Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
observed score
نمره مشاهده شده
Other Matches
scores
نمره
numerals
نمره
mark
نمره
grades
نمره
marks
نمره
grade
نمره
yarn count
نمره نخ
thread fineness
نمره نخ
numeral
نمره
score
نمره
t score
نمره T
scored
نمره
derived score
نمره اشتقاقی
raw score
نمره خام
main score
نمره اصلی
lie score
نمره دروغگویی
percentile score
نمره صدکی
stanine score
نمره نه بخشی
standard score
نمره معیار
sigma score
نمره معیار
real score
نمره واقعی
scoring
نمره گذاری
ipsative score
نمره نسبی
gross score
نمره خام
graphic score
نمره نگارهای
composite score
نمره مرکب
conduct grade
نمره انضباط
grading
نمره گذاری
deviation score
نمره انحراف
error score
نمره خطا
accuracy score
نمره دقت
evaluation score
نمره ارزیابی
grades
نمره دادن
grade
نمره دادن
evaluation score
نمره ازمایش
grader
نمره گذار
gain score
نمره افزوده
grade score
نمره کلاسی
additional score
نمره اضافی
numbering
نمره زنی
numbers
نمره شمردن
number
نمره دادن به
scored
نمره اوردن
number
نمره شمردن
scores
چوب خط نمره
graded
نمره دار
true score
نمره حقیقی
score
چوب خط نمره
scored
چوب خط نمره
numbers
نمره دادن به
score
نمره اوردن
test score
نمره ازمون
weighted score
نمره وزنی
test value
نمره ازمون
time score
نمره زمانی
unweighted score
نمره غیروزنی
total score
نمره کامل
scores
نمره اوردن
normalized score
نمره هنجار شده
The car had no licence ( number ) plate .
اتوموبیل بی نمره بود
point
نمره درس پوان
scoring key
کلید نمره گذاری
standardized score
نمره بهنجار شده
subjective scoring
نمره گذاری ذهنی
transmuted score
نمره تبدیل شده
configural scoring
نمره گذاری طرحی
conspect reliability
پایایی نمره گذاران
corrected score
نمره اصلاح شده
differential scoring
نمره گذاری افتراقی
seeing
مشاهده
course line shot
مشاهده در خط
observations
مشاهده
observantion
مشاهده
observation
مشاهده
telephone dial
صفحه نمره گیر تلفن
pages
صفحات را نمره گذاری کردن
paged
صفحات را نمره گذاری کردن
page
صفحات را نمره گذاری کردن
predicted score
نمره پیش بینی شده
mark
نمره گذاری کردن علامت
marks
نمره گذاری کردن علامت
observability
مشاهده پذیری
faculty of observation
قوه مشاهده
animadversion
مراقبت مشاهده
apperceive
مشاهده کردن
perceptivity
قوه مشاهده
perceives
مشاهده کردن
twing
مشاهده کردن
observational techniques
فنون مشاهده
ovservation
قوه مشاهده
naturalistic observation
مشاهده طبیعی
observation error
خطای مشاهده
see
مشاهده کردن
observes
مشاهده کردن
objective
قابل مشاهده
observing
مشاهده کردن
perceive
مشاهده کردن
perceived
مشاهده کردن
observed
مشاهده کردن
observer
مشاهده کننده
observers
مشاهده کننده
behold
مشاهده کردن
beholding
مشاهده کردن
beholds
مشاهده کردن
observe
مشاهده کردن
sees
مشاهده کردن
perceiving
مشاهده کردن
unseen
مشاهده نشده
beheld
مشاهده شده
observational
مبنی بر مشاهده
objectives
قابل مشاهده
beheld
مشاهده کرده
annual average score
میانگین نمره سالیانه تعرفه خدمتی
The police officer took down the car number .
افسر پلیس نمره اتوموبیل را برداشت
I give you full marks for that .
نمره ات بیست است ! ( آفرین و مرحبا )
a posteriori
مبنی بر تجربه و مشاهده
observable quantity
کمیت مشاهده پذیر
perception
مشاهده قوه ادراک
observed frequency
بسامد مشاهده شده
observational error
خطای مشاهده
[ریاضی]
participant observation
مشاهده توام با مشارکت
participant observer
مشاهده گر شرکت کننده
perceivable
مشاهده کردنی دیدنی
perception of an object
مشاهده یا دیدن چیزی
indiscernibly
بطور غیرقابل مشاهده
empirically
از روی مشاهده و تجربه
imperceptible
غیر قابل مشاهده
spots
مشاهده کردن گلوله ها
imperceptibly
بطور غیرقابل مشاهده
perceptiveness
بینایی قوه مشاهده
spot
مشاهده کردن گلوله ها
ovservation
مشاهده رصد کردن
history
صفحاتی که مشاهده شده
sight the anchor
مشاهده کردن لنگر
histories
صفحاتی که مشاهده شده
perceptions
مشاهده قوه ادراک
outpoint
سبقت گرفتن پوان یا نمره بیشتر اوردن از
The shoes are a size too big for my feet.
کفشها یک نمره برای پایم گشاد است
mallet goal
نمره دادن از صفر تا 01 به بازیگر به نسبت مهارت او
identified
مشاهده کردن شناسایی کنید
identifies
مشاهده کردن شناسایی کنید
identifying
مشاهده کردن شناسایی کنید
identify
مشاهده کردن شناسایی کنید
imperceptibility
غیر قابل مشاهده بودن
reviewed
مشاهده مجدد یا برگشت و بررسی
reviews
مشاهده مجدد یا برگشت و بررسی
review
مشاهده مجدد یا برگشت و بررسی
reviewing
مشاهده مجدد یا برگشت و بررسی
scores
نمره امتحان باچوب خط حساب کردن علامت گذاردن
scored
نمره امتحان باچوب خط حساب کردن علامت گذاردن
yarn sorting
دسته بندی نخ
[بر اساس ظرافت، نمره نخ، جنس و غیره]
score
نمره امتحان باچوب خط حساب کردن علامت گذاردن
accession number
نمره مسلسل کتابی که به کتب کتابخانه افزوده میشود
otis quick scoring mental ability test
آزمون توانایی ذهنی اوتیس با نمره گذاری سریع
see for oneself
از نزدیک مشاهده کردن بچشم خود دیدن
dial
تنظیم کردن درجه بندی مدور صفحه نمره گیر تلفن
dials
تنظیم کردن درجه بندی مدور صفحه نمره گیر تلفن
dialled
تنظیم کردن درجه بندی مدور صفحه نمره گیر تلفن
dialed
تنظیم کردن درجه بندی مدور صفحه نمره گیر تلفن
confucion symbols
علاپم کنفسیون که صرفا در فرش چین مشاهده می شود
periscopes
دوربین زیر دریایی مخصوص مشاهده اشیاء روی سطح اب
incidental images
تصویرهایی که مشاهده انهانتیجه تاثیراتی است که ازچشم ناپدیدگشته اند
periscope
دوربین زیر دریایی مخصوص مشاهده اشیاء روی سطح اب
shake bottle
بطری حاوی گویهای کوچک نمره دار برای تعیین شماره بازیگر بیلیارد
v ring
تصویر شکاف درجه تفنگ روی خال سیاه هدف برای نمره دادن به تیراندازی
homosphere
قسمتی از اتمسفر که در ان تغییری در ترکیب و ساخت گازهای تشکیل دهنده مشاهده نمیشود
hidden
پاک کننده خط وطی که در هنگام مشاهده شکل دوبعدی یک شی سه بعدی نباید دیده شوند
Internet
جستجوگر وب سافت ماکروسافت که در حال حاضر آماده است و به کاربر امکان مشاهده صفحه وب را میدهد
system follow up
ارزیابی و بررسی مستمرسیستم جدید نصب شده به منظور مشاهده میزان عملکرد ان طبق طرح
diamonds
شکل موجهای ضربهای که معمولا در جریان خروجی راکتها بصورت لوزیهای پشت سر هم قابل مشاهده است
System Monitor
امکانی در ویندوز که به کاربر امکان مشاهده اجرای منابع PC را میادهد و اگر وسیله اشتراکی دارند بررسی میکند
finder
واسط کاربر گرافیکی به Macintosh اجازه دادن به کابر به مشاهده فایل ها و شروع برنامههای کاربردی با استفاده از Mouse
thumbnails
نمایش گرافیکی فریف یک تصویر, به عنوان یک روش سریع و مرسوم برای مشاهده محتوای گرافیک یا فایل PTP پیش از بازیابی
news reader
نرم افزاری که به کاربر امکان مشاهده لیست گروههای خبری و خواندن مقالات چاپ شده در هر گروه یا ارسال آن مقاله را میدهد
thumbnail
نمایش گرافیکی فریف یک تصویر, به عنوان یک روش سریع و مرسوم برای مشاهده محتوای گرافیک یا فایل PTP پیش از بازیابی
sensing
تخمین محل اصابت گلوله به زمین مشاهده ترکش گلوله
observers
نافر عینی نافر یا مشاهده کننده دیدبان جلوی توپخانه
observer
نافر عینی نافر یا مشاهده کننده دیدبان جلوی توپخانه
gastroscope
اسباب معاینه داخلی معده وسیله مشاهده داخل معده
high oblique
عکس هوایی موربی که ازارتفاع زیاد گرفته شده و افق فاهری عکس در ان مشاهده میشود
unfriendly act
هر نوع عملی که از یک دولت سر بزند و دولت دیگر در آن ضرری نسبت به منافع خود مشاهده کند
browse
مشاهده داده در پایگاه داده ها یا سیستم online
browsed
مشاهده داده در پایگاه داده ها یا سیستم online
browses
مشاهده داده در پایگاه داده ها یا سیستم online
presentment
اطلاع هیات منصفه دادگاه جنایی از وقوع جرم درصورتی که مبنی بر مشاهده یا اگاهی خود ایشان بوده بر مبنای کیفرخواست تنظیمی نباشد
tree
مشاهده پروندههای ذخیره شده روی دیسک ه برای نشان دادن پرونده ها و زیرپرونده ها مرتب شده اند
systems analysis
1-بررسی فرایند یا سیسیتم برای مشاهده اینکه آیا میتواند در حین اجرا کاراتر باشد. 2-بررسی سیستم موجود با هدف بهبود یا جایگزینی آن
transparently
برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
transparent
برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
garden design
طرح باغی
[با تقسیمات مستطیلی بصورت باغچه ها و چهارباغ و حوض و آبروها. این طرح از قرن بازدم میلادی مشاهده شد و جلوه ای از حیاط خانه ها و کاخ ها را نشان می دهد.]
observing
مراعات کردن مشاهده کردن
observations
دیدبانی کردن مشاهده کردن
observable
قابل مشاهده قابل گفتن
indiscernible
غیرقابل مشاهده غیرقابل تشخیص
observe
مراعات کردن مشاهده کردن
observed
مراعات کردن مشاهده کردن
observes
مراعات کردن مشاهده کردن
observation
دیدبانی کردن مشاهده کردن
Windows Explorer
امکان نرم افزاری در ویندوز که به کاربر امکان مشاهده پرونده ها و فایل ها روی دیسک سخت فلاپی دیسک , ROM-CD , و هر درایو اشتراکی شبکه را میدهد
cloud band border
[حاشیه ترکیبی از شکل نعل اسب و ابر آسمان بصورت امواج و شکل اس لاتین که کل فضای حاشیه را پر می کند . این طرح در قالی بافته شده در قرن شانزدهم میلادی در ایران نیز مشاهده شده است.]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com