English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
English Persian
departure end نقطه شروع کنده شدن هواپیما از زمین
Other Matches
roll in point نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
approach end نقطه شروع تقرب هواپیما ابتدای محوطه دویدن هواپیما
thresholds نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
threshold نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
threshholds نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
holding point نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
plan range در شناسایی از روی عکس هوای فاصله افقی بین نقطه پای عمود هواپیما تا شیئی که روی زمین قرار گرفته است
ti;me to go زمان حرکت هواپیمای رهگیراز نقطه شروع هدایت زمینی تا نقطه رهگیری
pull up point نقطه بالا کشیدن هواپیما نقطه صعود برای تک یا رهاکردن بمب
approach فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
approached فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
approaches فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
touchdowns تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
touchdown تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
inductive earthing زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
break ground لنگر از زمین کنده شد
anchor's aweight لنگر از زمین کنده شده
bomb out شروع شیرجه از هواپیما
initial point نقطه شروع
origins نقطه شروع
terminus a que نقطه شروع
origin نقطه شروع
dumb well چاهی که برای کشیدن ابهای روی زمین کنده میشود
get down to <idiom> رسیدن به نقطه شروع
initial point نقطه شروع عملیات
trailhead نقطه شروع مسیر
goldie علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
offsetting مبدا نقطه شروع مسابقه
offset مبدا نقطه شروع مسابقه
jumping off place شروع بکاری نقطه عزیمت
entry نقطه شروع پرش یا چرخش
landing threshold نقطه شروع عملیات اب خاکی
clear way محوطه بالاکشیدن هواپیما محوطه کندن هواپیما از زمین
compass rose دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
origin نقطه شروع سرچشمه دهانه لوله
center face off spot نقطه شروع در مرکز دایره میانی
center ice spot نقطه شروع در مرکز دایره میانی
tee shot ضربه از نقطه شروع بازی گلف
origins نقطه شروع سرچشمه دهانه لوله
critical point نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
air start طرز قرارگرفتن هواپیما درهوا در شروع مسابقه هواپیمابری
holed نقطه شروع مسابقه قایقهای موتوری سوراخ
hole نقطه شروع مسابقه قایقهای موتوری سوراخ
holes نقطه شروع مسابقه قایقهای موتوری سوراخ
holing نقطه شروع مسابقه قایقهای موتوری سوراخ
firing area نقطه شروع انفجار مین میدان تیر
drop point نقطه پرتاب عده ها یا کالا از هواپیما
head spot نقطهای بین نقطه وسط وکناره شروع بیلیارد
point of no return نقطه حداکثر شعاع عمل هواپیما اخرین حد شعاع عمل هواپیما
computed air release point نقطه پرتاب اولین چترباز یابار از هواپیما
ground nadir نقطه سمت القدم هواپیما درعکاسی هوایی
turn in point نقطه چرخش هواپیما ازمسیر تقرب در مسیر تک
go around mode روش کنترل مخصوص کندن هواپیما از زمین روش کنترل صعود هواپیما
block time زمان سپری شده ا لحظه شروع حرکت هواپیما تالحظه توقف
staging area فاصله بین منطقه اماده کردن اتومبیل و نقطه شروع
ended انداختن گوی جک وسایر گویها از نقطه شروع به انطرف چمن
beginning of tape marker علامتی که نقطه شروع ضبط اطلاعات را بر روی نوارنشان میدهد
end انداختن گوی جک وسایر گویها از نقطه شروع به انطرف چمن
ends انداختن گوی جک وسایر گویها از نقطه شروع به انطرف چمن
wave off به زمین ساییده شدن هواپیما
surface zero نقطه صفر زمین
fairways قسمت چمن کاملا" کوتاه شده بین نقطه شروع و پایان گلف
fairway قسمت چمن کاملا" کوتاه شده بین نقطه شروع و پایان گلف
ceilings ارتفاع هواپیما یا ابر از سطح زمین
ground fire تیراندازی باسلاحهای کوچک از زمین به هواپیما
ceiling ارتفاع هواپیما یا ابر از سطح زمین
neutral earth زمین کردن نقطه صفر
best angle of climb airspeed سرعتی در هواپیما که بیشترین افزایش ارتفاع دریک نقطه معین را سبب میشود
terrain avoidance ممانعت خودکار هواپیما ازنزدیک شدن به زمین
epicentre نقطه فهوروانتشارزمین لرزه درسطح زمین
perigee نزدیکترین نقطه مدار به کره زمین
epicentres نقطه فهوروانتشارزمین لرزه درسطح زمین
recycle برگشتن به نقطه شروع برنامه داده پرداز الکترونیک بدون وارد شدن دادههای جدید
recycles برگشتن به نقطه شروع برنامه داده پرداز الکترونیک بدون وارد شدن دادههای جدید
recycling برگشتن به نقطه شروع برنامه داده پرداز الکترونیک بدون وارد شدن دادههای جدید
chute سرسره بادی برای فراراضطراری از هواپیما درروی زمین
bow line نوعی گره برای متصل کردن هواپیما به زمین
chutes سرسره بادی برای فراراضطراری از هواپیما درروی زمین
pickup field زمین باز بدون مانعی که هواپیما میتواند در ان فروداید
lift-off جدا شدن یک هواپیما یا هررسانگر دیگر از زمین یا ازرسانگر مادر
means ends analysis نوعی روش استدلال که در یک کوشش برای کاهش تفاوتهااز نقطه شروع تا هدف به عقب و جلو نظر می اندازد
hyperborean ساکن دورترین نقطه شمالی زمین بسیار سرد
true track تصویر زاویه بین شمال واقعی و مسیر هواپیما روی زمین
offset distance مسافتی که نقطه صفر زمین از مرکز منطقه هدف دورباشد
succeeding spot نقطه بعدی که توپ باید انجابه زمین گذاشته شود
drop height ارتفاع عمودی هواپیما تامنطقه پرش ارتفاع هواپیمادر نقطه بارریزی
check point نقطه از پیش تعیین شدهای در سطح زمین برای کنترل حرکت رسانگرها یا پرتابه ها
point of fall نقطه فرود گلوله به زمین به طور فرضی که با دهانه لوله در یک افق قرار دارد
junctions محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
junction محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
reference point نقطه برگشت نقطه نشانی نقطه مبدا دهانه بندر
holocene وابسته به دوره زمین شناسی حاضر که ازپایان دوره پلیستوسن شروع میگردد
descentheight ارتفاع لازم از سطح زمین برای کم کردن از ارتفاع هواپیما
control point نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
absolute altimeter ارتفاع سنج یا فرازیابی که ارتفاع واقعی یا فاصله واقعی هواپیما را از زمین نشان میدهد
ground speed سرعت دویدن هواپیما در روی باند سرعت دویدن روی باند سرعت گرفتن هواپیما روی زمین
set up مدت زمان بین سیگنال شروع یک برنامه و شروع آن
landing gear چرخ هواپیما که هنگام نشستن هواپیما وزن انراتحمل میکند
altitude sickness حال به هم خوردگی در اثرارتفاع هواپیما مرض ناشی از زیاد شدن ارتفاع هواپیما
barometric leveling تراز کردن هواپیما از نظرفشار جو تعادل بارومتری هواپیما
aircraft scrambling دستور پرواز هواپیما ازوضعیت اماده باش زمینی صدور فرمان درگیری هواپیما با هدف
air mileage indicator کیلومتر شمار هواپیما مسافت سنج هواپیما
aft قسمت انتهایی هواپیما بطرف عقب هواپیما
aircraft arresting barrier وسیله بازدارنده هواپیما ازحرکت مهار هواپیما
plane director نفر هدایت کننده هواپیما هادی هواپیما
triple point نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
foot spot نقطه ای بین نقطه مرکزی و وسط جداره عقبی میز بیلیارد
bearing موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر جهت قطب نما
picture point نقطه نشانی یا نقطه بازرسی موجود در روی عکس هوایی
spoiler صفحه دراز و باریک روی سطح بالایی هواپیما که برای کاستن سرعت یا اوج گرفتن هواپیما بلند میشود
line of vision خط مستقیمی که نقطه زردچشم را به نقطه ثابتی وصل نماید
pointillism شیوه نقاشی با نقطه رنگ نقطه چین کاری
screwpropeller پروانه هواپیما ملخ کشتی یا هواپیما
space charter اختصاص جا در هواپیما رزرو کردن جا در هواپیما
start off شروع کردن شروع شدن
switching مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
free drop برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
zeros پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeroes پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zero پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
coordinated turn دورزدن هواپیما بطوریکه کنترلهای مربوط به دوران حول هر سه محور مورداستفاده قرار گرفته و مانع سر خوردن هواپیما به داخل یا خارج پیچ میشوند
mark هدف نقطه اغاز نقطه فرود
marks هدف نقطه اغاز نقطه فرود
load point نقطه بارگذاری نقطه بار کردن
azimuth موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر
moment ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
moments ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
transition altitude ارتفاع استاندارد هواپیما ارتفاع هواپیما طبق جداول فنی پرواز
arresting gear دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
azimuth indicator شاخص سمتی هواپیما وسیله نشان دهنده زاویه سمتی هواپیما
pyramid spot نقطه روی میز اسنوکر یابیلیارد انگلیسی میان فاصله نقطه مرکزی و وسط لبه بالایی میز
crossing points نقطه تقاطع نقطه تلاقی
crossing point نقطه تقاطع نقطه تلاقی
flash point نقطه الوگیری نقطه افروزش
launching area منطقه شروع پرواز منطقه شروع عملیات اب خاکی
aprons محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
apron محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
aircraft cross servicing سرویسهای متقابله دستگاههای هواپیما سرویس جنبی دستگاههای هواپیما
touch judge هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
ground return انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clown دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
troop space جای انفرادی در هواپیما یاکشتی محوطه لازم برای تامین جا برای حمل پرسنل وبارهای انفرادی انها درکشتی یا هواپیما
pancakes در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
hercules نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
pancake در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
geotaxis گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
center field قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
initiation شروع کار شروع
frost heave برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
nap of the earth از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
honest john نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
off side سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
tellurian ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
geognosy زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
to break up از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
perelotok زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
styx نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeant گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeants گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
rolling terrain زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
graven کنده
clog : کنده
stock کنده
stocked کنده
bloc کنده
chunks کنده
clogged : کنده
pulled کنده
clogs : کنده
stubs کنده
stubbing کنده
chumps کنده
chump کنده
anvil stock کنده
knockstone کنده
log کنده
blocked کنده
bilboes کنده
block aead سر کنده
logs کنده
stubbed کنده
stub کنده
blocks کنده
chunk کنده
blocs کنده
timber کنده
block کنده
dugout dewelling کنده
punctuation marks علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
punctuation mark علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
litter relay point نقطه تعویض برانکاردکشها نقطه تعویض حمل مجروحین
grits جوپوست کنده
engraver کنده کار
ingraving کنده کاری
leg pickup کنده کشی
stumping کنده درخت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com