Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
English
Persian
azimuth
نقطه شمال دایره قائمی که از مرکز جسم عبور میکند
Other Matches
center ice spot
نقطه شروع در مرکز دایره میانی
center face off spot
نقطه شروع در مرکز دایره میانی
circle of position
دایرهای که از موضع نفرات عبور میکند دایره مکان نافر
control point
نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
switching
مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
epicycle
دایرهای که مرکزش روی محیط دایره بزرگتری است ودر مدار دایره بزرگتری حرکت میکند
center of quarter circles
مرکز یک چهارم دایره ها
the power of a point with respect to a circle
قوت یک نقطه نسبت به یک دایره
[ریاضی]
power of a point
قوت یک نقطه نسبت به یک دایره
[ریاضی]
pointsman
عبور و مرور که دریک نقطه ایستاده
midpoints
نقطه میانی یا نزدیک مرکز
midpoint
نقطه میانی یا نزدیک مرکز
autumnal equinox
نقطه عبور خورشید ازاستوای نجومی در اول پاییز
verticality
قائمی
bald eagle
نوعی عقاب که در شمال امریکا زندگی میکند
bald eagles
نوعی عقاب که در شمال امریکا زندگی میکند
lunitidal interval
فاصله زمانی بین عبور ماه از نقطهای وایجادمد در ان نقطه
roundest
آنچه در دایره حرکت میکند
round
آنچه در دایره حرکت میکند
offset distance
مسافتی که نقطه صفر زمین از مرکز منطقه هدف دورباشد
delay
یچ بسته به دیگری عبور میکند
delaying
یچ بسته به دیگری عبور میکند
delays
یچ بسته به دیگری عبور میکند
channel capacity
حداکثر جریانی که از یک کانال عبور میکند بدون لبریز شدن
jaywalkers
پیاده ایکه از وسط مناطق ممنوعه خیابان عبور میکند
jaywalker
پیاده ایکه از وسط مناطق ممنوعه خیابان عبور میکند
LCD
چاپگر کاغذ که از تابلوی CCD در مقابل نور روشن استفاده میکند تا تصاویری را روی رسانه حساس به عکس نشان دهد. تابلوی CCD عبور نور را متوقف میکند بجز در پیکس هایی که تصور را شرح می دهند
crossing target
هدفی که درسمت حرکت میکند هدف عبور کننده در مسیر رژه
northing
عرض شمالی انحراف به سوی شمال شمال شبکه
corona
سیم نازکی که بخش پودری تونر در چاپگر لیزری رابار میکند با عبور از آن
coronas
سیم نازکی که بخش پودری تونر در چاپگر لیزری رابار میکند با عبور از آن
photo nadir
مرکز خط المرکزین عکس نقطه لولای عکس هوایی
bandpass filter
فیلتر الکترونیکی که به فرکانسهای خالص اجازه عبور میدهد و سایر فرکانسها را ترد میکند
central
ترمینالی که ارتباط بین کامپیوتر مرکز و ترمینالهای راه دور را برقرار میکند
open cycle reactor system
سیستم راکتوری که دران ماده سردکننده تنها یکبار از مبدل حرارتی مرکزی عبور میکند
calibrated orifice
سوراخ یا تنگنایی با قطرداخلی مشخص جهت اندازه گیری یا کنترل جریانی که ازان عبور میکند
coroutine
بخشی از برنامه یا تابع که داده را عبور میدهد و سایر توابع همروند را کنترل میکند سپس متوقف میشود
junction
محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
junctions
محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
epicycloid
منحنی ترسیم شده بر نقطهای درمحیط دایره ثابتی که درخارج دایره بچرخد
telecommuting
که توسط مودم به مرکز اصلی شرکت وصل است و امکان ارسال پیام و داده فراهم میکند
band project filter
فیلتر الکترونیکی که تنها یک باند معین از فرکانسها ونوسانات را عبور میدهد وحدود بالا و پایین انرا حذف میکند
reference point
نقطه برگشت نقطه نشانی نقطه مبدا دهانه بندر
north-west
شمال غربی در شمال غرب
north north east
میان شمال و شمال خاور
northeast
شمال شرقی شمال شرق
north east
شمال شرق شمال شرقی
northwest
شمال غرب شمال غربی
north-east
شمال شرقی در شمال شرق
north by cast
میان شمال و شمال شرقی
north west
شمال غرب شمال غربی
quadrant
ربع دایره یک چهارم طول قوس دایره
layer
استاندارد ISO/OSI که مراحل عبور پیام از لحظه ارسال از یک کامپیوتر به کامپیوتر دیگر روی شبکه محلی را بیان میکند
layers
استاندارد ISO/OSI که مراحل عبور پیام از لحظه ارسال از یک کامپیوتر به کامپیوتر دیگر روی شبکه محلی را بیان میکند
holarctic
وابسته به ناحیه قطب شمال منطقه قطب شمال
medical assemblage
مرکز جمع اوری پزشکی مرکز تجمع بیماران
centrifugal
با سیستم گریز از مرکز با نیروی گریزاز مرکز
weather central
مرکز کنترل اوضاع جوی مرکز هواشناسی
channels
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channel
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channelled
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channeled
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channeling
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
provision center
مرکز تدارکات مرکز توزیع اماد
mail server
کامپیوتری که پستهای وارد شده در ذخیره میکند و به کاربر صحیح ارسال میکند و پست خروجی را ذخیره میکند و به مقصد درست روی اینترنت منتقل میکند
wading crossing
عبور از اب درقسمتهای قابل عبور
energy transition
عبور انرژی
[ عبور عرضه انرژی ازسوخت سنگواره ای به سوخت پایدار ]
center mark
علامت مرکز نشانه مرکز
collision parameter
در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان
triple point
نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
pull up point
نقطه بالا کشیدن هواپیما نقطه صعود برای تک یا رهاکردن بمب
foot spot
نقطه ای بین نقطه مرکزی و وسط جداره عقبی میز بیلیارد
bearing
موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر جهت قطب نما
picture point
نقطه نشانی یا نقطه بازرسی موجود در روی عکس هوایی
ti;me to go
زمان حرکت هواپیمای رهگیراز نقطه شروع هدایت زمینی تا نقطه رهگیری
line of vision
خط مستقیمی که نقطه زردچشم را به نقطه ثابتی وصل نماید
pointillism
شیوه نقاشی با نقطه رنگ نقطه چین کاری
anti-
ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
free drop
برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
zeros
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zero
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeroes
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
whole blood center
مرکز کنترل و اهداء خون مرکز جمع اوری خون
firewall
سیستم امنیتی سخت افزار یا نرم افزار بین سرور یا اینترنیت و اینترنت عمومی . سیستم اجازه عبور اطلاعات به اینترنت را میدهد ولی داده ورودی را بررسی میکند پیش از ارسال آن به سرور خصوصی
approaches
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
load point
نقطه بارگذاری نقطه بار کردن
azimuth
موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر
approach
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
approached
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
mark
هدف نقطه اغاز نقطه فرود
marks
هدف نقطه اغاز نقطه فرود
battery control central
مرکز تلفن خودکار اتشبار مرکز کنترل خودکار
army operations center
مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
dump
نرم افزاری که اجرای برنامه را متوقف میکند وضعیت داده و برنامههای مربوطه را بررسی میکند و برنامه مجدداگ شروع میکند
pyramid spot
نقطه روی میز اسنوکر یابیلیارد انگلیسی میان فاصله نقطه مرکزی و وسط لبه بالایی میز
crossing points
نقطه تقاطع نقطه تلاقی
crossing point
نقطه تقاطع نقطه تلاقی
flash point
نقطه الوگیری نقطه افروزش
holding point
نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
quadrant
ربع دایره ربع محیط دایره
roll in point
نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
repeater
وسیلهای درارتباطات که سیگنال دریافتی را مجدداگ تولید میکند وسپس ارسال میکند.که برای گسترش محدوده شبکه به کارمی رود.این دستگاه درلایه فیزیکی مدل شبکه DSI کار میکند
traffic post
پست کنترل و عبور مرور پاسگاه کنترل عبور و مرور
litter relay point
نقطه تعویض برانکاردکشها نقطه تعویض حمل مجروحین
punctuation marks
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
punctuation mark
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
north
<adj.>
شمال
north
در شمال
north
شمال
northerly
شمال
pointillism
نقاشی نقطه نقطه
point to point network
شبکه نقطه به نقطه
point-to-point connection
اتصال نقطه به نقطه
compass north
شمال مغناطیسی
north
باد شمال
northerly
به سمت شمال
north east
در شمال خاور
grid north
شمال شبکه
north-eastern
رو به شمال شرق
north west
شمال باختر
north wind
باد شمال
North Pole
قطب شمال
arctic
قطب شمال
compass rose
شمال نما
northerner
اهل شمال
north western
شمال غربی
north-east
شمال شرق
magnetic north
شمال مغناطیسی
north-western
شمال غربی
northern
ساکن شمال
northwestern
شمال غربی
Libya
شمال افریقا
north east
شمال خاور
north-eastern
از شمال خاوری
northbound
عازم شمال
northerners
اهل شمال
northwest
شمال باختری
arcturus
نگهبان شمال
ina northerly direction
سوی شمال
north-easterly
شمال شرقی
the north pole
قطب شمال
NW
شمال غربی
north easterly
شمال شرقی
northeastward
شمال شرقی
north-westerly
شمال غربی
north westerly
در شمال باختر
north westerly
شمال غربی
epsilon bootis
رایت شمال
northwardly
سوی شمال
northeastern
شمال شرقی
true north
شمال حقیقی
true north
شمال جغرافیایی
true north
شمال واقعی
north
روبه شمال
north-west
شمال غرب
northeast
شمال خاوری
north-westerly
در شمال باختر
north-eastern
به سوی شمال شرق
northwestwards
بطرف شمال غربی
north wester
باد شمال باختر
norther
بیشتر بطرف شمال
northwards
بسوی شمال شمالا
upstater
اهل شمال استان
NW
مخفف شمال غرب
Arctic Circle
مدار قطب شمال
magnetic north pole
قطب شمال مغناطیسی
northwester
طوفان شمال غربی
northwester
باد شمال غربی
ice foot
دیواره یخ درنواحی شمال
northernmost
دورترین محل در شمال
northwardly
بطرف شمال شمالی
northeastward
بطرف شمال شرقی
northeastern
مربوط به شمال شرقی
Flemish Mannerism
انقلاب شمال اروپا
north easter
باد شمال خاور
Nordic
وابسته به شمال اروپا
northward
بسوی شمال شمالا
northeaster
نسیم شمال شرقی
northeaster
باد شمال خاوری
north light roof
بام شمال نور
ina northerly direction
بطرف شمال شمالا
celestial north pole
قطب شمال عالم
compass north
شمال قطب نما
smew
مرغابی شمال اروپاواسیا
rubicon
رودی در شمال ایتالیا
break up point
نقطه رهایی هلی کوپتر نقطه رهایی
page
چاپگری که یک صفحه از متن را در حافظه مرتب میکند و در یک مرحله چاپ میکند.
paged
چاپگری که یک صفحه از متن را در حافظه مرتب میکند و در یک مرحله چاپ میکند.
pages
چاپگری که یک صفحه از متن را در حافظه مرتب میکند و در یک مرحله چاپ میکند.
controllers
را کنترل میکند یا ارسال داده را در شبکه محلی بررسی میکند
edited
کلیدی که تابعی را آغاز میکند که استفاده از ویرایشگر را ساده تر میکند
critical error
خطایی که پردازش کامپیوتر را با شکل مواجه میکند یا متوقف میکند
edit
کلیدی که تابعی را آغاز میکند که استفاده از ویرایشگر را ساده تر میکند
controller
را کنترل میکند یا ارسال داده را در شبکه محلی بررسی میکند
scsi
بیت ارسال داده را پشتیبانی میکند و وسایل را کنترل میکند
faulted
برنامهای که وقوع خطا در سیستم را بررسی میکند و ذخیره میکند
destructive cursor
نشانه گری که متنی را که روی آن حرکت میکند پاک میکند
faults
برنامهای که وقوع خطا در سیستم را بررسی میکند و ذخیره میکند
fault
برنامهای که وقوع خطا در سیستم را بررسی میکند و ذخیره میکند
postbyte
بایت داده که کد اصلی ای را بیان میکند که ثابت مورد استفاده را معرفی میکند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com