Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English
Persian
persona grata
نماینده سیاسی مورد قبول کشور دیگر
Other Matches
immunity
مصونیت سیاسی مصونیت دیپلماسی عدم تبعیت مامور سیاسی خارجی ازمقررات قانونی کشور مرسل الیه است
politic
سیاسی نماینده سیاسی
resident
نماینده سیاسی دولت استعمارگر در کشورمستعمره
residents
نماینده سیاسی دولت استعمارگر در کشورمستعمره
noting
نامهای که به وسیله نماینده سیاسی به حکومت خارجی تسلیم میشودaide-memoire
notes
نامهای که به وسیله نماینده سیاسی به حکومت خارجی تسلیم میشودaide-memoire
note
نامهای که به وسیله نماینده سیاسی به حکومت خارجی تسلیم میشودaide-memoire
state of the realm
طبقات اجتماعی یا سیاسی کشور
minister plenipotentiary
نماینده سیاسی که زیر دست سفیرکبیر است ولی قدرت تمام دارد
geopolitics
درمشی سیاسی و سیاست خارجی کشور
taken
مورد قبول
received
مورد قبول
availabe time
زمان مورد قبول
conventional
مورد قبول عامه
persona grata
شخص مورد قبول
aknowledge character
کاراکتر مورد قبول
satellite
ماهواره اقمار یک کشور یا کشورهای وابسته سیاسی و نظامی
satellites
ماهواره اقمار یک کشور یا کشورهای وابسته سیاسی و نظامی
strategies
خط مشی نظامی و سیاسی و اقتصادی واجتماعی یا ملی کشور
strategy
خط مشی نظامی و سیاسی و اقتصادی واجتماعی یا ملی کشور
adopted items of material
اقلام مورد قبول از نظرعملیاتی
agrapha
که مورد قبول مسیحیان نیست
current standard cost
هزینه استاندارد و مورد قبول
putative
مفروض مورد قبول عامه
lowest common denominators
مورد قبول یا فهم اکثریت مردم
ack
Character Ackowledge کاراکتر مورد قبول
to pass go orrun current
معمولا مورد قبول واقع شدن
lowest common denominator
مورد قبول یا فهم اکثریت مردم
High Commissioners
نماینده عالیرتبه کشوری درکشور دیگر
High Commissioner
نماینده عالیرتبه کشوری درکشور دیگر
strategic
استراتژیکی مربوط به خط مشیهای سیاسی واقتصادی و نظامی و روانی وجغرافیایی یا ملی کشور
adopted types
انواع تجهیزات مورد قبول انواع تجهیزات قبول شده
policy of contianment
سیاست بازدارندگی اعمال سیاستی که باعث تحدید و توقف اقدامات سیاسی کشور دیگری بشود
nuncupative will
در CL این وصیت فقط در مورد سربازان و ملوانان در حال خدمت قابل قبول است
a further 50 are in prospect
۵۰ تای دیگر مورد انتظار هستند
real will
مشرب سیاسی که هر نوع زور وقدرت در هر جنبه را از طرف دولت با این احتجاج که اراده دولت نماینده اراده واقعی افراد جامعه است مشروع می داند
exchange of notes
نوعی ازموافقتهای سیاسی است که به وسیله مبادله اسنادی بامضمون واحد و حاوی مواردو مطالب مورد توافق طرفین متبادلین انجام میشود
assistance
کمک یک جانبه کشوری به کشور دیگر بدون اینکه مسئله مقابله به مثل مطرح باشد
expandsionism
اعتقاد به لزوم بسط اراضی کشور از طریق اعمال قدرت نظامی یااقتصادی یا هر وسیله دیگر
monofuel
سوختی که بتنهایی و بدون نیاز به هوا یا اکسیدکننده دیگر مورد استفاده قرارمیگیرد
most favored nation
کشورهایی را گویند که در صورتی که یکی از لنها امتیازی را به کشور دیگر بدهد سایرین نیزبخودی خود دارای ان امتیازبشوند
commision agent
نماینده حق العمل کار نماینده یا عاملی که بصورت درصد به او پرداخت میشود
surrogates
نماینده نماینده اسقف در هر ناحیه که مسئول صدور اسنادازدواج است
surrogate
نماینده نماینده اسقف در هر ناحیه که مسئول صدور اسنادازدواج است
demarche
بعمل می اورد . به این معنی که فرستاده ویژهای برای مذاکره درباره مطلب مورد نظر و تقدیم مدارک کتبی به ان کشور نزد وزیرامور خارجه ان می فرستد
begger my neighbour policy
سیاستی است که هدفش انتقال مشکل بیکاری به کشور دیگر است مانندافزایش تعرفه گمرکی
republics
حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
republic
حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
apolitical
دارای شخصیت غیر سیاسی بی علاقه بامور سیاسی
self determination
استقلال سیاسی یک ملت و عدم تاثیرنیروهای خارجی درتصمیمات و روشهای سیاسی و اقتصادی و نظامی واجتماعی ان
political ties
هم بستگیهای سیاسی وابستگیهای سیاسی اتحادسیاسی
Lets play that again .
قبول ندارم.
[قبول نیست دربازی وغیره ]
political circles
محافل سیاسی دوایر سیاسی
politics
علم سیاسی امور سیاسی
contiguous zone
منطقهای ازابهای متصل به ابهای ساحلی کشور را گویند که هرچند قواعد مربوط به ابهای ساحلی در مورد انها رعایت نمیشود ولی برای کشورمجاور در محدوده ان حقوق استیلایی خاص و محدودی وجود دارد
visiting correspondent
نماینده بازدید کننده مجاز نماینده مجاز رسانههای گروهی برای بازدید از صحنه عملیات یا قسمتهای ارتشی
Burundi
کشور بروندی در مرکز خاوری افریقا و شرق کشور زئیر
secession
تجزیه جدایی یک قسمت از خاک کشور و خروج ان از حاکمیت کشور منفصل منه
extradite
مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradited
مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extraditing
مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradites
مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
provincialism
اعتقاد به لزوم عدم تمرکز دراداره کشور و تقسیم اختیارات و مسئولیتها بین ایالات ونواحی کشور
reestablishment of diplomatic relations
برقراری مجدد روابط سیاسی اعاده روابط سیاسی
innocent passage
مثل حالتی که دولتی قوای خود را جهت سوار کردن به کشتی از خاک کشور دیگری با رضایت ان کشور بدون حالت تهاجمی عبور دهد
letter of recall
نامهای است که رئیس یک کشور به رئیس کشور دیگرنوشته و از او تقاضای مرخص کردن سفیری را که کارش در مملکت مرسل الیه پایان یافته میکند
cleans
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleanest
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleaned
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
clean
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
nonaligned
کشور غیر متعهد از نظرسیاسی کشور غیر وابسته
chips
قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
chip
قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
otherwise
<adv.>
به ترتیب دیگری
[طور دیگر]
[جور دیگر]
isonomy
برابری در حقوق سیاسی برابری سیاسی
conversion
وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
conversions
وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
country cover diagram
دیاگرام نشان دهنده اجرای عکاسی هوایی در هر کشور دیاگرام پوشش عکاسی هوایی در سطح کشور
references
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
reference
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
some other time
دفعه دیگر
[وقت دیگر]
tunnelling
روش بستن یک بسته داده از یک نوع شبکه دربسته دیگر به طوری که روی شبکه دیگر و ناسازگار قابل ارسال باشد
he was otherwise ordered
جور دیگر مقدر شده بود سرنوشت چیز دیگر بود
shifts
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shift
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shifted
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
agent
نماینده
factors
نماینده
agents
نماینده
dept
نماینده
nominees
نماینده
nominee
نماینده
commissioners
نماینده
factor
نماینده
representatives
نماینده ها
commissioner
نماینده
delegates
نماینده ها
agency
نماینده
agencies
نماینده
delegating
نماینده
representatives
نماینده
proctor
نماینده
deputies
نماینده
deputy
نماینده
indicator
نماینده
mercantile agent
نماینده
doer
نماینده
doers
نماینده
representative
نماینده
proxy
نماینده
indicant
نماینده
depts
نماینده
deligate
نماینده
attorney
نماینده
delegate
نماینده
attorneys
نماینده
delegated
نماینده
indicatory
نماینده
delegates
نماینده
metafile
1-فایلی که حاوی فایلهای دیگر باشد. 2-فایلی که داده مربوط به فایلهای دیگر را معرفی کند یا شامل شود
overseas agent
نماینده خارجی
manufacturers' agent
نماینده سازنده
envoi
مامور نماینده
opostolic delegate
نماینده پاپ
represented
نماینده بودن
jack and gill
دونامه نماینده ........
customs agent
نماینده گمرکی
manufacturer's agent
نماینده تولیدکننده
manufacturer's agent
نماینده سازنده
walking delegate
نماینده سیار
election
انتخاب نماینده
manufacturers' agent
نماینده تولیدکننده
law agent
نماینده حقوقی
deputations
نماینده نمایندگی
law agent
نماینده قضایی
marker ship
کشتی نماینده
consular agent
نماینده کنسولی
envoy
مامور نماینده
permanent deligate
نماینده دایمی
representative elements
عناصر نماینده
sales agent
نماینده فروش
deputies
وکیل نماینده
by depty
بوسیله نماینده
Members of Parliament
نماینده مجلس
assignee
نماینده مامور
deputy
وکیل نماینده
internunico
نماینده پاپ
insurance agent
نماینده بیمه
envoys
مامور نماینده
check indicator
نماینده مقابله
legates
نماینده پاپ
pathognomic
نماینده ناخوشی
pathognomomical
نماینده ناخوشی
expessive
حاکی نماینده
legate
نماینده پاپ
deputation
نماینده نمایندگی
parliamentarian
نماینده مبرز
parliamentarians
نماینده مبرز
stack indicator
نماینده پشته
priority indicator
نماینده اولویت
sole agent
نماینده انحصاری
sales representative
نماینده فروش
Member of Parliament
نماینده مجلس
representation
تمثال نماینده
represent
نماینده بودن
representations
تمثال نماینده
represents
نماینده بودن
he had no more no to say
دیگر سخنی نداشت که بگوید دیگر حرفی نداشت
officially represented
دارای نماینده رسمی
senators
نماینده مجلس سنا
ho stands for water
نماینده اب است O2H
polyphonous
نماینده چندین صدا
phraseogram
خط یا خطوط نماینده عبارات
overseas agent
نماینده درکشور بیگانه
forwarding agent
نماینده حمل و نقل
debt collecting agency
نماینده وصول مطالبات
exponents
شرح دهنده نماینده
regents
نماینده پادشاه رئیس
exponent
شرح دهنده نماینده
lord lieutenant
نماینده پادشاه در ایالات
full length
نماینده تمام قدانسان
envoy extraordiinary
نماینده فوق العاده
to act for somebody
نماینده کسی بودن
home service agent
نماینده فروش داخلی
legate
نماینده پاپ حاکم
factor
حق العمل کار نماینده
sole agent
نماینده منحصر بفرد
legates
نماینده پاپ حاکم
factors
حق العمل کار نماینده
senator
نماینده مجلس سنا
special agent
وکیل یا نماینده مقیدالوکاله
shipping agent
نماینده شرکت کشتیرانی
delegacy
نماینده هیئت نمایندگان
guidon
پرچم نماینده واحد
sole representative
نماینده منحصر بفرد
polyphonic
نماینده چندین صدا
regent
نماینده پادشاه رئیس
politicos
سیاسی
socio political
سیاسی
politico
سیاسی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com