Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
wave trough
نقطه می نیمم یا ماکزیمم منفی دامنه در نیمه راه بین دو قله موج
Other Matches
peaking
نقطه ماکزیمم
peaks
نقطه ماکزیمم
peak
نقطه ماکزیمم
semi interquartile range
دامنه نیمه چارکی
saddle point
منطقه تعادل در تئوری بازیهاهنگامیکه ماکزیمم مینیمم هابا مینیمم ماکزیمم ها برابراست و استراتژی مطلق وجوددارد
lithosol
خاک کم عمق دامنه کوه ودشت که مرکب از سنگریزه وسنگهای نیمه خاک شده میباشد
overlap
نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlapped
نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlaps
نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
relative minimum
می نیمم نسبی
minimum energy orbit
مدار انرژی می نیمم
subalpine
ساکن دامنه کوهستان الپ مربوط به دامنه کوه
junction
محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
junctions
محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
reference point
نقطه برگشت نقطه نشانی نقطه مبدا دهانه بندر
seahorse
رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
seahorses
رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
interlap
چگونگی چند چیز که نیمه نیمه روی هم قرار میگیرند
maximum
ماکزیمم
maximum temperature
دمای ماکزیمم
relative maximum
ماکزیمم نسبی
maximin
ماکزیمم مجموعهای ازمینیمم ها
actual maximum flowline
ماکزیمم خط ابدهی حقیقی
pmos
ترانزیستور نیمه هادی اکسید آهن که از طریق ناحیه کوچکی از نیمه هادی P هدایت میشود
cmos
روشی برای ساخت تراشههای نیمه هادی نیمه هادی اکسید فلزی تکمیلی osentary
imbricate
نیمه نیمه روی هم گذاشتن
splice
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
spliced
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
splicing
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
splices
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
semilustrous
نیمه درخشان نیمه مجلل
semipublic
نیمه عمومی نیمه دولتی
control point
نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
cold rating
خروجی ماکزیمم موتور جت بدون استفاده از سیستم پس سوز
extend
فایل که قابل افزودن است یا هیچ اندازه ماکزیمم ندارد
extending
فایل که قابل افزودن است یا هیچ اندازه ماکزیمم ندارد
rated through put
ماکزیمم توان عملیاتی ممکن برای یک دستگاه داده پردازی
extends
فایل که قابل افزودن است یا هیچ اندازه ماکزیمم ندارد
semi naufragium
نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
pull up point
نقطه بالا کشیدن هواپیما نقطه صعود برای تک یا رهاکردن بمب
triple point
نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
foot spot
نقطه ای بین نقطه مرکزی و وسط جداره عقبی میز بیلیارد
picture point
نقطه نشانی یا نقطه بازرسی موجود در روی عکس هوایی
bearing
موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر جهت قطب نما
ti;me to go
زمان حرکت هواپیمای رهگیراز نقطه شروع هدایت زمینی تا نقطه رهگیری
line of vision
خط مستقیمی که نقطه زردچشم را به نقطه ثابتی وصل نماید
pointillism
شیوه نقاشی با نقطه رنگ نقطه چین کاری
switching
مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
free drop
برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
zero
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeros
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeroes
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
half life
نیمه عمر تشعشعی موادرادیواکتیو نیمه عمر
azimuth
موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر
marks
هدف نقطه اغاز نقطه فرود
mark
هدف نقطه اغاز نقطه فرود
approaches
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
approached
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
approach
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
load point
نقطه بارگذاری نقطه بار کردن
pyramid spot
نقطه روی میز اسنوکر یابیلیارد انگلیسی میان فاصله نقطه مرکزی و وسط لبه بالایی میز
crossing points
نقطه تقاطع نقطه تلاقی
crossing point
نقطه تقاطع نقطه تلاقی
flash point
نقطه الوگیری نقطه افروزش
sale maximization
به حداکثر رسانیدن فروش ماکزیمم فروش
holding point
نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
roll in point
نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
beneficial occupancy
اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
from mid may to mid june
از نیمه ماه تا نیمه ماه جون
skirts
دامنه
scope
دامنه
mountainsides
دامنه
hillside
دامنه
hillsides
دامنه
talus
دامنه
foot
دامنه
skirt
دامنه
mountainside
دامنه
slopes
دامنه
ranged
دامنه
tail
دامنه
ranges
دامنه
amplitude
دامنه
range
دامنه
brae
دامنه
magnitude
دامنه
tails
دامنه
skirted
دامنه
tailed
دامنه
slope
دامنه
sloped
دامنه
audio frequency
دامنه شنودپذیری
two tailed test
ازمون دو دامنه
amplitude
دامنه بزرگی
range of motion
دامنه حرکت
range name
نام دامنه
combe
دامنه تپه
colluvial
دامنه کوهی
range format
قالب دامنه
frequency response
خم دامنه- بسامد
response amplitude
دامنه پاسخ
restriction of range
محدودیت دامنه
range expression
عبارت دامنه
wave amplitude
دامنه موج
vibration amplitude
دامنه ارتعاش
tolerance
دامنه تغییرات
tolerances
دامنه تغییرات
range
دامنه تغییرات
tooth flank
دامنه دندانه
criteria range
دامنه ملاک
ranged
دامنه تغییرات
ranges
دامنه تغییرات
total amplitude of oscillation
دامنه کل نوسان
discriminating range
دامنه افتراق
audibility range
دامنه شنودپذیری
talus
دامنه تالیوز
talus
دامنه سنگلاخی
talus meterial
واریزه دامنه
am
مدولاسیون دامنه
class interval
دامنه طبقه
range of stress
دامنه تنش
pulse amplitude
دامنه تپش
f.of mountain
دامنه کوه
one tailed test
ازمون یک دامنه
double amplitude
دامنه دوبل
amplitude modulation
مدولاسیون دامنه
amplitude of oscillation
دامنه نوسان
amplitude of vibration
دامنه ارتعاش
tropic range
دامنه استوایی
range
دامنه
[ریاضی]
feet
پایین دامنه
flanking
دامنه جناح
hill side
دامنه تپه
flank
دامنه جناح
impluse amplitude
دامنه ایمپولز
hillside
دامنه کوه
interval confidence
دامنه اطمینان
flanked
دامنه جناح
scope
دامنه رسیدگی
maximum amplitude
دامنه حداکثر
hillsides
دامنه کوه
midrange
میان دامنه
litter relay point
نقطه تعویض برانکاردکشها نقطه تعویض حمل مجروحین
punctuation marks
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
punctuation mark
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
domain of definition
دامنه تعریف
[ریاضی]
modular range
دامنه تغییرات مدول
magnitude of alternating current
دامنه جریان متناوب
purview
دامنه شمول قانون
double apron fence
سیم خاردار دو دامنه
lifts
بالارو دامنه بالابری
foothill
تپه دامنه کوه
tidal range
دامنه جذر و مد دریایی
impluse amplitude
دامنه ضربه جریان
cylinder skirt
حاشیه یا دامنه سیلندر
skirting armor
زره دامنه تانک
domain of a function
دامنه یک تابع
[ریاضی]
The matter assumed significant proportions.
دامنه کار با لاگرفت
lifting
بالارو دامنه بالابری
lifted
بالارو دامنه بالابری
lift
بالارو دامنه بالابری
interquartile range
دامنه میان چالاکی
ridge
پشته تپههای دامنه کوه
skirted
دامنه کوه حومه شهر
ridges
پشته تپههای دامنه کوه
skirts
دامنه کوه حومه شهر
foot hill
تپه ای که در دامنه کوهی باشد.
neap range
دامنه نوسان جزر و مدضعیف
skirt
دامنه کوه حومه شهر
sidehill
واقع در کنار تپه دامنه
pointillism
نقاشی نقطه نقطه
point-to-point connection
اتصال نقطه به نقطه
point to point network
شبکه نقطه به نقطه
semifinal
مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
daily range of soil temperature
دامنه تغییرات حرارت روزانه خاک
cove
خور پناهگاه ساحلی دامنه کوه
coves
خور پناهگاه ساحلی دامنه کوه
damping factor
نسبت دامنه هر موج به موجهای بعدی
foehn
باد خشک وگرم دامنه کوه
negatives
منفی
positive/negative junction
منفی
minus sign
منفی
double negative
دو منفی
negation
منفی
minus signs
منفی
double negatives
دو منفی
null
منفی
negatory
منفی
negative
منفی
infrasound
صدایی با توان و دامنه بسیارو فرکانس بسیار کم
break up point
نقطه رهایی هلی کوپتر نقطه رهایی
not
حرف منفی
negative brush
زغال منفی
negative charge
بار منفی
negative conductor
سیم منفی
negative wire
سیم منفی
did not
ماضی منفی do
negative correlation
همبستگی منفی
deceleration
شتاب منفی
negative signe
علامت منفی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com