| Total search result: 247 (18 milliseconds) | 
			 | 
		
		
			 | 
			 | 
		
		
			| English | 
			Persian | 
		
		
		| strip     | 
		نمایش که یک خط از متن را نشان دهد   | 
		
	
		| 
 | 
	
	
		| 	
 | 
	
					
					
						| Search result with all words | 
					
					
						 | 
					
		
		| controller     | 
		وسیلهای که حروف یا کد گرافیکی و دستورات را می پذیرد و آنها را به یک الگوی -dot matix تبدیل میکند که روی صفحه نمایش نشان داده می شوند   | 
		
	
		
		| controllers     | 
		وسیلهای که حروف یا کد گرافیکی و دستورات را می پذیرد و آنها را به یک الگوی -dot matix تبدیل میکند که روی صفحه نمایش نشان داده می شوند   | 
		
	
		
		| dump     | 
		نشان دادن متن یا گرافیک روی صفحه نمایش بر روی چاپگر   | 
		
	
		
		| matrix     | 
		الگوی نقاط که یک حرف را روی صفحه نمایش یا matrix-dot یا چاپگر لیزری نشان میدهد   | 
		
	
		
		| matrixes     | 
		الگوی نقاط که یک حرف را روی صفحه نمایش یا matrix-dot یا چاپگر لیزری نشان میدهد   | 
		
	
		
		| message     | 
		پنجره کوچک که روی صفحه نمایش نشان داده می شوند و از یک رویداد یا وضعیت یا خطا خبر میدهد   | 
		
	
		
		| messages     | 
		پنجره کوچک که روی صفحه نمایش نشان داده می شوند و از یک رویداد یا وضعیت یا خطا خبر میدهد   | 
		
	
		
		| prompt     | 
		پیام حرف نشان داده شده روی صفحه نمایش برای پیام دادن به کاربر که یک ورودی لازم است   | 
		
	
		
		| prompted     | 
		پیام حرف نشان داده شده روی صفحه نمایش برای پیام دادن به کاربر که یک ورودی لازم است   | 
		
	
		
		| prompts     | 
		پیام حرف نشان داده شده روی صفحه نمایش برای پیام دادن به کاربر که یک ورودی لازم است   | 
		
	
		
		| slave     | 
		صفحه نمایش CRT ثانوی متصل به دیگری که دقیقاگ همان اطلاعات را نشان میدهد   | 
		
	
		
		| slaved     | 
		صفحه نمایش CRT ثانوی متصل به دیگری که دقیقاگ همان اطلاعات را نشان میدهد   | 
		
	
		
		| slaves     | 
		صفحه نمایش CRT ثانوی متصل به دیگری که دقیقاگ همان اطلاعات را نشان میدهد   | 
		
	
		
		| slaving     | 
		صفحه نمایش CRT ثانوی متصل به دیگری که دقیقاگ همان اطلاعات را نشان میدهد   | 
		
	
		
		| graphic     | 
		تعداد پیکس هایی که کامپیوتر روی صفحه نمایش میتواند نشان دهد   | 
		
	
		
		| monochrome     | 
		صفحه نمایش کامپیوتر که متن و گرافیک را سیاه و سفید و سایه دار و نه رنگی نشان میدهد   | 
		
	
		
		| cursor     | 
		علامتی در صفحه نمایش که محل بعدی فاهر شدن حرف را نشان میدهد   | 
		
	
		
		| cursors     | 
		علامتی در صفحه نمایش که محل بعدی فاهر شدن حرف را نشان میدهد   | 
		
	
		
		| auto     | 
		توانایی صفحه نمایش برای نشان دادن همان تصویر پس از عوض کردن nesolution آن   | 
		
	
		
		| autos     | 
		توانایی صفحه نمایش برای نشان دادن همان تصویر پس از عوض کردن nesolution آن   | 
		
	
		
		| indicator     | 
		نمایش گرافیکی محل و استفاده پرچمهای نشان دهنده در برنامه   | 
		
	
		
		| action     | 
		خط اول صفحه نمایش که نام منوها را نشان میدهد   | 
		
	
		
		| actions     | 
		خط اول صفحه نمایش که نام منوها را نشان میدهد   | 
		
	
		
		| dot     | 
		در زبان برنامه نویسی dBASE دستور فوری که به صورت نقط ه روی صفحه نمایش نشان داده میشود   | 
		
	
		
		| dotting     | 
		در زبان برنامه نویسی dBASE دستور فوری که به صورت نقط ه روی صفحه نمایش نشان داده میشود   | 
		
	
		
		| decision     | 
		نمایش گرافیکی جدولی تصمیم گیری که مسیرها و اعمال مناسب در شراطی مختلف را نشان میدهد   | 
		
	
		
		| decisions     | 
		نمایش گرافیکی جدولی تصمیم گیری که مسیرها و اعمال مناسب در شراطی مختلف را نشان میدهد   | 
		
	
		
		| floating     | 
		علامت عددی در عدد کسری که با یک نقط ه پس از اولین رقم و بعد توان نشان داده میشود. تا همه اعداد به حالت استاندارد نمایش داده شوند   | 
		
	
		
		| interactive     | 
		سیستم نمایش که قادر به عکس العمل نشان دادن به ورودی مختلف کاربر است   | 
		
	
		
		| on screen     | 
		که روی صحفه نمایش نشان داده میشود و نه به صورت چاپی   | 
		
	
		
		| on-screen     | 
		که روی صحفه نمایش نشان داده میشود و نه به صورت چاپی   | 
		
	
		
		| split screen     | 
		نرم افزارای که صفحه نمایش را به دو یا چند محل مستقل تقسیم میکند تا دو فایل متن متن یا گراف را در یک فایل متن نشان دهد   | 
		
	
		
		| split-screen     | 
		نرم افزارای که صفحه نمایش را به دو یا چند محل مستقل تقسیم میکند تا دو فایل متن متن یا گراف را در یک فایل متن نشان دهد   | 
		
	
		
		| scroll     | 
		میله نمایش داده شده در اطراف پنجره با نشانهای که میزان فضای تغییر را نشان میدهد   | 
		
	
		
		| scrolls     | 
		میله نمایش داده شده در اطراف پنجره با نشانهای که میزان فضای تغییر را نشان میدهد   | 
		
	
		
		| blanking     | 
		نشان ندادن یک کاراکتر یا ترک یک فضا در صفحه نمایش   | 
		
	
		
		| bubble help     | 
		خط ی روی صفحه نمایش برای نشان دادن آنچه شما به آن اشاره می کنید   | 
		
	
		
		| display controlled     | 
		نمایش منطقه در روی صفحه رادار راداری که تصویر ان مستقیما نشان داده میشود   | 
		
	
		
		| DV I     | 
		سیستمی که نحوه فشرده سازی و نمایش سیگنالهای صوتی و تصویری روی کامپیوتر را نشان میدهد   | 
		
	
		
		| ebcdic     | 
		کد کامپیوتربرای نشان دادن یک الگوی خاص از هشت بیت باینری یک کد 8 بیتی که برای نمایش اطلاعات در کامپیوتر مدرن بکار برده میشود   | 
		
	
		
		| greeked     | 
		نوع نوشتاری با نوک بسیار ریز برای نمایش دقیق که به صورت یک خط نشان داده میشود و نه حروف جدا   | 
		
	
		
		| HTML     | 
		مجموعهای از کدهای مخصوص که نحوه و نوعی که برای نمایش متن به کار می رود نشان میدهد و امکان ارتباط از طریق کلمات خاص درون متن به بخشهای دیگر متن یا متنهای دیگر میدهد   | 
		
	
		
		| idegraphy     | 
		علامت نویسی نمایش فکر یا تصور با نشان   | 
		
	
		
		| non return to zero     | 
		سیستم ارسال سیگنال که ولتاژ مثبت نشان دهنده یک عدد دودویی و ولتاژ منفی عدد دیگر باشد. نمایش عدد دودویی که سیگنال در آن وقتی وضعیت داده تغییر میکند تغییر کند و پس از هر بیت داده به ولتاژ صفر برنگردد   | 
		
	
		
		| sketch pad     | 
		ناحیه کاری حافظه که روی یک صفحه نمایش نشان داده شده است   | 
		
	
		
		| tracking symbol     | 
		علامت کوچکی روی صفحه نمایش تصویر که محل مکان نما را نشان میدهد   | 
		
	
				
				
					| Other Matches | 
				
				
					 | 
				
		
		| analog     | 
		صفحه نمایش که از یک سیگنال ورودی ممتد برای کنترل رنگهای نمایش استفاده میکند به طوری که میتواند یک محدوده مشخص از رنگها را نمایش دهد   | 
		
	
		
		| text     | 
		حالت فعال کامپیوتر یا صفحه نمایش که فقط حروف از پیش تعیین شده را نمایش میدهد و امکان نمایش تصاویر گرافیکی را فراهم نمیکند   | 
		
	
		
		| texts     | 
		حالت فعال کامپیوتر یا صفحه نمایش که فقط حروف از پیش تعیین شده را نمایش میدهد و امکان نمایش تصاویر گرافیکی را فراهم نمیکند   | 
		
	
		
		| focus     | 
		تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد   | 
		
	
		
		| focused     | 
		تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد   | 
		
	
		
		| focuses     | 
		تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد   | 
		
	
		
		| focussed     | 
		تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد   | 
		
	
		
		| focusses     | 
		تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد   | 
		
	
		
		| focussing     | 
		تنظیم صفحه نمایش به طوری که تصویر نمایش داده شده روی صفحه نمایش تمیز و صاف باشد   | 
		
	
		
		| colour     | 
		شماره رنگهای مختلف که توسط پیکسل ها در صفحه نمایش قابل نمایش است که با توجه به تعداد بیتهای رنگی در هر پیکسل نمایش داده میشود   | 
		
	
		
		| colours     | 
		شماره رنگهای مختلف که توسط پیکسل ها در صفحه نمایش قابل نمایش است که با توجه به تعداد بیتهای رنگی در هر پیکسل نمایش داده میشود   | 
		
	
		
		| NDR     | 
		سیستم نمایش که حروف قبلی را هنگام نمایش حروف جدید نمایش میدهد   | 
		
	
		
		| puncuation     | 
		نشان گذاری نقطه و نشان هایی که برای بخش ها بکار میرود   | 
		
	
		
		| garters     | 
		عالی ترین نشان انگلیس بنام نشان بندجوراب   | 
		
	
		
		| garter     | 
		عالی ترین نشان انگلیس بنام نشان بندجوراب   | 
		
	
		
		| scan     | 
		درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند   | 
		
	
		
		| scans     | 
		درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند   | 
		
	
		
		| scanned     | 
		درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند   | 
		
	
		
		| monitored     | 
		واحد نمایش تصویری برای نمایش متن با کیفیت باا یا گرافیک   | 
		
	
		
		| monitor     | 
		واحد نمایش تصویری برای نمایش متن با کیفیت باا یا گرافیک   | 
		
	
		
		| screenful     | 
		فریم کامل اطلاعات نمایش داده شده روی صفحه نمایش   | 
		
	
		
		image       | 
		[ناحیه ای از میکروفیلم یا صفحه نمایش که حروف و طرح ها قابل نمایش اند.]   | 
		
	
		
		| monitors     | 
		واحد نمایش تصویری برای نمایش متن با کیفیت باا یا گرافیک   | 
		
	
		
		images       | 
		ناحیهای ز میکروفیلم یا صفحه نمایش که حروف و طرح ها قابل نمایش اند   | 
		
	
		
		| menu     | 
		مجموعه انتخابهای نمایش داده شده در مرکز صفحه نمایش   | 
		
	
		
		| intermezzo     | 
		حادثه عشقی نمایش کوتاه در میان پردههای نمایش جدی   | 
		
	
		
		| graphic     | 
		صفحه نمایش کامپیوتری که اطلاعات گرافیکی را میتواند نمایش دهد   | 
		
	
		
		| name part     | 
		بازی کننده نمایش که نامش را روی داستان نمایش می گذارند   | 
		
	
		
		| menus     | 
		مجموعه انتخابهای نمایش داده شده در مرکز صفحه نمایش   | 
		
	
		
		| page     | 
		حجم متن نمایش داده شده روی صفحه نمایش   | 
		
	
		
		| pages     | 
		حجم متن نمایش داده شده روی صفحه نمایش   | 
		
	
		
		| paged     | 
		حجم متن نمایش داده شده روی صفحه نمایش   | 
		
	
		
		| texts     | 
		فضایی در صفحه نمایش کامپیوتر که برای نمایش متن تنظیم شده باشد   | 
		
	
		
		| edit     | 
		فضایی در صفحه نمایش که کاربر میتواند متن یا گرافیک را نمایش و ویرایش کند   | 
		
	
		
		| dress rehearsal     | 
		اخرین تمرین نمایش که بازیگران بالباس کامل نمایش بر روی صحنه میایند   | 
		
	
		
		| text     | 
		فضایی در صفحه نمایش کامپیوتر که برای نمایش متن تنظیم شده باشد   | 
		
	
		
		| marching display     | 
		وسیله نمایش که حاوی بافر نمایش آخرین حروف وارد شده است   | 
		
	
		
		| dress rehearsals     | 
		اخرین تمرین نمایش که بازیگران بالباس کامل نمایش بر روی صحنه میایند   | 
		
	
		
		| screen     | 
		محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود   | 
		
	
		
		| screened     | 
		محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود   | 
		
	
		
		| roll scroll     | 
		متن نمایش داده شده که درهرلحظه یک خط بالا یا پایین صفحه نمایش می رود   | 
		
	
		
		| screening, screenings     | 
		محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود   | 
		
	
		
		| window     | 
		فضایی از صفحه نمایش که کاربر میتواند متن یا گرافیک را نمایش و ویرایش کند   | 
		
	
		
		| screens     | 
		محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود   | 
		
	
		
		| animation     | 
		ایجاد نمایی از حرکت با نمایش مجموعهای از تصاویر مختلف روی صفحه نمایش   | 
		
	
		
		| animations     | 
		ایجاد نمایی از حرکت با نمایش مجموعهای از تصاویر مختلف روی صفحه نمایش   | 
		
	
		
		| preview     | 
		نمایش متن یا گرافیک روی صفحه نمایش که به همان صورت چاپ خواهد شد   | 
		
	
		
		| previews     | 
		نمایش متن یا گرافیک روی صفحه نمایش که به همان صورت چاپ خواهد شد   | 
		
	
		
		| edited     | 
		فضایی در صفحه نمایش که کاربر میتواند متن یا گرافیک را نمایش و ویرایش کند   | 
		
	
		
		| pop down menu     | 
		منو قابل نمایش روی صفحه نمایش در هر لحظه با انتخاب کلید مناسب   | 
		
	
		
		| discretionary     | 
		خط پیوندی که نشان دهنده قط ع شدن کلمه در آخر خط است ولی در حالت معمولی نشان داده نمیشود   | 
		
	
		
		| scarry     | 
		دارای نشان داغ یا نشان جراحت وزخم   | 
		
	
		
		| silver star     | 
		نشان ستاره نقره یا عالیترین نشان خدمتی   | 
		
	
		
		| formats     | 
		تعداد حروف که روی صفحه نمایش قابل نمایش اند. با دادن طول سط ر و ستون   | 
		
	
		
		| animation     | 
		این تصاویر به سرعت نمایش داده می شوند تا حرکت ملایم آنها به نمایش درآید   | 
		
	
		
		| dot     | 
		آداپتور نمایش که به نرم افزار اجازه کنترل هر پیکسل را میدهد روی صفحه نمایش   | 
		
	
		
		format       | 
		تعداد حروف که روی صفحه نمایش قابل نمایش اند. با دادن طول سط ر و ستون   | 
		
	
		
		| non destructive cursor     | 
		نشانه گر در صفحه نمایش که حروف نمایش داده شده را با عبور از آنها پاک نمیکند   | 
		
	
		
		| dotting     | 
		آداپتور نمایش که به نرم افزار اجازه کنترل هر پیکسل را میدهد روی صفحه نمایش   | 
		
	
		
		| ansi     | 
		که نحوه نمایش رنگها و تصاویر کوچک و ساده را روی صفحه نمایش بیان میکند   | 
		
	
		
		| animations     | 
		این تصاویر به سرعت نمایش داده می شوند تا حرکت ملایم آنها به نمایش درآید   | 
		
	
		
		| resolution     | 
		تعداد پیکسل هایی که صفحه نمایش یا چاپگر در واحد مساحت می توانند نمایش دهند   | 
		
	
		
		| resolutions     | 
		تعداد پیکسل هایی که صفحه نمایش یا چاپگر در واحد مساحت می توانند نمایش دهند   | 
		
	
		
		| wetzel     | 
		عنصر تصویری که به تصویرروی ترمینال نمایش اضافه شده و دقت نمایش را بهبودمی بخشد   | 
		
	
		
		| areas     | 
		ناحیه از صفحه نمایش که حروف قابل نمایش اند   | 
		
	
		
		| area     | 
		ناحیه از صفحه نمایش که حروف قابل نمایش اند   | 
		
	
		
		| high resolution bit mapped display     | 
		تکنیک نمایش یک مکان واحدحافظه برای کنترل یک نقطه نورانی مشخص روی صفحه نمایش   | 
		
	
		
		| composition and make up terminal     | 
		صفحه نمایش CRT که قابلیت نمایش و تغییر دقیق اندازههای نقاط و پهنای کاراکترها را دارد   | 
		
	
		
		| graphics     | 
		تصاویر یا خط وطی که قابل رسم روی کاغذ یا صفحه نمایش باشد برای نمایش اطلاعات   | 
		
	
		
		mat       | 
		مرز تمام رنگی که اطراف تصویر که کوچکتر از پنجره نمایش است نمایش داده میشود   | 
		
	
		
		| mats     | 
		مرز تمام رنگی که اطراف تصویر که کوچکتر از پنجره نمایش است نمایش داده میشود   | 
		
	
		
		| enhances     | 
		صفحه نمایش رنگی با resolution بالا که میتواند سیگنالهای سیستم EGA و گرافیکی را نمایش دهد   | 
		
	
		
		| enhancing     | 
		صفحه نمایش رنگی با resolution بالا که میتواند سیگنالهای سیستم EGA و گرافیکی را نمایش دهد   | 
		
	
		
		| splash screen     | 
		صفحه نمایش ابتدایی که در زمان شروع برنامه برای مدت کوتاهی نمایش داده میشود   | 
		
	
		
		| enhanced     | 
		صفحه نمایش رنگی با resolution بالا که میتواند سیگنالهای سیستم EGA و گرافیکی را نمایش دهد   | 
		
	
		
		| enhance     | 
		صفحه نمایش رنگی با resolution بالا که میتواند سیگنالهای سیستم EGA و گرافیکی را نمایش دهد   | 
		
	
		
		| snowing     | 
		واسط نمایش داده شده به صورت روشن و خاموش وقتی که صفحه نمایش لکه دار میشود   | 
		
	
		
		| snowed     | 
		واسط نمایش داده شده به صورت روشن و خاموش وقتی که صفحه نمایش لکه دار میشود   | 
		
	
		
		| screened     | 
		وسیله نمایش که قادر به نمایش اطلاعات زیادی است مثل CRT یا VDU. مراجعه شود به READOUT   | 
		
	
		
		| snows     | 
		واسط نمایش داده شده به صورت روشن و خاموش وقتی که صفحه نمایش لکه دار میشود   | 
		
	
		
		| screens     | 
		وسیله نمایش که قادر به نمایش اطلاعات زیادی است مثل CRT یا VDU. مراجعه شود به READOUT   | 
		
	
		
		| screening, screenings     | 
		وسیله نمایش که قادر به نمایش اطلاعات زیادی است مثل CRT یا VDU. مراجعه شود به READOUT   | 
		
	
		
		snow       | 
		واسط نمایش داده شده به صورت روشن و خاموش وقتی که صفحه نمایش لکه دار میشود   | 
		
	
		
		| screen     | 
		وسیله نمایش که قادر به نمایش اطلاعات زیادی است مثل CRT یا VDU. مراجعه شود به READOUT   | 
		
	
		
		| resolution     | 
		تعدادپکیسلهای کامپیوترقابل نمایش روی صفحه نمایش   | 
		
	
		
		| alphanumeric     | 
		وسیله نمایش که حروف و اعداد را نمایش میدهد   | 
		
	
		
		| resolutions     | 
		تعدادپکیسلهای کامپیوترقابل نمایش روی صفحه نمایش   | 
		
	
		
		| scroll     | 
		حرکت دادن متن نمایش داده شده به صورت عمودی بالا یا پایین صفحه نمایش یک پیکسل یا خط در واحد زمان   | 
		
	
		
		| scrolls     | 
		حرکت دادن متن نمایش داده شده به صورت عمودی بالا یا پایین صفحه نمایش یک پیکسل یا خط در واحد زمان   | 
		
	
		
		| data scope     | 
		یک دستگاه مخصوص نمایش که کانال ارتباطات داده راکنترل نموده و محتوای اطلاعات منتقل شده روی ان را نمایش میدهد   | 
		
	
		
		| enhanced     | 
		در یک IBM PC استاندارد معروف برای آداپتور نمایش رنگی با resolution بالا که میتواند سیگنالهای سیستم EGA و گرافیکی را نمایش دهد   | 
		
	
		
		| enhances     | 
		در یک IBM PC استاندارد معروف برای آداپتور نمایش رنگی با resolution بالا که میتواند سیگنالهای سیستم EGA و گرافیکی را نمایش دهد   | 
		
	
		
		| enhance     | 
		در یک IBM PC استاندارد معروف برای آداپتور نمایش رنگی با resolution بالا که میتواند سیگنالهای سیستم EGA و گرافیکی را نمایش دهد   | 
		
	
		
		| enhancing     | 
		در یک IBM PC استاندارد معروف برای آداپتور نمایش رنگی با resolution بالا که میتواند سیگنالهای سیستم EGA و گرافیکی را نمایش دهد   | 
		
	
		
		| divertissement     | 
		بالت یا نمایش بین پردههای نمایش   | 
		
	
		
		| to put on the stage     | 
		بمعرض نمایش گذاشتن نمایش دادن   | 
		
	
		
		| antialiasing     | 
		تکنیک افزایش دقت نمایش گرافیک کامپیوتری یک روش بکارگیری صافی که باعث فهور خطها و لبههای صاف در محل تصویر صفحه نمایش میشود   | 
		
	
		
		format       | 
		استفاده از فیلدهای نمایش محافظت شده برای نمایش حالت خالی یا صفحهای که قابل تغییر نیست ولی کاربر میتواند اطلاع وارد کند   | 
		
	
		
		| formats     | 
		استفاده از فیلدهای نمایش محافظت شده برای نمایش حالت خالی یا صفحهای که قابل تغییر نیست ولی کاربر میتواند اطلاع وارد کند   | 
		
	
		
		| poniter     | 
		نشان دهنده نشان گیرنده   | 
		
	
		
		| marking     | 
		نشان دار سازی نشان   | 
		
	
		
		| markings     | 
		نشان دار سازی نشان   | 
		
	
		
		| menu     | 
		لیست انتخابهای موجود برای کاربر که روی خط افقی نمایش داده می شوند در بالای صفحه نمایش یا پنجره هر انتخاب منو یک منوی دیگر را باز میکند   | 
		
	
		
		| graphics     | 
		شکل برنامه ریزی شده که روی صفحه غیرگرافیکی بجای حرف قابل نمایش است که در سیستمهای ویدیویی برای نمایش تصاویر ساده به کار می رود   | 
		
	
		
		| menus     | 
		لیست انتخابهای موجود برای کاربر که روی خط افقی نمایش داده می شوند در بالای صفحه نمایش یا پنجره هر انتخاب منو یک منوی دیگر را باز میکند   | 
		
	
		
		| flags     | 
		یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله   | 
		
	
		
		| flag     | 
		یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله   | 
		
	
		
		| graphics     | 
		پردازنده جانبی که سرعت نمایش را افزایش میدهد. محل پیکس ها را محاسبه میکند که خط c شکل را می سازند و آنها را نمایش میدهد   | 
		
	
		
		| pincushion distortion     | 
		خطای صفحه نمایش که باعث خرابی تصویر نمایش داده شده میشود چون لبه ها به مرکز صفحه خم می شوند   | 
		
	
		
		| persistence     | 
		مدت زمان یک CRT یک تصویر را نمایش میدهد پس از توقف دنبال کردن مسیر اشعه تصویر روی صفحه نمایش   | 
		
	
		
		| sizes     | 
		1-تعداد حروفی که کامپیوتر به صورت افقی و عمودی میتواند نمایش دهد. 2-اندازه صفحه نمایش بر پایه اندازه بین المللی کاغذ   | 
		
	
		
		| size     | 
		1-تعداد حروفی که کامپیوتر به صورت افقی و عمودی میتواند نمایش دهد. 2-اندازه صفحه نمایش بر پایه اندازه بین المللی کاغذ   | 
		
	
		
		| blacker     | 
		1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد   | 
		
	
		
		| blacks     | 
		1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد   | 
		
	
		
		| black     | 
		1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد   | 
		
	
		
		| blacked     | 
		1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد   | 
		
	
		
		| phosphor     | 
		صفحه نمایش پوشیده شده که تصاویر نمایش داده شده در زمان طولانی تر از تنظیم مجدد برمی گرداند و اثرات نور را کم میکند   | 
		
	
		
		| blackest     | 
		1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد   | 
		
	
		
		| rulers     | 
		میله نمایش داده شده روی صفحه نمایش که واحد اندازه گیری را مشخص میکند. اغلب در DTP یا نرم افزار کلمه پرداز برای طراحی به کار می رود   | 
		
	
		
		| real time     | 
		با همان سرعتی که در جهان واقعی حرکت می کنند.نقاشی متحرک بلا درنگ نیاز به سخت افزار نمایش قادر به نمایش یک ترتیب به صورت ده تصویر مختلف در ثانیه دارد   | 
		
	
		
		| ruler     | 
		میله نمایش داده شده روی صفحه نمایش که واحد اندازه گیری را مشخص میکند. اغلب در DTP یا نرم افزار کلمه پرداز برای طراحی به کار می رود   | 
		
	
		
		| analogue     | 
		صفحه نمایشی که از سیگنال ورودی ممتد برای کنترل رنگهای صفحه نمایش استفاده میکند به طوری که بتواند یک محدوده مشخص از رنگها را نمایش دهد   | 
		
	
		
		| analogues     | 
		صفحه نمایشی که از سیگنال ورودی ممتد برای کنترل رنگهای صفحه نمایش استفاده میکند به طوری که بتواند یک محدوده مشخص از رنگها را نمایش دهد   | 
		
	
		
		| full     | 
		صفحه نمایش بزرگ VDU که یک صفحه متن کامل را نمایش میدهد   | 
		
	
		
		| non destructive cursor     | 
		صفحه نمایش که حروف پیشین را هنگام نمایش حروف جدید برگرداند   | 
		
	
		
		| fullest     | 
		صفحه نمایش بزرگ VDU که یک صفحه متن کامل را نمایش میدهد   | 
		
	
		
		| terminal     | 
		وسیلهای که معمولاگ از صفحه نمایش و صفحه کلید تشکیل شده است که امکان ورود و نمایش اطلاعات به صورت line-Dnبا سیستم کامپیوتر اصلی میدهد.   | 
		
	
		
		| terminals     | 
		وسیلهای که معمولاگ از صفحه نمایش و صفحه کلید تشکیل شده است که امکان ورود و نمایش اطلاعات به صورت line-Dnبا سیستم کامپیوتر اصلی میدهد.   | 
		
	
		
		| paged     | 
		نمایش یک صفحه متن در صفحه نمایش که پس از چاپ فاهر میشود   | 
		
	
		
		| pages     | 
		نمایش یک صفحه متن در صفحه نمایش که پس از چاپ فاهر میشود   | 
		
	
		
		| page     | 
		نمایش یک صفحه متن در صفحه نمایش که پس از چاپ فاهر میشود   | 
		
	
		
		| ansi     | 
		برنامه مستقیم نرم افزاری کوچک که کدهای کنترلی صفحه نمایش ANSI را تفسیر میکند و صفحه نمایش را کاملا کنترل میکند   | 
		
	
		
		| supervisory     | 
		1-سیگنالی که نشان میدهد آیا مدار مشغول است یا خیر. 2-سیگنالی که وضعیت وسیله را نشان میدهد   | 
		
	
		
		| non interlaced     | 
		سیستمی که اشعه الکترون تصویر هر خط صفحه نمایش را یک بار اسکن میکند در حین هر سیکل تنظیم . این اشعه یک اسکن نمایش در هر خط انجام میدهد   | 
		
	
		
		| visual display unit     | 
		ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند   | 
		
	
		
		| visual display terminal     | 
		ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند   | 
		
	
		
		| off screen image     | 
		تصویری که در ابتدا در حافظه رسم میشود و پس به حافظه صفحه نمایش منتقل میشود تا باعث عمل نمایش سریع شود   | 
		
	
		
		| to impress a mark on something     | 
		نشان روی چیزی گذاردن چیزیرا نشان گذاردن   | 
		
	
		
		| cascading windows     | 
		چندین پنجره که روی هم نمایش داده می شوند به طوری که فقط عنوان پنجره رویی نمایش داده میشود   | 
		
	
		
		| windowing     | 
		1-عمل تنظیم یک پنجره برای نمایش اطلاعات درصفحه . 2-نمایش یا دستیابی به اطلاعات از طریق پنجره   | 
		
	
		
		| marks     | 
		نشان کردن نشان   | 
		
	
		
		| mark     | 
		نشان کردن نشان   | 
		
	
		
		| ground resolution     | 
		قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین   | 
		
	
		
		| rows     | 
		1-خط حروف چاپ شده یا نمایش داده شده . 2- خط افقی در کارت پانچ , اعداد در ردیفها نمایش داده می شوند و نه در ستونها. هر ورودی با یک ردیف نقط ه جدا می شوند   | 
		
	
		
		row       | 
		1-خط حروف چاپ شده یا نمایش داده شده . 2- خط افقی در کارت پانچ , اعداد در ردیفها نمایش داده می شوند و نه در ستونها. هر ورودی با یک ردیف نقط ه جدا می شوند   | 
		
	
		
		| rowed     | 
		1-خط حروف چاپ شده یا نمایش داده شده . 2- خط افقی در کارت پانچ , اعداد در ردیفها نمایش داده می شوند و نه در ستونها. هر ورودی با یک ردیف نقط ه جدا می شوند   | 
		
	
		
		| bipolar     | 
		روش ارسال که از سطح ولتاژهای متفاوت مثبت و منفی برای نمایش دودویی استفاده میکند و صفر دودویی در سطح صفر نمایش داده میشود   | 
		
	
		
		| window     | 
		تنظیم بخشی از صفحه نمایش با مشخص کردن مختصات گوشههای آن که امکان نمایش موقت اطلاعات را میدهد و نیز امکان نوشتن مجدد روی اطلاعات قبلی ولی بدون تغییر اطلاعات محیط کاری   | 
		
	
		
		| solid     | 
		رنگی که روی صفحه نمایش نمایش داده میشود یا روی چاپگر رنگی چاپ میشود بدون اینکه ترکیب شود   | 
		
	
		
		| solids     | 
		رنگی که روی صفحه نمایش نمایش داده میشود یا روی چاپگر رنگی چاپ میشود بدون اینکه ترکیب شود   | 
		
	
		
		| showboat     | 
		قایق دارای صحنه نمایش نمایش در قایق   | 
		
	
		
		| electronic     | 
		1-استفاده از بسته نشر رومیزی و چاپگر لیزری برای تولید کالای چاپ شده . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات نمایش داده شده مثل داده   | 
		
	
		
		| raster     | 
		سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط   | 
		
	
		
		| paper white monitor     | 
		صفحه نمایش که متن سیاه را روی صفحه سفید نمایش میدهد و نه مثل متنهای معمولی درخشان روی صفحه سیاه   | 
		
	
		
		| indicator     | 
		نشان دهنده دستگاه نشان دهنده   | 
		
	
		
		| altitude azimuth     | 
		عقربه نشان دهنده ارتفاع هواپیما دستگاه نشان دهنده ارتفاع هواپیما   | 
		
	
		
		| target     | 
		نشان   | 
		
	
		
		| vestiges     | 
		نشان   | 
		
	
		
		| slur     | 
		نشان   | 
		
	
		
		| vestige     | 
		نشان   | 
		
	
		
		| vestigial     | 
		نشان   | 
		
	
		
		| targeted     | 
		نشان   | 
		
	
		
		| slurred     | 
		نشان   | 
		
	
		
		| slurring     | 
		نشان   | 
		
	
		
		| slurs     | 
		نشان   | 
		
	
		
		| tallying     | 
		خط نشان   | 
		
	
		
		| tallying     | 
		نشان   | 
		
	
		
		| gong [British E]     | 
		نشان   | 
		
	
		
		| insigne     | 
		نشان   | 
		
	
		
		| attributing     | 
		نشان   | 
		
	
		
		| indication     | 
		نشان   | 
		
	
		
		| stamp     | 
		نشان   | 
		
	
		
		| stamps     | 
		نشان   | 
		
	
		
		| tally     | 
		نشان   | 
		
	
		
		| tally     | 
		خط نشان   | 
		
	
		
		| medals     | 
		نشان   | 
		
	
		
		| medal     | 
		نشان   | 
		
	
		
		| attributes     | 
		نشان   | 
		
	
		
		chalk       | 
		نشان   | 
		
	
		
		| brand     | 
		نشان   | 
		
	
		
		| symptom     | 
		نشان   | 
		
	
		
		| track     | 
		نشان   | 
		
	
		
		| tracked     | 
		نشان   | 
		
	
		
		| tracks     | 
		نشان   | 
		
	
		
		| signal     | 
		نشان   | 
		
	
		
		| icons     | 
		نشان   | 
		
	
		
		| ikons     | 
		نشان   | 
		
	
		
		| symptoms     | 
		نشان   | 
		
	
		
		| icon     | 
		نشان   | 
		
	
		
		| show     | 
		نشان   | 
		
	
		
		| branding     | 
		نشان   | 
		
	
		
		| showed     | 
		نشان   | 
		
	
		
		| brands     | 
		نشان   | 
		
	
		
		| shows     | 
		نشان   | 
		
	
		
		| marks     | 
		نشان   | 
		
	
		
		| tallies     | 
		خط نشان   | 
		
	
		
		| shew     | 
		نشان   | 
		
	
		
		| savorŠetc     | 
		نشان   | 
		
	
		
		| tokens     | 
		نشان   | 
		
	
		
		| token     | 
		نشان   |