Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
pintle center
نقطه لولا
Other Matches
junction
محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
junctions
محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
reference point
نقطه برگشت نقطه نشانی نقطه مبدا دهانه بندر
control point
نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
hinges
لولا
tails
دم یک لولا
tailed
دم یک لولا
tail
دم یک لولا
hinge
لولا
pivot
لولا
pivots
لولا
pivoted
لولا
joint
لولا
Hinduism
لولا
linkage point
لولا
pinning
لولا
pin
لولا
pinned
لولا
pintle
میله لولا
split pin
میله لولا
split pen
میله لولا
unhinging
از لولا در اوردن
articulation
مفصل لولا
bands
نوار لولا
band
نوار لولا
unhinges
از لولا در اوردن
gimmal
مفصل لولا
unhinge
از لولا در اوردن
butt
لولا فرنگی
butted
لولا فرنگی
butts
لولا فرنگی
hinge
لولا زدن
hinges
لولا زدن
garnetiferous
لولا دار
triple point
نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
foot spot
نقطه ای بین نقطه مرکزی و وسط جداره عقبی میز بیلیارد
pull up point
نقطه بالا کشیدن هواپیما نقطه صعود برای تک یا رهاکردن بمب
bearing
موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر جهت قطب نما
picture point
نقطه نشانی یا نقطه بازرسی موجود در روی عکس هوایی
ti;me to go
زمان حرکت هواپیمای رهگیراز نقطه شروع هدایت زمینی تا نقطه رهگیری
hinges
لولا چرخش لولایی
hinge
لولا چرخش لولایی
line of vision
خط مستقیمی که نقطه زردچشم را به نقطه ثابتی وصل نماید
pointillism
شیوه نقاشی با نقطه رنگ نقطه چین کاری
polyptych
تصویر یا پنجره یا در لولا دارتاشو
switching
مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
free drop
برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
zeroes
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeros
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zero
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
garnets
حجر سیلان نوعی لولا یا مفصل
garnet
حجر سیلان نوعی لولا یا مفصل
mark
هدف نقطه اغاز نقطه فرود
load point
نقطه بارگذاری نقطه بار کردن
approach
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
approached
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
marks
هدف نقطه اغاز نقطه فرود
approaches
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
azimuth
موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر
clamshell
کاناپه خلبان که از جلو یاعقب لولا شده
joint
جای کشیدن تریاک با استعمال نوشابه لولا
espangnolette
[پنجره لولا دار با چرخ دنده های کوچک]
pin joint
اتصال بین اعضای ساختمانی بصورت لولا یا پاشنه
balanced control surfaces
سطوح فرامین اصلی دارای قسمت دیگری در جلوی خط لولا
pyramid spot
نقطه روی میز اسنوکر یابیلیارد انگلیسی میان فاصله نقطه مرکزی و وسط لبه بالایی میز
flash point
نقطه الوگیری نقطه افروزش
crossing point
نقطه تقاطع نقطه تلاقی
crossing points
نقطه تقاطع نقطه تلاقی
holding point
نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
roll in point
نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
rollpin
پینی متشکل از طومارهای فنرهای پیچیده فولادی که به عنوان محور لولا بکار میرود
tabbed flap
فلپی که لبه فرار ان لولا شده و تا زاویهای بزرگتراز زاویه اصلی بطرف پایین منحرف میشود
litter relay point
نقطه تعویض برانکاردکشها نقطه تعویض حمل مجروحین
punctuation marks
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
punctuation mark
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
fixed pivot
محور ثابت چرخش یکانها نفر لولا برای گردش یکانها
pointillism
نقاشی نقطه نقطه
point to point network
شبکه نقطه به نقطه
point-to-point connection
اتصال نقطه به نقطه
break up point
نقطه رهایی هلی کوپتر نقطه رهایی
lies
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lied
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lie
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
polkadot
طرح نقطه نقطه خال خال
speckle
نقطه نقطه یا خال خال کردن
punctulate
نقطه نقطه
pricks
نقطه
pricking
نقطه
neel point
نقطه نل
punctum
نقطه
pricked
نقطه
periods
نقطه
dotty
نقطه نقطه
ice point
نقطه یخ
prick
نقطه
punctation
نقطه
speck
نقطه
punctate
نقطه نقطه
point to point
نقطه به نقطه
point to point line
خط نقطه به نقطه
ice melting point
نقطه یخ
dotting
نقطه
point
نقطه
dot
نقطه
punchation
نقطه
specks
نقطه
spotter
نقطه نقطه
full stops
نقطه
speckle
نقطه
full stop
نقطه
jotted
نقطه
ellipsis
سه نقطه
[...]
period
نقطه
jot
نقطه
jots
نقطه
stpular
نقطه نقطه
tittle
نقطه
spot
نقطه
two dots one dash line
خط دو نقطه یک خط
spots
نقطه
check point
نقطه مقابله
choice point
نقطه گزینش
check point
نقطه ازمایش
inflexion point
نقطه عطف
checkout point
نقطه وارسی
initial point
نقطه اولیه
inflection point
نقطه عطف
indifference point
نقطه خنثی
ignition point
نقطه افروزش
ignition point
نقطه اشتعال
cold spot
نقطه سرماگیر
impact point
نقطه بارریزی
igniting point
نقطه اشتعال
image point
نقطه تصویر
impact point
نقطه اصابت
impact point
نقطه فرود
image element
نقطه تصویر
igniting point
نقطه احتراق
check point
نقطه بازرسی
center
نقطه گره
bp
نقطه جوش
injection point
نقطه تزریق
intercept point
نقطه رهگیری
binary point
نقطه دودوئی
intersection point
نقطه تقاطع
basic point
نقطه مبداء
intersection point
نقطه تلاقی
base point
نقطه مبنا
balanc point
نقطه تعادل
azimuth
نقطه جنوب
isoelectronic point
نقطه ایزوالکتریک
azeotrope point
نقطه ازئوتروپ
joining point
نقطه اتصال
branchpoint
نقطه انشعاب
injection point
نقطه پاشش
firing point
نقطه اشتعال
bubble point
نقطه جوش
entry point
نقطه ورود
brittle point
نقطه شکنندگی
breakpoint
نقطه انفصال
break point
نقطه توقف
break off position
نقطه رهایی
initial point
نقطه شروع
break even point
نقطه عطف
initial point
نقطه اغاز
burning point
نقطه اشتعال
compensation point
نقطه موازنه
end point
نقطه پایانی
eutetic point
نقطه اتکتیک
exchange point
نقطه تعویض
exit point
نقطه خروج
exit point
نقطه مرگ
exit point
نقطه خروجی
distributing point
نقطه توزیع
directing point
نقطه نشانی
dewpoint
نقطه شبنم
punctuator
نقطه گذار
dew point
نقطه شبنم
extreme point
نقطه حدی
f.n.p
نقطه گداز
dot pitch
درجه نقطه
dot prompt
نقطه اعلان
endmost
اقصی نقطه 0
entry point
نقطه دخول
drop point
نقطه چکه
equilibrium point
نقطه تعادل
equivalence point
نقطه هم ارزی
drop point
نقطه پرش
estimated position
نقطه تخمینی
dpi
نقطه در هر اینچ
estimated position
نقطه براوردی
dotter
نقطه گذار
eutectic point
نقطه اوتکتیک
dots per inch
نقطه در هر اینچ
face off spot
نقطه رویارویی
fire point
نقطه شعله
fusion point
نقطه گداز
dead center
نقطه مرگ
data point
نقطه داده
cutoff point
نقطه برش
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com