English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 126 (7 milliseconds)
English Persian
normalized score نمره هنجار شده
Other Matches
normal به هنجار
bezel هنجار
norm هنجار
normless بی هنجار
homogeneous هنجار
norms هنجار
normalized هنجار
test norm هنجار ازمون
social norm هنجار اجتماعی
normal هنجار معمول
local norm هنجار محلی
autia هنجار پذیری
normalcy هنجار نرم
comention هنجار پذیری
normalized هنجار شده
norm group گروه هنجار
unnormalized هنجار نشده
grade norm هنجار کلاسی
normalized form صورت هنجار
normalized number عدد هنجار
developmental norm هنجار رشدی
normal form صورت هنجار
percentile norm هنجار صدکی
age norm هنجار سنی
prenormalized پیش هنجار شده
normalises تحت قانون و قاعده در اوردن هنجار کردن
normalize تحت قانون و قاعده در اوردن هنجار کردن
normalizes تحت قانون و قاعده در اوردن هنجار کردن
normalising تحت قانون و قاعده در اوردن هنجار کردن
normalised تحت قانون و قاعده در اوردن هنجار کردن
grades نمره
grade نمره
marks نمره
t score نمره T
thread fineness نمره نخ
score نمره
scored نمره
numeral نمره
scores نمره
numerals نمره
yarn count نمره نخ
mark نمره
ipsative score نمره نسبی
gross score نمره خام
graphic score نمره نگارهای
grader نمره گذار
grade score نمره کلاسی
unweighted score نمره غیروزنی
gain score نمره افزوده
evaluation score نمره ازمایش
evaluation score نمره ارزیابی
error score نمره خطا
lie score نمره دروغگویی
test value نمره ازمون
raw score نمره خام
stanine score نمره نه بخشی
standard score نمره معیار
percentile score نمره صدکی
test score نمره ازمون
time score نمره زمانی
total score نمره کامل
true score نمره حقیقی
real score نمره واقعی
weighted score نمره وزنی
main score نمره اصلی
sigma score نمره معیار
composite score نمره مرکب
scoring نمره گذاری
grading نمره گذاری
graded نمره دار
number نمره شمردن
number نمره دادن به
numbers نمره دادن به
grade نمره دادن
grades نمره دادن
numbering نمره زنی
scores نمره اوردن
score نمره اوردن
scored چوب خط نمره
derived score نمره اشتقاقی
deviation score نمره انحراف
conduct grade نمره انضباط
score چوب خط نمره
scored نمره اوردن
numbers نمره شمردن
scores چوب خط نمره
additional score نمره اضافی
accuracy score نمره دقت
scoring key کلید نمره گذاری
The car had no licence ( number ) plate . اتوموبیل بی نمره بود
standardized score نمره بهنجار شده
subjective scoring نمره گذاری ذهنی
transmuted score نمره تبدیل شده
differential scoring نمره گذاری افتراقی
corrected score نمره اصلاح شده
conspect reliability پایایی نمره گذاران
configural scoring نمره گذاری طرحی
observed score نمره مشاهده شده
point نمره درس پوان
predicted score نمره پیش بینی شده
pages صفحات را نمره گذاری کردن
paged صفحات را نمره گذاری کردن
page صفحات را نمره گذاری کردن
telephone dial صفحه نمره گیر تلفن
marks نمره گذاری کردن علامت
mark نمره گذاری کردن علامت
The police officer took down the car number . افسر پلیس نمره اتوموبیل را برداشت
I give you full marks for that . نمره ات بیست است ! ( آفرین و مرحبا )
annual average score میانگین نمره سالیانه تعرفه خدمتی
mallet goal نمره دادن از صفر تا 01 به بازیگر به نسبت مهارت او
The shoes are a size too big for my feet. کفشها یک نمره برای پایم گشاد است
outpoint سبقت گرفتن پوان یا نمره بیشتر اوردن از
accession number نمره مسلسل کتابی که به کتب کتابخانه افزوده میشود
otis quick scoring mental ability test آزمون توانایی ذهنی اوتیس با نمره گذاری سریع
yarn sorting دسته بندی نخ [بر اساس ظرافت، نمره نخ، جنس و غیره]
scored نمره امتحان باچوب خط حساب کردن علامت گذاردن
score نمره امتحان باچوب خط حساب کردن علامت گذاردن
scores نمره امتحان باچوب خط حساب کردن علامت گذاردن
dial تنظیم کردن درجه بندی مدور صفحه نمره گیر تلفن
dials تنظیم کردن درجه بندی مدور صفحه نمره گیر تلفن
dialled تنظیم کردن درجه بندی مدور صفحه نمره گیر تلفن
dialed تنظیم کردن درجه بندی مدور صفحه نمره گیر تلفن
shake bottle بطری حاوی گویهای کوچک نمره دار برای تعیین شماره بازیگر بیلیارد
v ring تصویر شکاف درجه تفنگ روی خال سیاه هدف برای نمره دادن به تیراندازی
calling dial صفحه شماره گیر تلفن صفحه نمره گیر تلفن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com