English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 188 (9 milliseconds)
English Persian
spatial symbolism نمادگری فضایی
Other Matches
symbolism نمادگری
sexual symbolism نمادگری جنسی
dream symbolism نمادگری رویا
space ship کشتی فضایی سفینه فضایی
spacial فضایی
three-dimensional فضایی
cubic فضایی
spatila فضایی
spatial فضایی
isometric فضایی
isometrics فضایی
solid angle زاویه فضایی
space geametry هندسه فضایی
space flight پرواز فضایی
sky wave موج فضایی
soild angle زاویه فضایی
space defense پدافند فضایی
solid geometry هندسه ی فضایی
solid geometry هندسه فضایی
space error خطای فضایی
ionospheric wave موج فضایی
space shuttle سفینه فضایی
space shuttles شاتل فضایی
space shuttles سفینه فضایی
space station پایگاه فضایی
space station ایستگاه فضایی
space stations پایگاه فضایی
space stations ایستگاه فضایی
avionics ارتباطات فضایی
sky lab ازمایشگاه فضایی
space shuttle شاتل فضایی
cubic measure اندازه فضایی
space isomerism همپاری فضایی
space isomerism ایزومری فضایی
stereoisomerism همپاری فضایی
spatiality حالت فضایی
spatiomotor فضایی- حرکتی
spatiotemporal فضایی و زمانی
spatiotemporal فضایی وحال
steremer ایزومر فضایی
stereochemistry شمیی فضایی
stereoisomer همپار فضایی
steric effect اثر فضایی
spacesuit لباس فضایی
spacesuits لباس فضایی
Star Wars جنگ فضایی
spatial visualization تجسم فضایی
spatial threshold استانه فضایی
spatial digitaizer دیجیتایذر فضایی
stereoisomerism ایزومری فضایی
space lattice شبکه فضایی
space medicine پزشکی فضایی
space perception ادراک فضایی
space platform پایگاه فضایی
space platform ایستگاه فضایی
space relations روابط فضایی
space ship سفینه فضایی
space time شاتل فضایی
space time اتوبوس فضایی
spaceframe قاب فضایی
spaceport پایگاه فضایی
spatial ability توانایی فضایی
clearing out [of a place] تخلیه [فضایی]
configurations ارایش فضایی
spacemen مسافر فضایی
spaceman مسافر فضایی
configuration ارایش فضایی
spacecraft سفینه فضایی
steric hindrance ممانعت فضایی
illusion of space القاء خاصیت فضایی
closo packed hexagonal space lattice شبکه فضایی شش وجهی
unit solid angle زاویه واحد فضایی
three dimensional direction finding جهت یابی فضایی
stereo chemistry مبحث شیمی فضایی
spatial information اطلاعات فضایی [فاصله ای]
spacial information اطلاعات فضایی [فاصله ای]
space orientation موقعیت یابی فضایی
spatial orientation موقعیت یابی فضایی
module قسمتی از سفینه فضایی
modules قسمتی از سفینه فضایی
space vehicle وسیله نقلیه فضایی
spatial data management مدیریت داده فضایی
footprints فضایی که یک کامپیوتر در میز می گیرد
body centered بطور فضایی متمورکز شده
footprint فضایی که یک کامپیوتر در میز می گیرد
cm فضایی از حافظه که محل آن به سرعت
cartesian coordinates سیستم مختصات سه بعدی فضایی
image کپی دقیق از فضایی از حافظه
images کپی دقیق از فضایی از حافظه
stereoirregular polymer بسپار بدون نظم فضایی
out of <prep.> بیرون از [فضایی یا فاصله ای] [امکانات]
light-well [فضایی زیر زمین در ساختمان ها]
International Space Station [ISS] ایستگاه فضایی بین المللی
steradian [sr] استرادیان [یکای زاویه فضایی ] [ریاضی]
diffuses درچز چیزی روی فضایی ازماده
minnesota spacial relations test ازمون روابط فضایی مینه سوتا
spadat سیستم ردیابی و اکتشاف سفینههای فضایی
arithmetic فضایی در حافظه که عملوند ها را ذخیره میکند
square radian استرادیان [یکای زاویه فضایی ] [ریاضی]
spacecraft سفینه فضایی ship space : syn
hypergeometric مربوط به هندسه فوق مقیاسات فضایی
diffuse درچز چیزی روی فضایی ازماده
configuration ترتیب فضایی کلی اجزاء اصلی
diffused درچز چیزی روی فضایی ازماده
blankest فضایی در فرم که باید کامل شود
blank فضایی در فرم که باید کامل شود
configurations ترتیب فضایی کلی اجزاء اصلی
diffusing درچز چیزی روی فضایی ازماده
indenting شروع کردن یک خط متن با فضایی در حاشیه سمت چپ
indent شروع کردن یک خط متن با فضایی در حاشیه سمت چپ
astrophotography عکس برداری از ستارگان برای تحقیقات فضایی
indents شروع کردن یک خط متن با فضایی در حاشیه سمت چپ
charactristic velocity مجموع تغییرات سرعت درمسیر یک ماموریت فضایی
flattest فضایی در حافظه که هر محل آن آدرس یکتا دارند.
flat فضایی در حافظه که هر محل آن آدرس یکتا دارند.
bounds محدودیت یا فضایی که کسی میتواند عمل انجام دهد
bucket فضایی در حافظه که داده میتواند نادیده گرفته شود
buckets فضایی در حافظه که داده میتواند نادیده گرفته شود
bioastronautics مطالعه اثرات مسافرتهای فضایی در اشکال مختلف حیات
window فضایی درصفحه نمایش که همیشه محدوده دستورات موجود را می نویسد
floats فضایی در حافظه که اولین دستور برنامه ذخیره شده است
bay فضایی در پوشش کامپیوتر که دیسک درایو قرار گرفته است
pugging خاک اره یا چیز دیگری که فضایی رابا ان پرکنندتاصدادران نه پیچد
bayed فضایی در پوشش کامپیوتر که دیسک درایو قرار گرفته است
baying فضایی در پوشش کامپیوتر که دیسک درایو قرار گرفته است
bays فضایی در پوشش کامپیوتر که دیسک درایو قرار گرفته است
registers فضایی در CPU برای ذخیره موقت داده پیش ازپردازش
couriers نوشتاری تک فضایی که مشابه نوشتار ماشین تحریر شرکتها است
registering فضایی در CPU برای ذخیره موقت داده پیش ازپردازش
mark کارت از پیش چاپ شده با فضایی برای حروف علامتدار
floated فضایی در حافظه که اولین دستور برنامه ذخیره شده است
float فضایی در حافظه که اولین دستور برنامه ذخیره شده است
window فضایی در صفحه نمایش که همیشه محدوده دستورات موجود را می نویسد
courier نوشتاری تک فضایی که مشابه نوشتار ماشین تحریر شرکتها است
register فضایی در CPU برای ذخیره موقت داده پیش ازپردازش
shuttles رسانگر فضایی قابل استفاده مجدد که مانند هواپیما پروازمیکند
shuttled رسانگر فضایی قابل استفاده مجدد که مانند هواپیما پروازمیکند
marks کارت از پیش چاپ شده با فضایی برای حروف علامتدار
reserved character فضایی ازدیسک که برای کنترل ذخیره داده به کارمی رود
shuttle رسانگر فضایی قابل استفاده مجدد که مانند هواپیما پروازمیکند
window فضایی در صفحه نمایش که اپراتور در حال حاضر آنجا کار میکند
ambitus [اختصاص دادن فضایی در اطراف قبر یا آرامگاه برای دسترسی به کلیسا]
full انجام جستجوی چیزی در یک متن در فایل یا پایگاه داده ها و نه در یک فضایی از ملاب
fullest انجام جستجوی چیزی در یک متن در فایل یا پایگاه داده ها و نه در یک فضایی از ملاب
response فضایی در فرم که برای خواندن داده با علامت نوری به کار می رود
orbital injection دادن سرعت لازم برای چرخش دور یک مدار به سفینه فضایی
responses فضایی در فرم که برای خواندن داده با علامت نوری به کار می رود
drive bay فضایی درون پوشش کامپیوتر که درایو دیسک نصب شده است
perigee نقطه حداقل مسافت در مدارسفینه فضایی نققه حضیض مدار سفینه
buffer فضایی موقت ذخیره سازی برای دادهای که منتظر پردازش است
densities حجم دادهای که در فضایی از دیسک یا نوار قابل جمع آوری است
workings فضایی از حافظه سریع برای ذخیره موقت داده در استفاده جاری
working فضایی از حافظه سریع برای ذخیره موقت داده در استفاده جاری
density حجم دادهای که در فضایی از دیسک یا نوار قابل جمع آوری است
attitude motor موتورهای راکت کوچک برای کنترل وضعیت رسانگر فضایی در حال حرکت
spasur سیستم اکتشاف فضایی که مخصوص کشف اشیاء سرگردان در فضای جو زمین است
fixes فضایی در رکورد ذخیره شده که یک حجم خاص داده میتواند داشته باشد
crunching متراکم کردن برنامه برای جای دادن تعداد زیاددستورالعملها در فضایی کوچک
fix فضایی در رکورد ذخیره شده که یک حجم خاص داده میتواند داشته باشد
central فضایی در حافظه که محل آن مستقیماگ و به سرعت توسط CPU قابل آدرس دهی است
reentry vehicle مدول یا قسمتی از سفینه فضایی که مجددا بایستی ازجو عبور کند تا به زمین برسد
foreground فضایی در سیستم عامل چند منظوره که کارهای با حق تقدم بالا و برنامه ها اجرا می شوند
images فضایی در حافظه که برای ایجاد تصویر پیش از ارسال به صفحه نمایش به کار می رود
workspace فضایی در حافظه که برای استفاده آماده است یا در حال حاضر اپراتور در آن کار میکند
image [فضایی در حافظه که برای ایجاد تصویر پیش از ارسال به صفحه نمایش به کار می رود.]
virtual فضایی که از حدود فیزیکی صفحه نمایش بزرگتر است و میتواند حاوی متن ,تصویر,پنجره و... باشد
frame 1-فضایی روی نوار مغناطیسی برای یک کد حرف . 2-بسته داده ارسالی حاوی اطلاعات کنترلی و مسیر
re entry vehicle نوعی رسانگرهای فضایی که برای ورود به اتمسفر زمین در بخش پایانی مسیر خودطراحی شده اند
texts فضایی در صفحه نمایش کامپیوتر که برای نمایش متن تنظیم شده باشد
edit فضایی در صفحه نمایش که کاربر میتواند متن یا گرافیک را نمایش و ویرایش کند
text فضایی در صفحه نمایش کامپیوتر که برای نمایش متن تنظیم شده باشد
window فضایی از صفحه نمایش که کاربر میتواند متن یا گرافیک را نمایش و ویرایش کند
edited فضایی در صفحه نمایش که کاربر میتواند متن یا گرافیک را نمایش و ویرایش کند
capacities استفاده از زمان یا فضایی که کاملاگ استفاده نشده است
capacity استفاده از زمان یا فضایی که کاملاگ استفاده نشده است
separated حروف نمایش داده شده که تمام متریس حروف را نمیگیرند و فضایی در این بین می ماند
separates حروف نمایش داده شده که تمام متریس حروف را نمیگیرند و فضایی در این بین می ماند
separate حروف نمایش داده شده که تمام متریس حروف را نمیگیرند و فضایی در این بین می ماند
memory mapped video نگاشت صفحه حافظه به فضایی در حافظه
kiosks فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosk فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
devices فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
device فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
cleans فضایی که دیسکهای سخت و قط عات ساخته شده اند. هوای درون تصفیه میشود تا هیچ گونه آلودگی در آن نباشد تا به قط عات آسیب برساند
cleanest فضایی که دیسکهای سخت و قط عات ساخته شده اند. هوای درون تصفیه میشود تا هیچ گونه آلودگی در آن نباشد تا به قط عات آسیب برساند
clean فضایی که دیسکهای سخت و قط عات ساخته شده اند. هوای درون تصفیه میشود تا هیچ گونه آلودگی در آن نباشد تا به قط عات آسیب برساند
cleaned فضایی که دیسکهای سخت و قط عات ساخته شده اند. هوای درون تصفیه میشود تا هیچ گونه آلودگی در آن نباشد تا به قط عات آسیب برساند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com