English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
wave trough نقطه می نیمم یا ماکزیمم منفی دامنه در نیمه راه بین دو قله موج
Other Matches
peaking نقطه ماکزیمم
peaks نقطه ماکزیمم
peak نقطه ماکزیمم
semi interquartile range دامنه نیمه چارکی
saddle point منطقه تعادل در تئوری بازیهاهنگامیکه ماکزیمم مینیمم هابا مینیمم ماکزیمم ها برابراست و استراتژی مطلق وجوددارد
lithosol خاک کم عمق دامنه کوه ودشت که مرکب از سنگریزه وسنگهای نیمه خاک شده میباشد
overlap نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlapped نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlaps نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
relative minimum می نیمم نسبی
minimum energy orbit مدار انرژی می نیمم
subalpine ساکن دامنه کوهستان الپ مربوط به دامنه کوه
junction محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
junctions محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
reference point نقطه برگشت نقطه نشانی نقطه مبدا دهانه بندر
seahorse رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
seahorses رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
interlap چگونگی چند چیز که نیمه نیمه روی هم قرار میگیرند
maximum ماکزیمم
maximum temperature دمای ماکزیمم
relative maximum ماکزیمم نسبی
maximin ماکزیمم مجموعهای ازمینیمم ها
actual maximum flowline ماکزیمم خط ابدهی حقیقی
pmos ترانزیستور نیمه هادی اکسید آهن که از طریق ناحیه کوچکی از نیمه هادی P هدایت میشود
cmos روشی برای ساخت تراشههای نیمه هادی نیمه هادی اکسید فلزی تکمیلی osentary
imbricate نیمه نیمه روی هم گذاشتن
splice نیمه نیمه رویهم گذاشتن
spliced نیمه نیمه رویهم گذاشتن
splicing نیمه نیمه رویهم گذاشتن
splices نیمه نیمه رویهم گذاشتن
semilustrous نیمه درخشان نیمه مجلل
semipublic نیمه عمومی نیمه دولتی
control point نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
cold rating خروجی ماکزیمم موتور جت بدون استفاده از سیستم پس سوز
extend فایل که قابل افزودن است یا هیچ اندازه ماکزیمم ندارد
extending فایل که قابل افزودن است یا هیچ اندازه ماکزیمم ندارد
rated through put ماکزیمم توان عملیاتی ممکن برای یک دستگاه داده پردازی
extends فایل که قابل افزودن است یا هیچ اندازه ماکزیمم ندارد
semi naufragium نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
pull up point نقطه بالا کشیدن هواپیما نقطه صعود برای تک یا رهاکردن بمب
triple point نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
foot spot نقطه ای بین نقطه مرکزی و وسط جداره عقبی میز بیلیارد
picture point نقطه نشانی یا نقطه بازرسی موجود در روی عکس هوایی
bearing موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر جهت قطب نما
ti;me to go زمان حرکت هواپیمای رهگیراز نقطه شروع هدایت زمینی تا نقطه رهگیری
line of vision خط مستقیمی که نقطه زردچشم را به نقطه ثابتی وصل نماید
pointillism شیوه نقاشی با نقطه رنگ نقطه چین کاری
switching مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
free drop برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
zero پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeros پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeroes پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
half life نیمه عمر تشعشعی موادرادیواکتیو نیمه عمر
azimuth موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر
marks هدف نقطه اغاز نقطه فرود
mark هدف نقطه اغاز نقطه فرود
approaches فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
approached فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
approach فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
load point نقطه بارگذاری نقطه بار کردن
pyramid spot نقطه روی میز اسنوکر یابیلیارد انگلیسی میان فاصله نقطه مرکزی و وسط لبه بالایی میز
crossing points نقطه تقاطع نقطه تلاقی
crossing point نقطه تقاطع نقطه تلاقی
flash point نقطه الوگیری نقطه افروزش
sale maximization به حداکثر رسانیدن فروش ماکزیمم فروش
holding point نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
roll in point نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
beneficial occupancy اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
from mid may to mid june از نیمه ماه تا نیمه ماه جون
skirts دامنه
scope دامنه
mountainsides دامنه
hillside دامنه
hillsides دامنه
talus دامنه
foot دامنه
skirt دامنه
mountainside دامنه
slopes دامنه
ranged دامنه
tail دامنه
ranges دامنه
amplitude دامنه
range دامنه
brae دامنه
magnitude دامنه
tails دامنه
skirted دامنه
tailed دامنه
slope دامنه
sloped دامنه
audio frequency دامنه شنودپذیری
two tailed test ازمون دو دامنه
amplitude دامنه بزرگی
range of motion دامنه حرکت
range name نام دامنه
combe دامنه تپه
colluvial دامنه کوهی
range format قالب دامنه
frequency response خم دامنه- بسامد
response amplitude دامنه پاسخ
restriction of range محدودیت دامنه
range expression عبارت دامنه
wave amplitude دامنه موج
vibration amplitude دامنه ارتعاش
tolerance دامنه تغییرات
tolerances دامنه تغییرات
range دامنه تغییرات
tooth flank دامنه دندانه
criteria range دامنه ملاک
ranged دامنه تغییرات
ranges دامنه تغییرات
total amplitude of oscillation دامنه کل نوسان
discriminating range دامنه افتراق
audibility range دامنه شنودپذیری
talus دامنه تالیوز
talus دامنه سنگلاخی
talus meterial واریزه دامنه
am مدولاسیون دامنه
class interval دامنه طبقه
range of stress دامنه تنش
pulse amplitude دامنه تپش
f.of mountain دامنه کوه
one tailed test ازمون یک دامنه
double amplitude دامنه دوبل
amplitude modulation مدولاسیون دامنه
amplitude of oscillation دامنه نوسان
amplitude of vibration دامنه ارتعاش
tropic range دامنه استوایی
range دامنه [ریاضی]
feet پایین دامنه
flanking دامنه جناح
hill side دامنه تپه
flank دامنه جناح
impluse amplitude دامنه ایمپولز
hillside دامنه کوه
interval confidence دامنه اطمینان
flanked دامنه جناح
scope دامنه رسیدگی
maximum amplitude دامنه حداکثر
hillsides دامنه کوه
midrange میان دامنه
litter relay point نقطه تعویض برانکاردکشها نقطه تعویض حمل مجروحین
punctuation marks علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
punctuation mark علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
domain of definition دامنه تعریف [ریاضی]
modular range دامنه تغییرات مدول
magnitude of alternating current دامنه جریان متناوب
purview دامنه شمول قانون
double apron fence سیم خاردار دو دامنه
lifts بالارو دامنه بالابری
foothill تپه دامنه کوه
tidal range دامنه جذر و مد دریایی
impluse amplitude دامنه ضربه جریان
cylinder skirt حاشیه یا دامنه سیلندر
skirting armor زره دامنه تانک
domain of a function دامنه یک تابع [ریاضی]
The matter assumed significant proportions. دامنه کار با لاگرفت
lifting بالارو دامنه بالابری
lifted بالارو دامنه بالابری
lift بالارو دامنه بالابری
interquartile range دامنه میان چالاکی
ridge پشته تپههای دامنه کوه
skirted دامنه کوه حومه شهر
ridges پشته تپههای دامنه کوه
skirts دامنه کوه حومه شهر
foot hill تپه ای که در دامنه کوهی باشد.
neap range دامنه نوسان جزر و مدضعیف
skirt دامنه کوه حومه شهر
sidehill واقع در کنار تپه دامنه
pointillism نقاشی نقطه نقطه
point-to-point connection اتصال نقطه به نقطه
point to point network شبکه نقطه به نقطه
semifinal مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
daily range of soil temperature دامنه تغییرات حرارت روزانه خاک
cove خور پناهگاه ساحلی دامنه کوه
coves خور پناهگاه ساحلی دامنه کوه
damping factor نسبت دامنه هر موج به موجهای بعدی
foehn باد خشک وگرم دامنه کوه
negatives منفی
positive/negative junction منفی
minus sign منفی
double negative دو منفی
negation منفی
minus signs منفی
double negatives دو منفی
null منفی
negatory منفی
negative منفی
infrasound صدایی با توان و دامنه بسیارو فرکانس بسیار کم
break up point نقطه رهایی هلی کوپتر نقطه رهایی
not حرف منفی
negative brush زغال منفی
negative charge بار منفی
negative conductor سیم منفی
negative wire سیم منفی
did not ماضی منفی do
negative correlation همبستگی منفی
deceleration شتاب منفی
negative signe علامت منفی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com