Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
plan view
نمای بالا
Other Matches
azimuth circle
قطب نمای نجومی هواپیما زاویه یاب نجومی صفحه قطب نمای کشتی
close up view
نمای درشت نمای نزدیک عکس درشت
spinwriter
چاپگر کامپیوتر با کیفیت بالا نوع خاصی از چاپگرکامپیوتری با کیفیت بالا
vertically
از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
fanades
نمای سر در
facades
نمای سر در
facade
نمای سر در
display image
نمای تصویر
inclined face of dam
نمای مایل سد
downstream face
نمای پایاب
moment index
نمای گشتاور
two tower facade
نمای دو برجی
outside view
نمای خارجی
chimneypiece
نمای بخاری
partial view
نمای جزیی
top view
نمای فوقانی
facade
نمای خارجی
city view
نمای شهر
close up view
نمای کلوزاپ
faces
نمای خارجی
face
نمای خارجی
full view
نمای تمام رخ
full view
نمای روبرو
upstream face
نمای سراب
frontages
نمای ساختمان
frontage
نمای ساختمان
landscape
نمای زمین
landscaped
نمای زمین
landscapes
نمای زمین
landscaping
نمای زمین
facade
نمای خارجی
contour
نمای کرانی
linear perspective
نمای خطی
incrustment
نمای مرمر
incrustation
نمای مرمر
east elevation
نمای غربی
end gable
نمای جانبی
fore front
نمای اصلی
front view
نمای جلویی
front view
نمای جلو
waterproofing upstream face
پوشش نمای سر اب
frontispiece
نمای سردر
fronting
نمای ساختمان
sectional view
نمای برشی
outlined
نمای کلی
side view
نمای جانبی
side view
نمای پهلویی
fronting
نمای جلو
front
نمای ساختمان
frontispieces
نمای سردر
mantelpiece
نمای بخاری
mantelpieces
نمای بخاری
outline
نمای کلی
outlines
نمای کلی
outlining
نمای کلی
mantlepieces
نمای بخاری
front
نمای جلو
alternating perspective
نمای متناوب
theoretical mode
نمای نظری
auxiliary view
نمای کمکی
facades
نمای خارجی
front
نمای ساختمان
fanades
نمای خارجی
brick facing
نمای اجری
rear sight
نمای پشت
side view
نمای جنبی
aerial perspective
نمای هوایی
tableau
دور نمای نقاشی
tableaus
دور نمای نقاشی
to front a house with marble
نمای خانهای رابامرمرساختن
tableaux
دور نمای نقاشی
planisphere
جهان نمای مسطح
induction compass
قطب نمای القائی
program flowchart
روند نمای برنامه
reversible perspective
نمای بازگشت پذیر
magnetic compass
قطب نمای مغناطیسی
shadow tuning indicator
میزان نمای سایهای
marble facing
نمای سنگ مرمری
storm card
طوفان نمای دریایی
strict profile view
نمای نیمرخ کامل
inclined face of dam
نمای شیبدار بند
taximeter
مسافت نمای تاکسی
sea front
نمای دریایی شهر
sea fiont
نمای دریایی شهر
waviness
موج نمای جعد
georama
جهان نمای پوک
air speed indicator
سرعت نمای هواپیما
angular perspective
نمای زاویه دار
accelerometer
سرعت نمای هواپیما
shop front
ازاره نمای بنا
display foreground
پیش نمای تصویر
back facade
نمای پشت ساختمان
shop fronts
ازاره نمای بنا
vegetation
نشو و نمای نباتی
face
[نمای خارج ساختمان]
gyro compass
قطب نمای نجومی
gyro compass
قطب نمای ژیروسکوپی
astro compass
قطب نمای ژیروسکوپی
episcotister
محرک نمای دیداری
deviascope
قطب نمای کشتی
astro compass
قطب نمای نجومی
compass azimuth
گرای قطب نمای کشتی
coverage diagram
نمای منطقه زیر پوشش
per standard compass
برحسب قطب نمای استاندارد
planisphere
جهان نمای سطح نما
cello phane
کاغذ شیشه نمای سلولزی
prismatic
قطب نمای اینه دار
briggs meyers type indicator
سنخ نمای بریگز- مایر
speed cones
مخروق سرعت نمای ناو
speed light
چراغ سرعت نمای دریایی
cathode ray oscilloscope
نوسان نمای اشعه کاتدی
sinusoidal projection
نقشه جهان نمای مسطح
characteristically
مقدار نمای یک عدد اعشاری
characteristic
مقدار نمای یک عدد اعشاری
myers briggs type indicator
سنخ نمای مایرز- بریگز
lensatic
قطب نمای عدسی دار
magnetic indicator
سمت نمای مغناطیسی هواپیما
direction board
پلاتینگ بردسمت نمای دیدبان
aperiodic compass
قطب نمای چفت شونده
the clouds above
ابرهای بالا یا بالا سر
scaramouch
عروسک دلقک نمای خیمه شب بازی
aperiodic compass
قطب نمای با عقربه چفت شونده
aperiodic magnetic compass
قطب نمای مغناطیسی بدون نوسان
scaramouche
عروسک دلقک نمای خیمه شب بازی
gyro magnetic compass
قطب نمای ژیروسکوپی ناوژیروسکوپ مغناطیسی
spectroheliograph
تصویریک رنگ طیف نمای خورشید
detail view
نمای فرعی در یک نقشه که جزئیاتی از ان را در برمیگیرد
lichgate
طاق نمای مشرف بحیاط کلیسا
prehominidae
پستانداران معدوم انسان نمای اولیه
prehominid
پستانداران معدوم انسان نمای اولیه
spectroheliogram
تصویر یک رنگ طیف نمای خورشید
dat
سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
tacit collusion
حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
spider
عدسی بزرگ نمای روی قطب نما
spiders
عدسی بزرگ نمای روی قطب نما
gyrograph
نمودارهای تصحیحات قطب نمای مغناطیسی ناو
wind tie
پرده بادنمای فرودگاه سمت نمای باد
overmantel
ارایش طاقچه دار در روی نمای بخاری
femur
[نمای صاف افقی که میان آن حجاری شده باشد.]
characteristically
مقدار نمای یک عدد اعشاری که از حد معمول بزرگتر است
characteristic
مقدار نمای یک عدد اعشاری که از حد معمول بزرگتر است
mercator projection
نقشه برجسته نمای دارای نصف النهارات متوازی
moquette
پارچه مخمل نمای مخصوص فرش یا رویه صندلی
Galilee
[هشتی ورودی کلیسا بین نمای داخلی و خارجی رواق]
[معماری]
gyrolog
دفترچه ضرایب ژیروسکوپی یاجدول تصحیح قطب نمای مغناطیسی ناو
pithecanthropus
انسان اولیه میمون نمای دورهء پلیوسن که جمجمه اش در جاوه کشف شده
x engine
موتور پیستونی با چهار ردیف سیلندر که از نمای روبروبصورت ایکس قرار گرفته اند
apl
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی
opalite
ترکیبی که دارای رنگهای مختلف بوده و برای براق کردن نمای اجری بکار میرود
sailwing
هواپیمایی که بالهای ان تنهادرصورت وجود باد نسبی شکل و برش نمای یک ایرفویل را به خود میگیرند
pull up
بالا کشیدن هواپیما بالا کشیدن
combined speed indicator
عقربه نشان دهنده سرعت علمی و عملی سرعت نمای مرکب
directional gyro indicator
دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
indicated airspeed
سرعت تعیین شده بوسیله سرعت نمای هواپیما
exonarthex
[هشتی ورودی کلیسا خارج از نمای اصلی کلیسا]
cross hairs
دو خط متقاطع روی یک دستگاه ورودی که محل تقاطع انها مکان فعال مکان نمای یک سیستم گرافیکی رامشخص میکند
high burst ranging
تنظیم تیر بروش ترکش بالا تنظیم تیر بروش تیر زمانی بالا
upped
بالا
up
رو به بالا
aloft
بالا
lever bridge
پل بالا رو
upped
رو به بالا
upping
بالا
up there
ان بالا
upping
رو به بالا
aweigh
بالا
up
بالا
highs
بالا
balconies
لژ بالا
over
بالا
overtone
بالا تن
overtones
بالا تن
ascendancy
بالا
upside
بالا
ascendency
بالا
headwater
بالا اب
upper limit
حد بالا
up stairs
بالا
outreach
بالا
overhead
سر بالا
at a great age
در سن بالا یی
galleries
لژ بالا
top
بالا
high
بالا
highest
بالا
gallery
لژ بالا
in old age
[in great age]
در سن بالا
balcony
لژ بالا
over-
بالا
on high
در بالا
overhead
بالا
atop
بالا
upper
بالا
uppermost
از بالا
superincumbent
از بالا
above
در بالا
ascendance
بالا رفتن
to fold up
به بالا تا زدن
to tilt up
به بالا پیچیدن
ascensive
بالا رونده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com