| Total search result: 205 (13 milliseconds) |
|
|
|
| English |
Persian |
| screening |
نمایش بر روی پرده تلویزیون |
|
|
|
|
| Search result with all words |
|
| screen |
روی پرده سینمایا تلویزیون نمایش دادن |
| screened |
روی پرده سینمایا تلویزیون نمایش دادن |
| screening, screenings |
روی پرده سینمایا تلویزیون نمایش دادن |
| screens |
روی پرده سینمایا تلویزیون نمایش دادن |
| Other Matches |
|
| gobo |
نوعی پرده پارچهای سیاه رنگ که در تلویزیون و سینمادوربین را از نور زائد محفوظ نگه میدارد |
| crt |
وسیله نمایش حروف یا طرح ها یا اطلاعات گرافیکی مشابه دستگاه تلویزیون |
| A 4-cat play. |
نمایش در 4 پرده |
| Autocue |
دستگاهی که مطالب را برای گوینده تلویزیون در حین اجرای برنامه نمایش میدهد |
| drop scene |
پرده جلوصحنه نمایش |
| screenable |
قابل نمایش بر روی پرده |
| at the rear of the stage <adj.> <adv.> |
پشت پرده نمایش [مخصوص اطاق رخت کن] |
| to ring the curtain up or down |
پرده نمایش را باصدای زنگ بالاوپائین بردن |
| video |
متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر |
| videos |
متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر |
| videoing |
متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر |
| videoed |
متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر |
| teletext |
روش ارسال متن و اطلاعات در یک سیگنال تلویزیون معمولی به صورت رشته بیت سری که با استفاده از کدگشای مخصوص قابل نمایش است |
| channel selector |
انتخاب کننده کانال تلویزیون کانالگیر تلویزیون |
| scenes |
مجلس پرده جزء صحنه نمایش صحنه |
| scene |
مجلس پرده جزء صحنه نمایش صحنه |
| curtain raiser |
پیش درامد نمایش پیش پرده |
| membranaceous |
دارای غشاء پرده پرده غشایی |
| text |
حالت فعال کامپیوتر یا صفحه نمایش که فقط حروف از پیش تعیین شده را نمایش میدهد و امکان نمایش تصاویر گرافیکی را فراهم نمیکند |
| analog |
صفحه نمایش که از یک سیگنال ورودی ممتد برای کنترل رنگهای نمایش استفاده میکند به طوری که میتواند یک محدوده مشخص از رنگها را نمایش دهد |
| texts |
حالت فعال کامپیوتر یا صفحه نمایش که فقط حروف از پیش تعیین شده را نمایش میدهد و امکان نمایش تصاویر گرافیکی را فراهم نمیکند |
| focussed |
تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد |
| focuses |
تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد |
| focused |
تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد |
| focus |
تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد |
| focusses |
تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد |
| focussing |
تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد |
| colours |
شماره رنگهای مختلف که توسط پیکسل ها در صفحه نمایش قابل نمایش است که با توجه به تعداد بیتهای رنگی در هر پیکسل نمایش داده میشود |
| colour |
شماره رنگهای مختلف که توسط پیکسل ها در صفحه نمایش قابل نمایش است که با توجه به تعداد بیتهای رنگی در هر پیکسل نمایش داده میشود |
| NDR |
سیستم نمایش که حروف قبلی را هنگام نمایش حروف جدید نمایش میدهد |
| tone and semitone |
پرده ونیم پرده |
| tringle |
چوب پرده میل پرده چوب دیرک |
| scans |
درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند |
| scanned |
درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند |
| scan |
درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند |
image |
[ناحیه ای از میکروفیلم یا صفحه نمایش که حروف و طرح ها قابل نمایش اند.] |
| monitor |
واحد نمایش تصویری برای نمایش متن با کیفیت باا یا گرافیک |
| screenful |
فریم کامل اطلاعات نمایش داده شده روی صفحه نمایش |
images |
ناحیهای ز میکروفیلم یا صفحه نمایش که حروف و طرح ها قابل نمایش اند |
| monitors |
واحد نمایش تصویری برای نمایش متن با کیفیت باا یا گرافیک |
| monitored |
واحد نمایش تصویری برای نمایش متن با کیفیت باا یا گرافیک |
| menus |
مجموعه انتخابهای نمایش داده شده در مرکز صفحه نمایش |
| menu |
مجموعه انتخابهای نمایش داده شده در مرکز صفحه نمایش |
| page |
حجم متن نمایش داده شده روی صفحه نمایش |
| name part |
بازی کننده نمایش که نامش را روی داستان نمایش می گذارند |
| pages |
حجم متن نمایش داده شده روی صفحه نمایش |
| graphic |
صفحه نمایش کامپیوتری که اطلاعات گرافیکی را میتواند نمایش دهد |
| paged |
حجم متن نمایش داده شده روی صفحه نمایش |
| intermezzo |
حادثه عشقی نمایش کوتاه در میان پردههای نمایش جدی |
| texts |
فضایی در صفحه نمایش کامپیوتر که برای نمایش متن تنظیم شده باشد |
| dress rehearsal |
اخرین تمرین نمایش که بازیگران بالباس کامل نمایش بر روی صحنه میایند |
| dress rehearsals |
اخرین تمرین نمایش که بازیگران بالباس کامل نمایش بر روی صحنه میایند |
| text |
فضایی در صفحه نمایش کامپیوتر که برای نمایش متن تنظیم شده باشد |
| screened |
محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود |
| window |
فضایی از صفحه نمایش که کاربر میتواند متن یا گرافیک را نمایش و ویرایش کند |
| edited |
فضایی در صفحه نمایش که کاربر میتواند متن یا گرافیک را نمایش و ویرایش کند |
| screens |
محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود |
| pop down menu |
منو قابل نمایش روی صفحه نمایش در هر لحظه با انتخاب کلید مناسب |
| preview |
نمایش متن یا گرافیک روی صفحه نمایش که به همان صورت چاپ خواهد شد |
| animation |
ایجاد نمایی از حرکت با نمایش مجموعهای از تصاویر مختلف روی صفحه نمایش |
| animations |
ایجاد نمایی از حرکت با نمایش مجموعهای از تصاویر مختلف روی صفحه نمایش |
| screening, screenings |
محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود |
| edit |
فضایی در صفحه نمایش که کاربر میتواند متن یا گرافیک را نمایش و ویرایش کند |
| roll scroll |
متن نمایش داده شده که درهرلحظه یک خط بالا یا پایین صفحه نمایش می رود |
| marching display |
وسیله نمایش که حاوی بافر نمایش آخرین حروف وارد شده است |
| previews |
نمایش متن یا گرافیک روی صفحه نمایش که به همان صورت چاپ خواهد شد |
| screen |
محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود |
| dot |
آداپتور نمایش که به نرم افزار اجازه کنترل هر پیکسل را میدهد روی صفحه نمایش |
| resolution |
تعداد پیکسل هایی که صفحه نمایش یا چاپگر در واحد مساحت می توانند نمایش دهند |
| wetzel |
عنصر تصویری که به تصویرروی ترمینال نمایش اضافه شده و دقت نمایش را بهبودمی بخشد |
| animations |
این تصاویر به سرعت نمایش داده می شوند تا حرکت ملایم آنها به نمایش درآید |
| resolutions |
تعداد پیکسل هایی که صفحه نمایش یا چاپگر در واحد مساحت می توانند نمایش دهند |
| ansi |
که نحوه نمایش رنگها و تصاویر کوچک و ساده را روی صفحه نمایش بیان میکند |
| formats |
تعداد حروف که روی صفحه نمایش قابل نمایش اند. با دادن طول سط ر و ستون |
format |
تعداد حروف که روی صفحه نمایش قابل نمایش اند. با دادن طول سط ر و ستون |
| animation |
این تصاویر به سرعت نمایش داده می شوند تا حرکت ملایم آنها به نمایش درآید |
| non destructive cursor |
نشانه گر در صفحه نمایش که حروف نمایش داده شده را با عبور از آنها پاک نمیکند |
| dotting |
آداپتور نمایش که به نرم افزار اجازه کنترل هر پیکسل را میدهد روی صفحه نمایش |
| areas |
ناحیه از صفحه نمایش که حروف قابل نمایش اند |
| area |
ناحیه از صفحه نمایش که حروف قابل نمایش اند |
| enhances |
صفحه نمایش رنگی با resolution بالا که میتواند سیگنالهای سیستم EGA و گرافیکی را نمایش دهد |
| graphics |
تصاویر یا خط وطی که قابل رسم روی کاغذ یا صفحه نمایش باشد برای نمایش اطلاعات |
| high resolution bit mapped display |
تکنیک نمایش یک مکان واحدحافظه برای کنترل یک نقطه نورانی مشخص روی صفحه نمایش |
| enhance |
صفحه نمایش رنگی با resolution بالا که میتواند سیگنالهای سیستم EGA و گرافیکی را نمایش دهد |
| composition and make up terminal |
صفحه نمایش CRT که قابلیت نمایش و تغییر دقیق اندازههای نقاط و پهنای کاراکترها را دارد |
mat |
مرز تمام رنگی که اطراف تصویر که کوچکتر از پنجره نمایش است نمایش داده میشود |
| enhanced |
صفحه نمایش رنگی با resolution بالا که میتواند سیگنالهای سیستم EGA و گرافیکی را نمایش دهد |
| mats |
مرز تمام رنگی که اطراف تصویر که کوچکتر از پنجره نمایش است نمایش داده میشود |
| enhancing |
صفحه نمایش رنگی با resolution بالا که میتواند سیگنالهای سیستم EGA و گرافیکی را نمایش دهد |
| splash screen |
صفحه نمایش ابتدایی که در زمان شروع برنامه برای مدت کوتاهی نمایش داده میشود |
| snowed |
واسط نمایش داده شده به صورت روشن و خاموش وقتی که صفحه نمایش لکه دار میشود |
| snows |
واسط نمایش داده شده به صورت روشن و خاموش وقتی که صفحه نمایش لکه دار میشود |
snow |
واسط نمایش داده شده به صورت روشن و خاموش وقتی که صفحه نمایش لکه دار میشود |
| snowing |
واسط نمایش داده شده به صورت روشن و خاموش وقتی که صفحه نمایش لکه دار میشود |
| screening, screenings |
وسیله نمایش که قادر به نمایش اطلاعات زیادی است مثل CRT یا VDU. مراجعه شود به READOUT |
| screen |
وسیله نمایش که قادر به نمایش اطلاعات زیادی است مثل CRT یا VDU. مراجعه شود به READOUT |
| screened |
وسیله نمایش که قادر به نمایش اطلاعات زیادی است مثل CRT یا VDU. مراجعه شود به READOUT |
| screens |
وسیله نمایش که قادر به نمایش اطلاعات زیادی است مثل CRT یا VDU. مراجعه شود به READOUT |
| resolution |
تعدادپکیسلهای کامپیوترقابل نمایش روی صفحه نمایش |
| alphanumeric |
وسیله نمایش که حروف و اعداد را نمایش میدهد |
| resolutions |
تعدادپکیسلهای کامپیوترقابل نمایش روی صفحه نمایش |
| scroll |
حرکت دادن متن نمایش داده شده به صورت عمودی بالا یا پایین صفحه نمایش یک پیکسل یا خط در واحد زمان |
| scrolls |
حرکت دادن متن نمایش داده شده به صورت عمودی بالا یا پایین صفحه نمایش یک پیکسل یا خط در واحد زمان |
| data scope |
یک دستگاه مخصوص نمایش که کانال ارتباطات داده راکنترل نموده و محتوای اطلاعات منتقل شده روی ان را نمایش میدهد |
| tellies |
تلویزیون |
| Goh Chok Tong |
تلویزیون |
| goggle box |
تلویزیون |
| a television |
تلویزیون |
| telly |
تلویزیون |
| enhanced |
در یک IBM PC استاندارد معروف برای آداپتور نمایش رنگی با resolution بالا که میتواند سیگنالهای سیستم EGA و گرافیکی را نمایش دهد |
| enhancing |
در یک IBM PC استاندارد معروف برای آداپتور نمایش رنگی با resolution بالا که میتواند سیگنالهای سیستم EGA و گرافیکی را نمایش دهد |
| enhance |
در یک IBM PC استاندارد معروف برای آداپتور نمایش رنگی با resolution بالا که میتواند سیگنالهای سیستم EGA و گرافیکی را نمایش دهد |
| enhances |
در یک IBM PC استاندارد معروف برای آداپتور نمایش رنگی با resolution بالا که میتواند سیگنالهای سیستم EGA و گرافیکی را نمایش دهد |
| to put on the stage |
بمعرض نمایش گذاشتن نمایش دادن |
| divertissement |
بالت یا نمایش بین پردههای نمایش |
| TVs |
مخفف تلویزیون |
| TV |
مخفف تلویزیون |
| couch potato |
معتاد به تلویزیون |
| faceplate |
صفحه تلویزیون |
| educational television |
تلویزیون اموزشی |
| couch potatoes |
معتاد به تلویزیون |
| closed circuit |
تلویزیون مداربسته |
| channel selector |
سلکتورکانالهای تلویزیون |
| color television |
تلویزیون رنگی |
| vieming screen |
صفحه تلویزیون |
| closed circuits |
تلویزیون مداربسته |
| screen |
صفحه تلویزیون |
| videoed |
تلویزیونی تلویزیون |
| video |
تلویزیونی تلویزیون |
| screening, screenings |
صفحه تلویزیون |
| channels |
کانال تلویزیون |
| channelled |
کانال تلویزیون |
| channeling |
کانال تلویزیون |
| channeled |
کانال تلویزیون |
channel |
کانال تلویزیون |
| screened |
صفحه تلویزیون |
| videos |
تلویزیونی تلویزیون |
face |
صفحه تلویزیون |
| faces |
صفحه تلویزیون |
| videoing |
تلویزیونی تلویزیون |
| television broadcasting station |
فرستنده تلویزیون |
| screens |
صفحه تلویزیون |
| image effect |
اثر تصویر تلویزیون |
| airwave |
امواج رادیو و تلویزیون |
| flaking |
برفک زدن تلویزیون |
| flake |
برفک زدن تلویزیون |
| simultaneous color television |
تلویزیون رنگی همزمان |
| flaked |
برفک زدن تلویزیون |
| closed circuit television |
تلویزیون مدار بسته |
| closed-circuit television |
تلویزیون مدار بسته |
| spherical faceplate |
صفحه محدب تلویزیون |
| televise |
با تلویزیون نشان دادن |
| televises |
با تلویزیون نشان دادن |
| Color films(T. V). |
فیلم ( تلویزیون ) رنگی ؟ |
| televised |
با تلویزیون نشان دادن |
| televisor |
بیننده برنامه تلویزیون |
| teleplay |
نمایشنامه مخصوص تلویزیون |
| cylindrical faceplate |
صفحه استوانهای تلویزیون |
| sequential color television |
تلویزیون رنگی مرحلهای |
| The television flickers . |
تصویر تلویزیون می لرزد |
| neutral density faceplate |
صفحه رنگی تلویزیون |
| televising |
با تلویزیون نشان دادن |
| formats |
استفاده از فیلدهای نمایش محافظت شده برای نمایش حالت خالی یا صفحهای که قابل تغییر نیست ولی کاربر میتواند اطلاع وارد کند |
| antialiasing |
تکنیک افزایش دقت نمایش گرافیک کامپیوتری یک روش بکارگیری صافی که باعث فهور خطها و لبههای صاف در محل تصویر صفحه نمایش میشود |
format |
استفاده از فیلدهای نمایش محافظت شده برای نمایش حالت خالی یا صفحهای که قابل تغییر نیست ولی کاربر میتواند اطلاع وارد کند |
| menus |
لیست انتخابهای موجود برای کاربر که روی خط افقی نمایش داده می شوند در بالای صفحه نمایش یا پنجره هر انتخاب منو یک منوی دیگر را باز میکند |
| graphics |
شکل برنامه ریزی شده که روی صفحه غیرگرافیکی بجای حرف قابل نمایش است که در سیستمهای ویدیویی برای نمایش تصاویر ساده به کار می رود |
| menu |
لیست انتخابهای موجود برای کاربر که روی خط افقی نمایش داده می شوند در بالای صفحه نمایش یا پنجره هر انتخاب منو یک منوی دیگر را باز میکند |
| Is there a television? |
آیا تلویزیون وجود دارد؟ |
| juicer |
متخصص نور در تلویزیون وتاتر |
| picture |
حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون |
| pictured |
حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون |
| pictures |
حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون |
| camcorder |
دوربین فیلمبرداری ویدیو و تلویزیون |
| picturing |
حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون |
| camcorders |
دوربین فیلمبرداری ویدیو و تلویزیون |
| couch potato |
معتاد به تلویزیون [اصطلاح روزمره] |
| pincushion distortion |
خطای صفحه نمایش که باعث خرابی تصویر نمایش داده شده میشود چون لبه ها به مرکز صفحه خم می شوند |
| graphics |
پردازنده جانبی که سرعت نمایش را افزایش میدهد. محل پیکس ها را محاسبه میکند که خط c شکل را می سازند و آنها را نمایش میدهد |
| persistence |
مدت زمان یک CRT یک تصویر را نمایش میدهد پس از توقف دنبال کردن مسیر اشعه تصویر روی صفحه نمایش |
| coherence |
فرضیه تکنولوژی پیمایش صفحهای تلویزیون |
| The pigeous peched on the television aerial . |
کبوترها روی آنتن تلویزیون نشستند |
| His speech gripped the television viewers ( audience ). |
سخنرانی اش بینندگان تلویزیون را قبضه کرد |
| blacker |
1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد |
| size |
1-تعداد حروفی که کامپیوتر به صورت افقی و عمودی میتواند نمایش دهد. 2-اندازه صفحه نمایش بر پایه اندازه بین المللی کاغذ |
| blacks |
1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد |
| blackest |
1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد |
| phosphor |
صفحه نمایش پوشیده شده که تصاویر نمایش داده شده در زمان طولانی تر از تنظیم مجدد برمی گرداند و اثرات نور را کم میکند |
| sizes |
1-تعداد حروفی که کامپیوتر به صورت افقی و عمودی میتواند نمایش دهد. 2-اندازه صفحه نمایش بر پایه اندازه بین المللی کاغذ |
| blacked |
1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد |
| black |
1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد |
| ruler |
میله نمایش داده شده روی صفحه نمایش که واحد اندازه گیری را مشخص میکند. اغلب در DTP یا نرم افزار کلمه پرداز برای طراحی به کار می رود |
| rulers |
میله نمایش داده شده روی صفحه نمایش که واحد اندازه گیری را مشخص میکند. اغلب در DTP یا نرم افزار کلمه پرداز برای طراحی به کار می رود |
| real time |
با همان سرعتی که در جهان واقعی حرکت می کنند.نقاشی متحرک بلا درنگ نیاز به سخت افزار نمایش قادر به نمایش یک ترتیب به صورت ده تصویر مختلف در ثانیه دارد |
| UHF |
محدوده فرکانس برای ارسال سیگنالهای تلویزیون |
| To turn off the lights. (T. V. ,radio). |
چراغ ( تلویزیون ؟ رادیو وغیره ) راخاموش کردن |
| unwatchable [film, TV] <adj.> |
ارزش دیدن نداشته باشد [فیلم یا تلویزیون] |
| teleran |
دستگاه هدایت هواپیما بوسیله تلویزیون ورادار |
| air time |
زمانپخش برنامههای رادیو یا تلویزیون روی آنتن |
| To turn on the light(radio, T. V). |
چراغ ( رادیو ؟تلویزیون وغیره ) راروشن کردن |