Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 124 (8 milliseconds)
English
Persian
pseudomorphism
نمود کاذب
Search result with all words
pseudomorphous
دارای نمود کاذب
Other Matches
life form
زی نمود
life forms
زی نمود
growth
نمود
growths
نمود
phenomenon
نمود
performance
نمود
performances
نمود
appearance
نمود
appearances
نمود
prospecting
نمود
aspect
نمود
aspects
نمود
prospects
نمود
prospect
نمود
prospected
نمود
it had a europeanlook
اروپایی می نمود
actescence
نمود شیر
psychological make up
نمود ذهنی
phenomenon
نمود تجلی
macroscopic
درشت نمود
it had a europeanlook
نمود اروپایی داشت
he showed me kindness
ابرازمحبت نسبت به من نمود
movable bridge
پلی که میشودجابجا نمود
multiphase
دارای چند نمود
he proceeded to investigate it
بتحقیق ان مبادرت نمود
water exists in three phases
اب درسه نمود وجود دارد
incommutably
بطوریکه نتوان معاوضه نمود
practicably
چنانکه بتوان اجرا نمود
incompressibly
بطوریکه نتوان متراکم یا خلاصه نمود
faise
کاذب
liar
کاذب
false fcoor
کف کاذب
false floor
کف کاذب
pseudo
کاذب
rose rash
کاذب
mendacious
کاذب
liars
کاذب
pseudotuberculosis
سل کاذب
false
کاذب
lairs
کاذب
lair
کاذب
irreversibly
چنانکه نتوان دگرگون یا واژگون ساخت یا لغو نمود
paralogism
قیاس کاذب
corbel-arch
طاق کاذب
pseudocyesis
ابستنی کاذب
mola
جنین کاذب
mock moon
قمر کاذب
serosa
مشیمه کاذب
parhelion
خورشید کاذب
scarlet rash
سرخچه کاذب
pseudomorphism
شکل کاذب
pseudomorph
شکل کاذب
pseudomemory
خاطره کاذب
pseudomembrance
غشای کاذب
pseudohallucination
توهم کاذب
pseudodepression
افسردگی کاذب
pseudopodium
پای کاذب
pseudoclassic
کلاسیک کاذب
spurious correlation
همبستگی کاذب
pseudoaggression
پرخاشگری کاذب
pseudopregnancy
ابستنی کاذب
psedoparalysis
فلج کاذب
pseudocarp
میوه کاذب
jack o' lantern
نور کاذب
non sequitur
نتیجه کاذب
fausse reconnaissance
بازشناسی کاذب
false recognition
بازشناسی کاذب
false reaction
واکنش کاذب
false positive
مثبت کاذب
false or asternal ribs
دندههای کاذب
false negative
منفی کاذب
false lift
برای کاذب
false dawn
صبح کاذب
false ceiling
سقف کاذب
false starts
استارت کاذب
false start
استارت کاذب
lethargy
موت کاذب
lethargy
مرگ کاذب
non sequiturs
نتیجه کاذب
false resistance
مقاومت کاذب
false spar
تیرک کاذب
friars lantern
نور کاذب
form work
کاذب سازی
false ribs
ریبهای کاذب
false retrieval
بازیابی کاذب
hatchment
صفحهای که نشانهای خانوادگی وسلاح شخص تازه مرده راروی ان نمود
ineradicably
بطور ریشه کن نشدنی چنانکه نتوان بیخ کن یا قلع وقمع نمود
pseudomorphism
تحول بشکل کاذب
pseudomyopia
نزدیک بینی کاذب
pseudoneurosis
روان رنجوری کاذب
pseudopod
شبه پا پای کاذب
double jointed
دارای مفصل کاذب
pseudopsychopathic
جامعه ستیز کاذب
double-jointed
دارای مفصل کاذب
zodiacal light
روشنایی صبح کاذب
pseudo isochromatic charts
تصورهای هم فام کاذب
pseudomnesia
یاداوری کاذب مرضی
pseudochromia
رنگ بینی کاذب
pseudodementia
زوال عقل کاذب
pseudo christ
مسیح کاذب دجال
hyperfocal distance
نزدیک ترین فاصلهای که ازانجا میتوان عکس برداری واضح وروشن نمود
piggyback file
فایلی که بدون اجبار به کپی مجدد ان می توان رکوردهایی را به انتهای ان اضافه نمود
will o the wisp
روشنایی کاذب درباغ سبز
pseudochromesth
رنگ بینی کاذب واژهای
subornation
جرم تهیه شهود کاذب
pad the bill
<idiom>
اضافه شدن هزینههای کاذب
flying facade
[ساخت نیمه چوبی کاذب]
diphtheria
گلو درد به اغشاء کاذب
parheliacal
وابسته بعکس خورشیدیاشمس کاذب
nescience
اعتقاد باینکه حقایق غایی را نمیتوان بوسیله قیاس عقلانی فکر درک نمود
pseudo
پیشوند بمعنی " کاذب " و "ساختگی " و " دروغ "
pseud
پیشوند بمعنی "کاذب " و " ساختگی " و "دروغ "
pseuds
پیشوند بمعنی "کاذب " و " ساختگی " و "دروغ "
final set
حالتی که بتن بطور کامل گرفته و بقدرکافی سخت شده که بتوان قالب براری نمود
doping
نیروی کاذب حاصل از داروهای غیر مجاز
parhelic
وابسته به عکس خورشیدیاشمس کاذب مانندعکس خورشید
he took my words in good part
سخنان مرا بخوبی تلقی نمود از سخنان من نرنجید
propor tionably
بطور متناسب یا با قرینه چنانکه بتوان متناسب نمود
fascism
نام حزبی است که موسولینی در فاصله دو جنگ عالمگیر در ایتالیا تاسیس کردو اصول عقاید و فلسفه ان رااز سیستمهای سیاسی مختلف اخذ و بر حسب احتیاج تحریف و تفسیر نمود
locarno treaty
بلژیک و فرانسه به سال 5291 که ضمن ان بلژیک فرانسه و المان حفظ مرزهای موجود را تضمین کردند و المان حالت غیرنظامی "راینلند" را تعهد نمود
antichrst
مسیح دروغی مسیح کاذب
pseudocode
نمونه رمز رمز یا کد کاذب
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com