English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
boiling point نقطه غلیان
boiling points نقطه غلیان
Other Matches
junctions محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
junction محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
reference point نقطه برگشت نقطه نشانی نقطه مبدا دهانه بندر
boiling غلیان
seething غلیان
boil غلیان
hubble bubble غلیان
seethed غلیان
seethe غلیان
narghile غلیان
boiled غلیان
boils غلیان
kalian or lioun غلیان
ebullition غلیان
seethes غلیان
ebulliometry غلیان سنجی
spout غلیان پرش
spouts غلیان پرش
spouting غلیان پرش
spouted غلیان پرش
over boiling فوق غلیان
control point نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
ebullioscopy constant ثابت غلیان نمایی
triple point نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
foot spot نقطه ای بین نقطه مرکزی و وسط جداره عقبی میز بیلیارد
pull up point نقطه بالا کشیدن هواپیما نقطه صعود برای تک یا رهاکردن بمب
bearing موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر جهت قطب نما
picture point نقطه نشانی یا نقطه بازرسی موجود در روی عکس هوایی
ti;me to go زمان حرکت هواپیمای رهگیراز نقطه شروع هدایت زمینی تا نقطه رهگیری
line of vision خط مستقیمی که نقطه زردچشم را به نقطه ثابتی وصل نماید
pointillism شیوه نقاشی با نقطه رنگ نقطه چین کاری
switching مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
free drop برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
zero پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeroes پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeros پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
azimuth موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر
load point نقطه بارگذاری نقطه بار کردن
approaches فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
approached فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
mark هدف نقطه اغاز نقطه فرود
marks هدف نقطه اغاز نقطه فرود
approach فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
pyramid spot نقطه روی میز اسنوکر یابیلیارد انگلیسی میان فاصله نقطه مرکزی و وسط لبه بالایی میز
crossing point نقطه تقاطع نقطه تلاقی
flash point نقطه الوگیری نقطه افروزش
crossing points نقطه تقاطع نقطه تلاقی
holding point نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
roll in point نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
punctuation mark علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
punctuation marks علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
litter relay point نقطه تعویض برانکاردکشها نقطه تعویض حمل مجروحین
point-to-point connection اتصال نقطه به نقطه
pointillism نقاشی نقطه نقطه
point to point network شبکه نقطه به نقطه
break up point نقطه رهایی هلی کوپتر نقطه رهایی
lies زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lied زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lie زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
polkadot طرح نقطه نقطه خال خال
speckle نقطه نقطه یا خال خال کردن
voluntary manslaughter قتل غیر عمد با سوء نیت نسبی عبارت از حالتی است که قاتل در اثر غلبه هیجان و غلیان احساسات مرتکب قتلی شودکه در ان رکن عمد به طورکامل موجود نیست و در عین حال قتل غیر عمد هم محسوب نمیشود
two dots one dash line خط دو نقطه یک خط
dot نقطه
point نقطه
dotty نقطه نقطه
point to point line خط نقطه به نقطه
tittle نقطه
specks نقطه
spotter نقطه نقطه
neel point نقطه نل
point to point نقطه به نقطه
speckle نقطه
prick نقطه
pricked نقطه
speck نقطه
stpular نقطه نقطه
dotting نقطه
spot نقطه
pricking نقطه
spots نقطه
pricks نقطه
punctation نقطه
full stop نقطه
full stops نقطه
punchation نقطه
punctate نقطه نقطه
punctulate نقطه نقطه
jot نقطه
jotted نقطه
jots نقطه
ellipsis سه نقطه [...]
punctum نقطه
period نقطه
ice melting point نقطه یخ
periods نقطه
ice point نقطه یخ
breakpoint نقطه انفصال
brittle point نقطه شکنندگی
radix point نقطه ممیز
reentry point نقطه بازگشت
viewpoints نقطه نظر
point of impact نقطه اصابت
point of fracture نقطه شکست
point of contact نقطه تماس
break even point نقطه عطف
viewpoint نقطه نظر
break off position نقطه رهایی
quiescent point نقطه استراحت
radix point نقطه مبنا
break point نقطه توقف
standpoints نقطه نظر
center نقطه گره
check point نقطه بازرسی
fixes نقطه کردن
phosphor dot نقطه فسفری
reference point نقطه مبنا
check point نقطه مقابله
point of regard نقطه دید
check point نقطه ازمایش
checkout point نقطه وارسی
perihelion نقطه الراس
pintle center نقطه لولا
pinto نقطه نقطه خال خال
pivot point نقطه مفصلی
standpoints نقطه ثابت
standpoint نقطه نظر
bubble point نقطه جوش
burning point نقطه اشتعال
standpoint نقطه ثابت
firing point نقطه اشتعال
plate point نقطه پلیت
pivot point نقطه نشانه
percentile point نقطه صدکی
basic point نقطه مبداء
anchoring point نقطه مرجع
dew point نقطه شبنم
aiming point نقطه نشانی
punctate مثل نقطه
agreed point نقطه قراردادی
pour point نقطه سیلان
point plotting رسم نقطه
point of weld نقطه جوش
symmetry point نقطه تقارن
projection of a point تصویر نقطه
base point نقطه مبنا
balanc point نقطه تعادل
azimuth نقطه جنوب
azeotrope point نقطه ازئوتروپ
azeotrope point نقطه همجوشی
auxiliary target نقطه کمکی
post equivalence point پس از نقطه هم ارزی
pour point نقطه ریزش
at the point of sale در نقطه فروش
point of symmetry نقطه تقارن
point of support نقطه اتکا
access point نقطه دستیابی
binary point نقطه دودوئی
point of inflection نقطه عطف
abscissa طول نقطه
bp نقطه جوش
puncuation نقطه گذاری
branchpoint نقطه انشعاب
access point نقطه دسترس
access point نقطه فرود
point of sight نقطه دید
point of loading نقطه بارگیری
point of intersection نقطه تلاقی
punctation نقطه سازی
point of intersection نقطه تقاطع
adjusting point نقطه تنظیم
point of inflexion نقطه عطف
accumulation point نقطه تجمع
choice point نقطه گزینش
equivalence point نقطه هم ارزی
load point نقطه بار
fire point نقطه شعله
fire point نقطه اشتعال
fixation point نقطه تثبیت
fixed point نقطه ثابت
flash point نقطه اشتعال
flash point نقطه احتراق
light spot نقطه منور
light spot نقطه نور
level point نقطه مسطح
frost point نقطه شبنم
loading point نقطه بارگیری
loading point نقطه سوارشدن
estimated position نقطه تخمینی
estimated position نقطه براوردی
eutectic point نقطه اوتکتیک
eutetic point نقطه اتکتیک
exchange point نقطه تعویض
exit point نقطه خروج
exit point نقطه مرگ
exit point نقطه خروجی
extreme point نقطه حدی
f.n.p نقطه گداز
measuring junction نقطه سنجش
face off spot نقطه رویارویی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com