Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 222 (3 milliseconds)
English
Persian
punctuation
نقطه گذاری
pointing
نقطه گذاری
puncuation
نقطه گذاری
dotting
نقطه گذاری
[نقشه فرش]
Search result with all words
zero
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeroes
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeros
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
punctuation mark
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
punctuation marks
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
punctuate
نقطه گذاری کردن
punctuate
نشان گذاری کردن نقطه دار
punctuated
نقطه گذاری کردن
punctuated
نشان گذاری کردن نقطه دار
punctuates
نقطه گذاری کردن
punctuates
نشان گذاری کردن نقطه دار
punctuating
نقطه گذاری کردن
punctuating
نشان گذاری کردن نقطه دار
point
نقطه گذاری کردن ممیز
point
نقطه گذاری کردن
punctuation symbol
نماد نقطه گذاری
punctuative
وابسته به نقطه گذاری
puncuation
نشان گذاری نقطه و نشان هایی که برای بخش ها بکار میرود
Other Matches
junctions
محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
junction
محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
reference point
نقطه برگشت نقطه نشانی نقطه مبدا دهانه بندر
control point
نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
triple point
نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
foot spot
نقطه ای بین نقطه مرکزی و وسط جداره عقبی میز بیلیارد
pull up point
نقطه بالا کشیدن هواپیما نقطه صعود برای تک یا رهاکردن بمب
bearing
موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر جهت قطب نما
picture point
نقطه نشانی یا نقطه بازرسی موجود در روی عکس هوایی
ti;me to go
زمان حرکت هواپیمای رهگیراز نقطه شروع هدایت زمینی تا نقطه رهگیری
line of vision
خط مستقیمی که نقطه زردچشم را به نقطه ثابتی وصل نماید
pointillism
شیوه نقاشی با نقطه رنگ نقطه چین کاری
free drop
برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
switching
مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
residential investments
سرمایه گذاری مسکن سرمایه گذاری به شکل خانههای مسکونی
azimuth
موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر
approaches
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
approach
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
load point
نقطه بارگذاری نقطه بار کردن
approached
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
marks
هدف نقطه اغاز نقطه فرود
mark
هدف نقطه اغاز نقطه فرود
acceleration principle
یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
desired investment
سرمایه گذاری مطلوب سرمایه گذاری مورد نظر
overcapitalization
سرمایه گذاری بیش ازحد سرمایه گذاری افراطی
pyramid spot
نقطه روی میز اسنوکر یابیلیارد انگلیسی میان فاصله نقطه مرکزی و وسط لبه بالایی میز
flash point
نقطه الوگیری نقطه افروزش
crossing points
نقطه تقاطع نقطه تلاقی
crossing point
نقطه تقاطع نقطه تلاقی
cooperative scorer
بهره گیرنده از روش سرمایه گذاری مشترک استفاده کننده از سرمایه گذاری مشترک
holding point
نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
roll in point
نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
unintended investment
سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
litter relay point
نقطه تعویض برانکاردکشها نقطه تعویض حمل مجروحین
public
روش رمز گذاری داده که از یک کلید برای رمز گذاری و کلید دیگر برای رمز گشایی استفاده میکند
point-to-point connection
اتصال نقطه به نقطه
pointillism
نقاشی نقطه نقطه
point to point network
شبکه نقطه به نقطه
fuze
ماسوره گذاری کردن چاشنی مواد منفجره چاشنی چاشنی گذاری کردن
fuzing
چاشنی گذاری چاشنی گذاری کردن
break up point
نقطه رهایی هلی کوپتر نقطه رهایی
lied
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lies
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lie
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
speckle
نقطه نقطه یا خال خال کردن
polkadot
طرح نقطه نقطه خال خال
lineation
خط گذاری
coding
کد گذاری
indention
تو گذاری
prefixture
سرواژه گذاری
juxtaposition
پهلوی هم گذاری
ingravescence
رو بشدت گذاری
synthesised
هم گذاری کردن
hyphenation
خط تیره گذاری
preterition
فرو گذاری
hypothecation
گرو گذاری
prefixture
جلو گذاری
hypothecation
رهن گذاری
prefixture
پیش گذاری
prefixion
سرواژه گذاری
prefixion
جلو گذاری
sedimentation
لایه گذاری
mark
علامت گذاری
structuralization
بنیان گذاری
sedimentation
رسوب گذاری
scale factor
مقیاس گذاری
markings
علامت گذاری
sequencing
ترتیب گذاری
marking
علامت گذاری
prefixion
پیش گذاری
devising
ارث گذاری
devises
ارث گذاری
synthesising
هم گذاری کردن
denomination
نام گذاری
prochronism
جلوترتاریخ گذاری
idegraphy
نشان گذاری
encoding
رمز گذاری
loading
بار گذاری
capitalization
سرمایه گذاری
synthesises
هم گذاری کردن
loads
فشنگ گذاری
synthesize
هم گذاری کردن
denominations
نام گذاری
iatraliptics
مرهم گذاری
devised
ارث گذاری
signallzation
علامت گذاری
devise
ارث گذاری
demarcation
علامت گذاری
masking
نقاب گذاری
synthesizing
هم گذاری کردن
synthesizes
هم گذاری کردن
imposition of hands
دست گذاری
synthesized
هم گذاری کردن
interposition
پا میان گذاری
investment
سرمایه گذاری
lodgement
ودیعه گذاری
lodgment
ودیعه گذاری
aggradation
ابرفت گذاری
insertion
جوف گذاری
trapping
تله گذاری
investments
سرمایه گذاری
edging
لبه گذاری
edgings
لبه گذاری
valuation
ارزش گذاری
mining
مین گذاری
mark sensing
نشان گذاری
spacing
فاصله گذاری
minelaying
مین گذاری
dateline
تاریخ گذاری
impression
نشان گذاری
numbering
شماره گذاری
nomenclauture
نام گذاری
nomographer
قانون گذاری
valuations
ارزش گذاری
coding
علامت گذاری
coding
کد گذاری چیزی
piping
لوله گذاری
indentation
دندانه گذاری
indentations
دندانه گذاری
nomography
فن قانون گذاری
impressions
نشان گذاری
marks
علامت گذاری
discrimination
فرق گذاری
earmarking
علامت گذاری
finance
سرمایه گذاری
financed
سرمایه گذاری
finances
سرمایه گذاری
financing
سرمایه گذاری
lable
جهت گذاری
fillings
لایی گذاری
filling
لایی گذاری
frustration
عقیم گذاری
load
فشنگ گذاری
exposure
درمعرض گذاری
exposures
درمعرض گذاری
inunction
مرهم گذاری
invest
سرمایه گذاری
invested
سرمایه گذاری
investing
سرمایه گذاری
invests
سرمایه گذاری
insulation
عایق گذاری
limit of load
حد بار گذاری
collocation
باهم گذاری
policy-making
سیاست گذاری
pricing
قیمت گذاری
scaling
مقیاس گذاری
ovulation
تخمک گذاری
sanding
ماسه گذاری
costing
قیمت گذاری
policy making
سیاست گذاری
coronations
تاج گذاری
coronation
تاج گذاری
petarder
مامورخرج گذاری پل
enterprise
سرمایه گذاری
enterprises
سرمایه گذاری
frustrations
عقیم گذاری
grading
نمره گذاری
pagination
صفحه گذاری
scoring
نمره گذاری
legislation
قانون گذاری
costing
هزینه گذاری
casing
لوله گذاری
setting
کار گذاری
notations
نشان گذاری
cupellation
قال گذاری
settings
کار گذاری
padding
لایی گذاری
casings
لوله گذاری
tubing
لوله گذاری
demomination
نام گذاری
headings
عنوان گذاری
wicking
فتیله گذاری
undervaluation
کم ارزش گذاری
notation
نشان گذاری
synthesis
هم گذاری اختلاط
ovulations
تخمک گذاری ها
nomination
نام گذاری
nominations
نام گذاری
disposure
درمعرض گذاری
weft insertion
پود گذاری
indenting
دندانه گذاری
dimensioning
اندازه گذاری
lettering
حروف گذاری
indents
دندانه گذاری
codes and codification
علامت گذاری
heading
عنوان گذاری
indexing
شاخص گذاری
syntheses
هم گذاری اختلاط
indent
دندانه گذاری
binary notation
نشان گذاری دودویی
joint venture
سرمایه گذاری مشترک
positional notation
نشان گذاری مکانی
nitpicking
مته به خشخاش گذاری
christens
نام گذاری کردن
christened
نام گذاری کردن
marks
علامت گذاری کردن
fixed investment
سرمایه گذاری ثابت
load test
ازمون بار گذاری
loading duration
مدت بار گذاری
hairsplitting
مته به خشخاش گذاری
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com