English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
English Persian
turning point نقطه لولای چرخش
turning points نقطه لولای چرخش
Search result with all words
orbit point نقطه لولای چرخش هواپیمادر هوا
Other Matches
moving pivot نفر لولای گردش ستون چرخش لولایی حرکت یک ستون
photo nadir مرکز خط المرکزین عکس نقطه لولای عکس هوایی
turning points نقطه چرخش
turning point نقطه چرخش
pivot point نقطه چرخش ناو
entry نقطه شروع پرش یا چرخش
turn in point نقطه چرخش هواپیما ازمسیر تقرب در مسیر تک
junction محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
junctions محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
reference point نقطه برگشت نقطه نشانی نقطه مبدا دهانه بندر
waltz three سه چرخش که پای ازاد درانتهای هر چرخش تماس بازمین پیدا میکند
control point نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
inside hinge لولای داخلی
knuckle joint لولای مفصلی
wire hinge لولای سیمی
camera nadir خط لولای دوربین
fixed pivot لولای ثابت
piano hinge لولای قدی
joint hinge لولای قدی
butts لبه لولای فرنگی
butted لبه لولای فرنگی
butt لبه لولای فرنگی
knuckle joint لولای بند دار
swivelled لولای پاشنه گرد
swivel لولای پاشنه گرد
swivels لولای پاشنه گرد
pintle center مرکز لولای جنگ افزار
the door swung open در روی لولای خودچرخیده است
hinge لولای درب کاپوت ماشین محور لولایی
hinges لولای درب کاپوت ماشین محور لولایی
blade flapping حرکت تیغههای گردنده هلیکوپتر حول لولای افقی
creak غژغژ کردن صدای لولای روغن نخورده جیرجیرکفش
creaked غژغژ کردن صدای لولای روغن نخورده جیرجیرکفش
creaks غژغژ کردن صدای لولای روغن نخورده جیرجیرکفش
creaking غژغژ کردن صدای لولای روغن نخورده جیرجیرکفش
triple point نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
pull up point نقطه بالا کشیدن هواپیما نقطه صعود برای تک یا رهاکردن بمب
foot spot نقطه ای بین نقطه مرکزی و وسط جداره عقبی میز بیلیارد
picture point نقطه نشانی یا نقطه بازرسی موجود در روی عکس هوایی
bearing موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر جهت قطب نما
ti;me to go زمان حرکت هواپیمای رهگیراز نقطه شروع هدایت زمینی تا نقطه رهگیری
line of vision خط مستقیمی که نقطه زردچشم را به نقطه ثابتی وصل نماید
pointillism شیوه نقاشی با نقطه رنگ نقطه چین کاری
free drop برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
switching مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
zeroes پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zero پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeros پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
single action یک بار چرخش قرقره با یک بار چرخش دسته
azimuth موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر
approached فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
mark هدف نقطه اغاز نقطه فرود
marks هدف نقطه اغاز نقطه فرود
approach فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
approaches فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
load point نقطه بارگذاری نقطه بار کردن
pyramid spot نقطه روی میز اسنوکر یابیلیارد انگلیسی میان فاصله نقطه مرکزی و وسط لبه بالایی میز
crossing points نقطه تقاطع نقطه تلاقی
crossing point نقطه تقاطع نقطه تلاقی
flash point نقطه الوگیری نقطه افروزش
holding point نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
roll in point نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
punctuation marks علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
punctuation mark علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
litter relay point نقطه تعویض برانکاردکشها نقطه تعویض حمل مجروحین
point-to-point connection اتصال نقطه به نقطه
point to point network شبکه نقطه به نقطه
pointillism نقاشی نقطه نقطه
break up point نقطه رهایی هلی کوپتر نقطه رهایی
lied زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lie زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lies زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
trolls چرخش
revolution چرخش
rotational چرخش
swirled چرخش
swirl چرخش
volte face چرخش
rotation چرخش
circulation چرخش
volte-face چرخش
twirl چرخش
twirled چرخش
twirling چرخش
twirls چرخش
swirling چرخش
spin چرخش
troll چرخش
gyration چرخش
gyrations چرخش
spins چرخش
wrenches چرخش
swirls چرخش
revolutions چرخش
wrenched چرخش
wrench چرخش
whirl چرخش
whirled چرخش
levorotation چرخش به چپ
whirlpools چرخش اب
head rolling سر چرخش
wheels چرخش
wheeling چرخش
whirlpool چرخش اب
turn چرخش
wheel چرخش
circulations چرخش
turns چرخش
whirls چرخش
whirling چرخش
body english چرخش بی اختیار
disrotatory motion چرخش ناهمسو
compass swing چرخش خط محوری
concentricity دقت چرخش
gyoradius شعاع چرخش
kick turn نیم چرخش
cyclostat دستگاه چرخش
conrotatory motion چرخش همسو
high spin چرخش زیاد
spins چرخش توپ
forward dive شیرجه رو به اب با چرخش
improper rotation چرخش نامتعارف
fractional turn چرخش کسری
radius of gyration شعاع چرخش
free rotation چرخش ازاد
sidespin چرخش توپ
sidespin چرخش انحرافی
sidespin چرخش بیک سو
rotational speed سرعت چرخش
rotational post شغل در چرخش
specific rotation چرخش ویژه
rotatable چرخش پذیر
radius of giration شعاع چرخش
quartimax rotation چرخش کوارتیماکس
axis of rotation محور چرخش
angle of rotation زاویه چرخش
stuffed چرخش توپ
proper rotation چرخش متعارف
pivot ship ناو چرخش
roll چرخش گردش
pivot point مرکز چرخش
pivoting قابل چرخش
turn off محل چرخش
turn-off محل چرخش
turn-offs محل چرخش
chase پایه چرخش
chased پایه چرخش
chases پایه چرخش
chasing پایه چرخش
pick and roll ایجاد سد و چرخش
tumble چرخش اشفتگی
tumbled چرخش اشفتگی
tumbles چرخش اشفتگی
orthogonal rotation چرخش عمودی
helicopters چرخش در هوا
oblique rotation چرخش مایل
rolled چرخش گردش
upturn چرخش ببالا
magnetic ritation چرخش مغناطیسی
rotation مقدار چرخش یک شی
spin چرخش توپ
spin چرخش به سرعت
rotation چرخش دوران
spins چرخش به سرعت
stuffs چرخش توپ
stuff چرخش توپ
molecular rotation چرخش مولکولی
twists چرخش بدن
twisting چرخش بدن
revolution چرخش دوران
twist چرخش بدن
revolutions چرخش دوران
optical rotation چرخش نوری
rolls چرخش گردش
helicopter چرخش در هوا
wrested چرخش پیچش
wresting چرخش پیچش
rotational speed چرخش بر دقیقه
rpm چرخش بر دقیقه
revs per minute چرخش بر دقیقه
revolutions per minute چرخش بر دقیقه
williamson turn چرخش ویلیامسون
universal با چرخش ازاد
turnabouts چرخش به یک طرف
turnabout چرخش به یک طرف
topspin چرخش توپ
rev چرخش بر دقیقه
trepan چرخش انحراف
number of revolutions چرخش بر دقیقه
turn table میز چرخش
wrests چرخش پیچش
speed of rotation چرخش بر دقیقه
upright spin چرخش ایستاده
upward rotation چرخش رو به بالا
wrest چرخش پیچش
vertical scrolling چرخش عمودی
varimax rotation چرخش واریماکس
speckle نقطه نقطه یا خال خال کردن
polkadot طرح نقطه نقطه خال خال
rolled چرخش توپ والیبال
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com