Dictiornary-Farsi | نمونه اوری | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)

English	Persian
exemplification	نمونه اوری


Other Matches

proteranthy	گل اوری قبل از برگ اوری
module	اطاقک نمونه پیش ساخته واحد نمونه برای اندازه گیری
modules	اطاقک نمونه پیش ساخته واحد نمونه برای اندازه گیری
acceptance sampling	نمونه برداری جهت پذیرش نمونه قبولی
sample	نمونه برداشتن نمونه نشان دادن
sampled	نمونه برداشتن نمونه نشان دادن
sampling	نمونه گیری برداشت نمونه
undisturbed sample	نمونه گیری بهم نخورده نمونه دست نخورده
natural dyes	رنگینه های طبیعی [که عموما از گیاهان و بعضی حیوانات تهیه می شوند. نمونه گیاهی رنگ قرمز گیاه روناس و نمونه حیوانی رنگ قرمز، حشره قرمزدانه می باشد.]
reproduction	هم اوری
supplementation	هم اوری
reproductions	هم اوری
competition	هم اوری
competitions	هم اوری
rivalries	هم اوری
rivalry	هم اوری
supplementation	پس اوری
childbearing	بچه اوری
enucleation	مغزبیرون اوری
prosaicness	کسالت اوری
exemplification	مثال اوری
food gathering	خوراک اوری
procurement	بدست اوری
resuscitation	بهوش اوری
perniciousness	زیان اوری
assemblages	جمع اوری
justification	دلیل اوری
ingathering	فراهم اوری
lethality	مرگ اوری
nauseousness	تهوع اوری
obtainment	بدست اوری
accumulations	جمع اوری
accumulation	جمع اوری
assemblage	جمع اوری
malignancy	زیان اوری
odontiasis	دندان در اوری
justifications	دلیل اوری
titillation	غلغلک اوری
staging	برصحنه اوری
reproductivity	استعداد هم اوری
gatherings	گرد اوری
gathering	گرد اوری
collections	جمع اوری
innovates	نو اوری کردن
symbolization	نماد اوری
innovating	نو اوری کردن
collection	جمع اوری
sporogony	هاگ اوری
boring	ملال اوری
salivation	بزاق اوری
productiveness	بار اوری
stigmatism	ننگ اوری
innovate	نو اوری کردن
innovated	نو اوری کردن
harassment	بستوه اوری
productions	عمل اوری ساخت
compiles	جمع اوری کردن
reflorescence	غنچه اوری مجدد
neurypnology	علم خواب اوری
to put in mind	یاد اوری کردن
production	عمل اوری ساخت
round on	جمع اوری کردن
mass	جمع اوری کردن
intelligence collection	جمع اوری اطلاعات
innovations	چیز تازه نو اوری
masses	جمع اوری کردن
innovation	چیز تازه نو اوری
marshalling	جمع اوری کردن
massing	جمع اوری کردن
marshall	جمع اوری کردن
compiled	جمع اوری کردن
compile	جمع اوری کردن
outbreeding	برون زاد اوری
recover	جمع اوری یکان
culls	جمع اوری کردن
antagonism	هم اوری اصل مخالف
seeds	اولاد تخم اوری
culling	جمع اوری کردن
to round up	جمع اوری کردن
culled	جمع اوری کردن
tax collection	جمع اوری مالیات
to get in	جمع اوری کردن
recover	جمع اوری کردن
recovering	جمع اوری یکان
stemless	فاقداستعداد ساقه اوری
stypticity	بند اوری خون
seed	اولاد تخم اوری
compiling	جمع اوری کردن
paragraph assembly	جمع اوری پاراگراف
recovers	جمع اوری کردن
recovers	جمع اوری یکان
cull	جمع اوری کردن
recovering	جمع اوری کردن
to beat up for	جمع اوری کردن
compilations	جمع اوری و انتخاب
exogamy	برون زاد اوری
data gathering	جمع اوری داده ها
mustered	جمع اوری کردن
florescence	فصل شکوفه اوری
muster	جمع اوری کردن
collecting	جمع اوری کردن
collect	جمع اوری کردن
data collection	جمع اوری داده ها
get in	جمع اوری کردن
data capturing	جمع اوری داده
cumulation	جمع اوری انباشتگی
compilation	جمع اوری و انتخاب
data gathering	گرد اوری داده ها
collections	جمع اوری کردن
collections	جمع اوری اخبار
collection	جمع اوری کردن
fruition	تمتع میوه اوری
collection	جمع اوری اخبار
survey	جمع اوری اطلاعات
surveyed	جمع اوری اطلاعات
deposit collection	جمع اوری سرمایه
surveys	جمع اوری اطلاعات
data gathering	جمع اوری داده
musters	جمع اوری کردن
mustering	جمع اوری کردن
culler	جمع اوری کننده
capitalization	جمع اوری سرمایه
conglobation	گردشدگی- گرد اوری
capacitance	قدرت جمع اوری
codification	گرد اوری قوانین
ingethering	جمع اوری محصول
herborization	جمع اوری گیاه
rake	جمع اوری کردن
rakes	جمع اوری کردن
collecting point	نقطه جمع اوری
collection plan	طرح جمع اوری
inspissation	قوام اوری سفتی
collects	جمع اوری کردن
assemblage	جمع اوری اماد
raking	جمع اوری کردن
assemblages	جمع اوری اماد
collection agency	عامل جمع اوری اخبار
sewerage	شبکه جمع اوری فاضلاب
wrangling	گرد اوری وراندن احشام
wrangle	گرد اوری وراندن احشام
wrangled	گرد اوری وراندن احشام
wrangles	گرد اوری وراندن احشام
deposit collection	جمع اوری کردن زباله ها
attachment	ضمیمه اثاث جمع اوری
groups	جمع اوری چندین چیز با هم
group	جمع اوری چندین چیز با هم
convocate	احضارکردن جمع اوری کردن
portfolios	اسناد بهادارجمع اوری شده
raise money	جمع اوری کردن پول
rally	دوباره جمع اوری کردن
rallies	دوباره جمع اوری کردن
rallied	دوباره جمع اوری کردن
roll up	جمع اوری کردن تاسیسات
reviviscence	بهوش اوری نیرو بخشی
hoardings	جمع اوری دیوار موقتی
hoarding	جمع اوری دیوار موقتی
portfolio	اسناد بهادارجمع اوری شده
data collection system	سیستم جمع اوری داده ها
scrounges	علیق جمع اوری کردن
scrounged	علیق جمع اوری کردن
information bureau	مرکز جمع اوری اطلاعات
scrounging	علیق جمع اوری کردن
gathering pit	گودال جمع اوری فاضلاب
parthenocarpy	میوه اوری بدون لقاح
information center	مرکز جمع اوری اطلاعات
blood bank	بانک جمع اوری خون
vernalize	میوه اوری را تسریع کردن
pathetism	خواب اوری مصنوعی هیپنوتیزیم
harvest home	محل جمع اوری خرمن
scrounge	علیق جمع اوری کردن
intelligence collection	طرح جمع اوری اطلاعات
collection plan	طرح جمع اوری اخبار
assemblages	جمع اوری اقلام تدارکاتی
antisweep device	ضامن ضد جمع اوری مین
blood banks	بانک جمع اوری خون
assemblage	جمع اوری اقلام تدارکاتی
stack	جمع اوری و منظم کردن وسایل
reintegrate	دوباره جمع اوری ومتحد کردن
stacked	جمع اوری و منظم کردن وسایل
sewerage requipment	تاسیسات شبکه جمع اوری فاضلاب
reaped	جمع اوری کردن بدست اوردن
oology	بررسی و جمع اوری تخم پرندگان
round up	جمع اوری اشیا یا اشخاص پراکنده
industrial data collection device	دستگاه صنعتی جمع اوری داده
benefit	نمایش برای جمع اوری اعانه .
benefited	نمایش برای جمع اوری اعانه .
benefiting	نمایش برای جمع اوری اعانه .
ingross	تحریر کردن جمع اوری نیروها
ingross	جمع اوری کردن نیروی خودی
levied	مالیات بستن بر جمع اوری کردن
levies	مالیات بستن بر جمع اوری کردن
recovery	بازیابی اخراجات جمع اوری وسایل
grabble	پهن نشستن جمع اوری کردن
compilation	جمع اوری اطلاعات به صورت نوشته
fifo lifo	دو روش جمع اوری اقلام داده
compilations	جمع اوری اطلاعات به صورت نوشته
reaps	جمع اوری کردن بدست اوردن
tallagers	مامور جمع اوری مالیات وعوارض
reaping	جمع اوری کردن بدست اوردن
reap	جمع اوری کردن بدست اوردن