English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
g man نماینده مخصوص دایره بازرسی
Other Matches
envelopment شکل مخصوص حرکت دایره انولوپمان
face off circle هرکدام از پنج دایره کوچک مخصوص رویارویی
commision agent نماینده حق العمل کار نماینده یا عاملی که بصورت درصد به او پرداخت میشود
surrogates نماینده نماینده اسقف در هر ناحیه که مسئول صدور اسنادازدواج است
surrogate نماینده نماینده اسقف در هر ناحیه که مسئول صدور اسنادازدواج است
epicycloid منحنی ترسیم شده بر نقطهای درمحیط دایره ثابتی که درخارج دایره بچرخد
quadrant ربع دایره یک چهارم طول قوس دایره
epicycle دایرهای که مرکزش روی محیط دایره بزرگتری است ودر مدار دایره بزرگتری حرکت میکند
visiting correspondent نماینده بازدید کننده مجاز نماینده مجاز رسانههای گروهی برای بازدید از صحنه عملیات یا قسمتهای ارتشی
inspector general بازرسی بازرسی کل ارتش
lutes گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
lute گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
write وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
writes وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
fog oil روغن مخصوص یا سوخت مخصوص دستگاههای تولیددود مصنوعی
typefaces مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
typeface مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
graphics کارت مخصوص درون کامپیوتر که از یک پردازنده مخصوص برای افزایش سرعت رسم خط ها و تصاویر روی صفحه استفاده میکند
cancel check firing فرمان بازرسی اتش ملغی فرمان بازرسی اتش لغو
inspection بازرسی بازدید کردن بازرسی کردن
quadrant ربع دایره ربع محیط دایره
registers که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registering که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
register که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
delete کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deletes کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleted کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleting کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
embedded code کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص
representatives نماینده
agent نماینده
doers نماینده
indicant نماینده
indicator نماینده
agency نماینده
factor نماینده
mercantile agent نماینده
factors نماینده
deligate نماینده
indicatory نماینده
representative نماینده
agencies نماینده
agents نماینده
doer نماینده
nominees نماینده
nominee نماینده
commissioners نماینده
commissioner نماینده
delegates نماینده ها
dept نماینده
delegating نماینده
delegate نماینده
delegated نماینده
proctor نماینده
delegates نماینده
representatives نماینده ها
proxy نماینده
attorneys نماینده
deputy نماینده
depts نماینده
deputies نماینده
attorney نماینده
examinations بازرسی
inspection بازرسی
controlling بازرسی
examination بازرسی
visited بازرسی
examine بازرسی
perambulation بازرسی
controls بازرسی
visit بازرسی
checked بازرسی شد
inspectorship بازرسی
examen بازرسی
control بازرسی
visits بازرسی
checks بازرسی شد
check بازرسی شد
cross examination بازرسی
examined بازرسی
auditing بازرسی
inspecting بازرسی
audits بازرسی
inspects بازرسی
examines بازرسی
examining بازرسی
audited بازرسی
audit بازرسی
controllership بازرسی
surveys بازرسی
inspect بازرسی
survey بازرسی
inspected بازرسی
visitation بازرسی
surveyed بازرسی
inquiry بازرسی
visitations بازرسی
inquiries بازرسی
priority indicator نماینده اولویت
by depty بوسیله نماینده
walking delegate نماینده سیار
customs agent نماینده گمرکی
assignee نماینده مامور
parliamentarian نماینده مبرز
parliamentarians نماینده مبرز
Members of Parliament نماینده مجلس
legates نماینده پاپ
Member of Parliament نماینده مجلس
deputies وکیل نماینده
consular agent نماینده کنسولی
sales agent نماینده فروش
permanent deligate نماینده دایمی
sales representative نماینده فروش
opostolic delegate نماینده پاپ
envoi مامور نماینده
pathognomomical نماینده ناخوشی
check indicator نماینده مقابله
overseas agent نماینده خارجی
law agent نماینده حقوقی
envoy مامور نماینده
envoys مامور نماینده
expessive حاکی نماینده
representative elements عناصر نماینده
deputation نماینده نمایندگی
deputations نماینده نمایندگی
legate نماینده پاپ
pathognomic نماینده ناخوشی
deputy وکیل نماینده
representation تمثال نماینده
manufacturers' agent نماینده تولیدکننده
insurance agent نماینده بیمه
internunico نماینده پاپ
jack and gill دونامه نماینده ........
sole agent نماینده انحصاری
law agent نماینده قضایی
marker ship کشتی نماینده
election انتخاب نماینده
represent نماینده بودن
represented نماینده بودن
representations تمثال نماینده
represents نماینده بودن
manufacturer's agent نماینده سازنده
manufacturer's agent نماینده تولیدکننده
stack indicator نماینده پشته
manufacturers' agent نماینده سازنده
dispersal airfield فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی
manhole اطاقک بازرسی
manholes اطاقک بازرسی
survey report گزارش بازرسی
seach بازرسی کردن
vidimus بازرسی حساب
inspection بازرسی و بازبینی
magnetic inspection بازرسی مغناطیسی
martitime survey بازرسی دریائی
probes میله بازرسی
to look over بازرسی کردن
examinations بازرسی معاینه
examination بازرسی معاینه
probed میله بازرسی
inspection certificate گواهی بازرسی
inspectional مربوط به بازرسی
examined بازرسی کردن
examine بازرسی کردن
look over something <idiom> بازرسی کردن
jerque بازرسی کشتی
inspecting تحقیق بازرسی
searcher warrant اجازه بازرسی
examines بازرسی کردن
scrutineer بازرسی فنی
examining بازرسی کردن
probe میله بازرسی
right of visit حق بازرسی و تفتیش
detection بازیابی بازرسی
unaudited <adj.> بازرسی نشده
inspects بازرسی کردن
searchingly تکاپو بازرسی
inspecting بازرسی کردن
inspected تحقیق بازرسی
searchingly بازرسی کردن
inspected بازرسی کردن
inspect تحقیق بازرسی
inspect بازرسی کردن
survey بازرسی کردن
inspects تحقیق بازرسی
checkup بازرسی کلی
check point نقطه بازرسی
searches بازرسی کردن
unchecked <adj.> بازرسی نشده
unevaluated <adj.> بازرسی نشده
unexamined <adj.> بازرسی نشده
uninspected <adj.> بازرسی نشده
untested <adj.> بازرسی نشده
surveyed بازرسی کردن
checks بازرسی کردن
unverified <adj.> بازرسی نشده
audit بازرسی رسیدگی
audited بازرسی رسیدگی
auditing بازرسی رسیدگی
audits بازرسی رسیدگی
identity control بازرسی شناسنامه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com