرچشمه
derivation سرچشمه
load point نقطه بارگذاری نقطه بار کردن
azimuth موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر
marks هدف نقطه اغاز نقطه فرود
mark هدف نقطه اغاز نقطه فرود
originals منبع سرچشمه
originated سرچشمه گرفتن
originating سرچشمه گرفتن
to be derived سرچشمه گرفتن
head stream سرچشمه رودخانه
original منبع سرچشمه
root سرچشمه زمینه
originates سرچشمه گرفتن
roots سرچشمه زمینه
rises شیب سرچشمه
rise شیب سرچشمه
originate سرچشمه گرفتن
the origin of evil سرچشمه بدی
mothered سرچشمه اصل
mother سرچشمه اصل
origins سرچشمه مایه
mothering سرچشمه اصل
origins اصل سرچشمه
upstream نزدیک به سرچشمه
data origination سرچشمه داده ها
originationu سرچشمه گیری
radix سرچشمه اولیه
origin اصل سرچشمه
origin سرچشمه مایه
mothers سرچشمه اصل
sockets بست لوله دوراهی لوله
water pipe لوله مخصوص لوله کشی اب
to pipeline با خط لوله لوله کشی کردن
oviduct لوله رحمی لوله فالوپ
spigot لب لوله که در لوله دیگری جا میافتد
emanated سرچشمه گرفتن بیرون امدن
emanate سرچشمه گرفتن بیرون امدن
emanates سرچشمه گرفتن بیرون امدن
emanating سرچشمه گرفتن بیرون امدن
rises ترقی کردن سرچشمه گرفتن
springy قابل ارتجاع سرچشمه وار
rise ترقی کردن سرچشمه گرفتن
angle of depression میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
pipeline assets وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله
pyramid spot نقطه روی میز اسنوکر یابیلیارد انگلیسی میان فاصله نقطه مرکزی و وسط لبه بالایی میز
flash tube لوله حامل جرقه چاشنی لوله رابط چاشنی با خرج انفجار
the root of all kinds of evil سرچشمه همه بدیها منشاهمه فسادها
the parent of all evils سرچشمه همه بدی ها منشاهمه فسادها
flash point نقطه الوگیری نقطه افروزش
crossing points نقطه تقاطع نقطه تلاقی
crossing point نقطه تقاطع نقطه تلاقی
launching area منطقه شروع پرواز منطقه شروع عملیات اب خاکی
holding point نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
back to battery برگشت لوله به حالت اول عمل برگشت لوله توپ
initiation شروع کار شروع
punctuation mark علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
punctuation marks علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
litter relay point نقطه تعویض برانکاردکشها نقطه تعویض حمل مجروحین
collimating sight دوربین نشانه روی لوله توپ به هدف دوربین منطبق کننده لوله و هدف
physiocrat کسیکه معتقداست که زمین یگانه سرچشمه ثروت است وحکومت بایدتابع طبیعت باشد
physiocracy حکومت بخکم عوامل طبیعی عقیده باینکه زمین یگانه سرچشمه ثروت است
point-to-point connection اتصال نقطه به نقطه
pointillism نقاشی نقطه نقطه
point to point network شبکه نقطه به نقطه
break up point نقطه رهایی هلی کوپتر نقطه رهایی
triforium سه دهانه
opening دهانه
mouthless بی دهانه
firth دهانه
port دهانه
openings دهانه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com