Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
delegacy
نماینده هیئت نمایندگان
Other Matches
presidium
هیئت عامله دائمی شاغل در دوره فترت هیئت رئیسه
commision agent
نماینده حق العمل کار نماینده یا عاملی که بصورت درصد به او پرداخت میشود
surrogates
نماینده نماینده اسقف در هر ناحیه که مسئول صدور اسنادازدواج است
surrogate
نماینده نماینده اسقف در هر ناحیه که مسئول صدور اسنادازدواج است
boardrooms
اتاق هیئت رئیسه یا هیئت امنا
boardroom
اتاق هیئت رئیسه یا هیئت امنا
board
هیئت عامله یاامنا هیئت مدیره
boarded
هیئت عامله یاامنا هیئت مدیره
panels
نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند
panel
نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند
judicature
هیئت دادرسان هیئت قضاوت
petty jury
هیئت داوری هیئت قضات
panelist
عضو هیئت مشاوره و مباحثه یا عضو هیئت رادیو تلویزیون
visiting correspondent
نماینده بازدید کننده مجاز نماینده مجاز رسانههای گروهی برای بازدید از صحنه عملیات یا قسمتهای ارتشی
delegation
هیات نمایندگان
delegations
هیات نمایندگان
deputation
هیات نمایندگان
deputations
هیات نمایندگان
House of Representatives
مجلس نمایندگان
chamber of deputies
مجلس نمایندگان
press gallery
لژ نمایندگان مطبوعات
envoyship
نمایندگان سیاسی
defferential assets
هیئت رسیدگی باختلافات هیئت رسیدگی به حسابها
diplomatic body
هیات نمایندگان سیاسی
diplomatic bady
هیات سیاسی نمایندگان
diplomatic corps
هیات نمایندگان سیاسی
corps diplomatique
هئیت نمایندگان سیاسی
caucus
نمایندگان حزب کارگر درپارلمان یا انجمن
caucuses
نمایندگان حزب کارگر درپارلمان یا انجمن
franchisede i'hotel
مصونیت محل اقامت نمایندگان خارجی
straight ticket
اخذ رای دستجمعی برای نمایندگان یک حزب
righting
شرح ما وقع نمایندگان جناح راست اصلاح کردن
right
شرح ما وقع نمایندگان جناح راست اصلاح کردن
private member's bills
طرح تهیه شده به وسیله یکی از نمایندگان مجلس
private members' bills
طرح تهیه شده به وسیله یکی از نمایندگان مجلس
private member's bill
طرح تهیه شده به وسیله یکی از نمایندگان مجلس
righted
شرح ما وقع نمایندگان جناح راست اصلاح کردن
monrovia powers
اتحادیهای سست بنیان متشکل از 91کشور افریقایی که اولین باردر سال 1691 طی کنفرانسی که نمایندگان این کشورها درمونروویا واقع در لیبریاتشکیل داده بودند وجود پیداکرد
panels
هیئت
committees
هیئت
panel
هیئت
astronomy
هیئت
committee
هیئت
configurations
هیئت
commission
هیئت
guize
هیئت
configuration
هیئت
commissions
هیئت
attitude
هیئت
attitudes
هیئت
corps
هیئت
commissioning
هیئت
confranternity
هیئت
agent
نماینده
delegated
نماینده
deputy
نماینده
delegates
نماینده
deputies
نماینده
delegating
نماینده
delegate
نماینده
indicatory
نماینده
mercantile agent
نماینده
proctor
نماینده
dept
نماینده
depts
نماینده
factor
نماینده
delegates
نماینده ها
indicant
نماینده
deligate
نماینده
proxy
نماینده
attorney
نماینده
attorneys
نماینده
agents
نماینده
commissioner
نماینده
commissioners
نماینده
nominee
نماینده
nominees
نماینده
representatives
نماینده ها
agency
نماینده
factors
نماینده
doers
نماینده
agencies
نماینده
doer
نماینده
indicator
نماینده
representative
نماینده
representatives
نماینده
juries
هیئت داوران
juries
هیئت منصفه
political mission
هیئت سیاسی
configurations
هیئت پذیری
jury
هیئت منصفه
jury
هیئت داوران
constituencies
هیئت موسسان
constituency
هیئت موسسان
petty jury
هیئت منصفه
military comission
هیئت نظامی
military body
هیئت نظامی
professoriat
هیئت استادان
governing body
هیئت حاکمه
format
قالب هیئت
formats
قالب هیئت
configuration
هیئت پذیری
institute
هیئت شورا
instituted
هیئت شورا
institutes
هیئت شورا
instituting
هیئت شورا
trial jury
هیئت منصفه
top drawer
هیئت حاکمه
governing bodies
هیئت حاکمه
bars
هیئت وکلاء
astronomy
علم هیئت
astronomy
هیئت استرونومی
directorate
هیئت رئیسه
astronomically
مطابق هیئت
board of directers
هیئت مدیره
board of directors
هیئت مدیره
board of trade
هیئت بازرگانی
staffed
اعضاء هیئت
collegium
هیئت یا کمیته
directorates
هیئت رئیسه
staff
اعضاء هیئت
economic commission
هیئت اقتصادی
diplomatic mission
هیئت سیاسی
knightage
هیئت شوالیه ها
departments
قسمت هیئت
expedition
هیئت اعزامی
expeditions
هیئت اعزامی
board of direcotors
هیئت مدیره
faculties
هیئت علمی
faculty
هیئت علمی
commissioner
عضو هیئت
bar
هیئت وکلاء
commissioners
عضو هیئت
legislative body or assembly
هیئت مققنه
staffs
اعضاء هیئت
department
قسمت هیئت
council ot ministers
هیئت وزراء
executives
هیئت رئیسه
boarded
هیئت ژوری
boarded
هیئت کمیسیون
deputations
هیئت نمایندگی
committee
هیئت یا کمیته
commissions
هیئت مامورین
bureaus
هیئت اداری
hues
هیئت منظر
board
هیئت کمیسیون
board
هیئت ژوری
commission
هیئت مامورین
bureau
هیئت اداری
commissioning
هیئت مامورین
committees
هیئت یا کمیته
hue
هیئت منظر
deputation
هیئت نمایندگی
executive
هیئت رئیسه
legislature
هیئت مقننه
legislatures
هیئت مقننه
physiques
ترکیب هیئت
physique
ترکیب هیئت
envoi
مامور نماینده
manufacturer's agent
نماینده سازنده
consular agent
نماینده کنسولی
deputy
وکیل نماینده
parliamentarians
نماینده مبرز
manufacturers' agent
نماینده تولیدکننده
deputies
وکیل نماینده
customs agent
نماینده گمرکی
insurance agent
نماینده بیمه
expessive
حاکی نماینده
assignee
نماینده مامور
jack and gill
دونامه نماینده ........
by depty
بوسیله نماینده
parliamentarian
نماینده مبرز
deputations
نماینده نمایندگی
law agent
نماینده قضایی
law agent
نماینده حقوقی
check indicator
نماینده مقابله
internunico
نماینده پاپ
manufacturer's agent
نماینده تولیدکننده
deputation
نماینده نمایندگی
manufacturers' agent
نماینده سازنده
legate
نماینده پاپ
Member of Parliament
نماینده مجلس
Members of Parliament
نماینده مجلس
sales agent
نماینده فروش
sales representative
نماینده فروش
walking delegate
نماینده سیار
sole agent
نماینده انحصاری
pathognomomical
نماینده ناخوشی
representation
تمثال نماینده
stack indicator
نماینده پشته
representations
تمثال نماینده
represent
نماینده بودن
represents
نماینده بودن
legates
نماینده پاپ
envoys
مامور نماینده
representative elements
عناصر نماینده
priority indicator
نماینده اولویت
permanent deligate
نماینده دایمی
overseas agent
نماینده خارجی
marker ship
کشتی نماینده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com