Dictiornary-Farsi | نمودار فعالیت | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
activity chart	نمودار فعالیت


Other Matches

block diagram	نمودار بلوکی نمودار کلی
beach diagram	طرح نمودار بارانداز ساحلی طرح نمودار قسمت ساحلی
actuality	فعالیت
acting	فعالیت
function	فعالیت
activeness	فعالیت
activation	فعالیت
stir	فعالیت
stirred	فعالیت
stirs	فعالیت
functions	فعالیت
functioned	فعالیت
exercises	فعالیت
stirrings	فعالیت
activity	فعالیت
exercise	فعالیت
exercised	فعالیت
activities	فعالیت
advertising campaign	فعالیت تبلیغاتی
publicity drive	فعالیت تبلیغاتی
activation	به فعالیت دراوردن
business activity	فعالیت بازرگانی
cerebration	فعالیت مغزی
critical activity	فعالیت بحرانی
on stream	درحال فعالیت
off year	سال کم فعالیت
auxiliary activity	فعالیت فرعی
hey day	روز پر فعالیت
low activity	فعالیت پایین
activity wheel	گردونه فعالیت
activity time	زمان هر فعالیت
activity coefficient	ضریب فعالیت
activity cycle	چرخه فعالیت
activity drive	سائق فعالیت
event	عمل یا فعالیت
venturing	فعالیت اقتصادی
ventured	فعالیت اقتصادی
venture	فعالیت اقتصادی
events	عمل یا فعالیت
activity light	چراغ فعالیت
inaction	بدون فعالیت
ventures	فعالیت اقتصادی
activity of soil	فعالیت خاک
activity quotient	بهر فعالیت
activity rate	نرخ فعالیت
activity ratio	نسبت فعالیت
activity analysis	تحلیل فعالیت
operant	فعالیت کننده
turn over	عایدی فعالیت
random activity	فعالیت تصادفی
reactivation	فعالیت مجدد
politicking	فعالیت سیاسی
activate	به فعالیت پرداختن
somatotonia	فعالیت گرایی
somatotonic	فعالیت گرا
inactivity	عدم فعالیت
operational environment	محیط فعالیت
activated	به فعالیت پرداختن
activates	به فعالیت پرداختن
activating	به فعالیت پرداختن
optical activity	فعالیت نوری
operating level	سطح فعالیت
efficiency	فعالیت مفید بازده
muzzling	مانع فعالیت شدن
muzzles	مانع فعالیت شدن
byways	کار یا فعالیت جنبی
muzzle	مانع فعالیت شدن
orbit	دور حدود فعالیت
orbited	دور حدود فعالیت
orbits	دور حدود فعالیت
form	سابقه فعالیت اسب
formed	سابقه فعالیت اسب
forms	سابقه فعالیت اسب
muzzled	مانع فعالیت شدن
slump	کاهش فعالیت رکود
slumped	کاهش فعالیت رکود
slumping	کاهش فعالیت رکود
slumps	کاهش فعالیت رکود
backgrounds	فعالیت ارتباط دادهای
sphere	مرتبه حدود فعالیت
spheres	مرتبه حدود فعالیت
background	فعالیت ارتباط دادهای
in the swim <idiom>	درکاری فعالیت داشتن
activity group therapy	درمان با فعالیت گروهی
keep the ball rolling <idiom>	اجازه فعالیت دادن
byway	کار یا فعالیت جنبی
business cycle	دور فعالیت بازرگانی
electioneer	فعالیت انتخاباتی کردن
file activity ratio	نسبت فعالیت پرونده
seismism	فعالیت لزرشی وارتعاشی
self activity	فعالیت خود بخود
deactivating group	گروه کم کننده فعالیت
pickup	تجدید فعالیت چیدن
trade cycle	دوره فعالیت تجاری
activity sampling	نمونه گیری از فعالیت
class ii activity	فعالیت امادی طبقه 2
class i activity	فعالیت امادی طبقه 1
gross motor activity	فعالیت حرکت عمده
early finish	زودترین زمان ختم یک فعالیت
early start	زودترین زمان شروع یک فعالیت
to work at a high pressure	با فشار یا فعالیت زیاد کارکردن
abuzz <adj.>	پر از سرو صدا، فعالیت و هیجان
gastrovascular	دارای فعالیت درمعده ورگها
precipitancy	شتابزدگی عمل یا فعالیت رسوبی
precipitance	شتابزدگی عمل یا فعالیت رسوبی
hyperthyroid	ازدیاد فعالیت غذه درقی
latest finish time	دیرترین زمان ختم یک فعالیت
activity designator	شاخص فعالیت یکان یا قسمت
take the bull by the horns <idiom>	چند نوع فعالیت داشتن
work in	با فعالیت و کوشش راه بازکردن
activating effect of functional group	گروه زیاد کننده فعالیت
activation	کنش ور سازی ایجاد فعالیت
extra-curricular	فعالیت جنسی خارج از ازدواج
scope for one's energies	میدان برای ابراز فعالیت
biogenic	محصول فعالیت موجودات زنده
biological half time	زمان فعالیت یک عامل میکروبی
force activity designator	شماره ترتیب فعالیت یکان
hyperactive	دارای فعالیت بیش ازاندازه
hardball	فعالیت سخت و عاری از ملاحظه و مروت
pyroclastic	تشکیل شده در اثر فعالیت اتشفشانی
clip someone's wings <idiom>	محدود کردن فعالیت یاامکانات شخصی
thermodynamics	مبحث فعالیت مکانیکی ورابطه ان باحرارت
pyrochemical	وابسته به فعالیت شیمیایی درگرمای زیاد
biological half time	زمان امکان فعالیت عامل میکربی
home range	جای محدود برای فعالیت حیوانات
nomogram	نمودار
x y graph	نمودار x-y
venn diagram	نمودار ون
alignment chart	نمودار
abac	نمودار
h r diagram	نمودار اچ . ار
conspectus	نمودار
network	نمودار
charting	نمودار
networks	نمودار
chart	نمودار
diagram	نمودار
charts	نمودار
diagrams	نمودار
graph	نمودار
plots	نمودار
plot	نمودار
charted	نمودار
graphs	نمودار
indicator	نمودار
plotted	نمودار
dies non	روزی که فعالیت اقتصادی دران انجام نگیرد
dog days	چله تابستان دوران رکود و عدم فعالیت
cerebrate	فعالیت مغزی را نشان دادن فکر کردن
euthenics	مبجث رفاه و زندگی برای فعالیت صحیح
duration	براوردی از زمان لازم جهت انجام یک فعالیت
canvass	برای جمع اوری اراء فعالیت کردن
to phase out their activities	فعالیت های خود را به تدریج قطع کردن
academia	حیطه ای از فعالیت ها و کار مرتبط با تحصیل در دانشگاه
canvassing	برای جمع اوری اراء فعالیت کردن
canvasses	برای جمع اوری اراء فعالیت کردن
canvassed	برای جمع اوری اراء فعالیت کردن
flow sheet	نمودار جریان
frequency graph	نمودار بسامد
pictograph	نمودار تصویری
nomograph	نمودار محاسباتی
flow diagram	نمودار جریان
set up digram	نمودار برپایی
flow diagram	نمودار گردشی
gantt chart	نمودار گانت
state diagram	نمودار حالات
organization chart	نمودار سازمانی
frequency diagram	نمودار بسامد
system chart	نمودار سیستم
structure chart	نمودار ساختار
logic diagram	نمودار منطقی
stress curve	نمودار تنش
organization scheme	نمودار سازمانی
phase diagram	نمودار فاز
scatter diagram	نمودار پراکندگی
free body diagram	نمودار ایستایی
picture graph	نمودار تصویری
grid chart	نمودار شبکهای
psychograph	نمودار روانی
logarithmic graph	نمودار لگاریتمی
load diagram	نمودار بار
scatterplot	نمودار پراکندگی
line graph	نمودار خطی
scattergram	نمودار پراکندگی
scatter program	نمودار پراکنده
line chart	نمودار خطی
rieke diagram	نمودار ریکه
pie graph	نمودار مدور
pie chart	نمودار کلوچهای
nomogram	نمودار محاسباتی
network chart	نمودار شبکه
pie graph	نمودار گرد
schematic diagram	نمودار اجمالی
potential diagram	نمودار پتانسیل
profile chart	نمودار نیمرخ
histogram	نمودار ستونی
interconnection of diagram	نمودار اتصال
Venn's diagram	نمودار ون [ریاضی]
bar chart	نمودار میلهای
bar diagram	نمودار میلهای