English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English Persian
core نمونه مواد حفاری
cores نمونه مواد حفاری
Other Matches
drill extractor التی که مته حفاری شکسته رااز سوزن حفاری جدا میکند
pioneer tools وسایل حفاری و تهیه استحکامات وسایل مهندسی حفاری
modules اطاقک نمونه پیش ساخته واحد نمونه برای اندازه گیری
module اطاقک نمونه پیش ساخته واحد نمونه برای اندازه گیری
acceptance sampling نمونه برداری جهت پذیرش نمونه قبولی
ptomaine مواد الی قلیایی سمی که دراثر پوسیدگی باکتریها برروی مواد ازتی تشکیل میگردد
sample نمونه برداشتن نمونه نشان دادن
sampled نمونه برداشتن نمونه نشان دادن
transudate مواد فرانشت شده مواد مترشحه
durable material مواد غیراستهلاکی مواد بادوام زیاد
dye-stuff ماده رنگی در رنگرزی الیاف [این رنگینه ها یا بصورت سنتی از مواد طبیعی مانند اکثر گیاهان و بعضی حیوانات و یا از مواد شیمیایی تهیه می شوند]
sampling نمونه گیری برداشت نمونه
magnaflux نام انحصاری تست غیرمخربی برای مواد مغناطیسی بااستفاده از میدانهای مغناطیسی و مواد فلورسان
enzymes مواد الی پیچیدهای که درموجود زنده باعث تبدیل مواد الی مرکب به موادساده تر وقابل جذب می گردد انزیم
enzyme مواد الی پیچیدهای که درموجود زنده باعث تبدیل مواد الی مرکب به موادساده تر وقابل جذب می گردد انزیم
undisturbed sample نمونه گیری بهم نخورده نمونه دست نخورده
natural dyes رنگینه های طبیعی [که عموما از گیاهان و بعضی حیوانات تهیه می شوند. نمونه گیاهی رنگ قرمز گیاه روناس و نمونه حیوانی رنگ قرمز، حشره قرمزدانه می باشد.]
excavation حفاری
drilling حفاری
dig حفاری
digs حفاری
drilling mud گل حفاری
diggings حفاری
excavated حفاری کردن
excavate حفاری کردن
trench excavator ماشین حفاری
mud flush rotary حفاری اورانی
back shovel بیل حفاری
crowed shevel بیل حفاری
back hoe بیل حفاری
boring pipe لوله حفاری
earth excavating حفاری زمین
drillship کشتی حفاری
digger الت حفاری
earth excavating حفاری زمین
drilling capacity فرفیت حفاری
rotary drilling حفاری دورانی
drilling bit مته حفاری
drilling pipe سوزن حفاری
outfit تجهیزات حفاری
scoops ماشین حفاری
scooping ماشین حفاری
scooped ماشین حفاری
inclined drilling حفاری مایل
excavating حفاری کردن
unearth حفاری کردن
unearthed حفاری کردن
unearthing حفاری کردن
unearths حفاری کردن
outfits تجهیزات حفاری
excavates حفاری کردن
sappers قسمت حفاری
sapper قسمت حفاری
scoop ماشین حفاری
adamantine drilling حفاری با مته ساچمهای
common excavation of structure حفاری عمومی ساختمان
jetting tube لوله تزریق در حفاری
archeological dig حفاری باستان شناسی
open cut حفاری در فضای باز
hoed کج بیل حفاری یا خاکبرداری
navvies کارگرحفار ماشین حفاری
pool tool حفاری با میله توپر
navvy کارگرحفار ماشین حفاری
hoe کج بیل حفاری یا خاکبرداری
hoeing کج بیل حفاری یا خاکبرداری
hoes کج بیل حفاری یا خاکبرداری
slated items مواد سوختی قوال و بسته بندی شده مواد سوختی یک جاو در بسته
grabbed بیل حفاری دندانه دار
grabs بیل حفاری دندانه دار
grab بیل حفاری دندانه دار
grabbing بیل حفاری دندانه دار
workings همه بخشهای حفاری شده معدنی
desiccant مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
boring tubes لوله هایی که برای حفاری بکار میرود
bored well چاهی که بوسیله مته حفاری شده باشد
jar این میله مخصوص دستگاه حفاری ضربهای است
jarred این میله مخصوص دستگاه حفاری ضربهای است
jars این میله مخصوص دستگاه حفاری ضربهای است
trepanation مته حفاری معدن وجراحی بامته سوراخ کردن
king pile تیری که قبل از شروع حفاری به منزله شمع در وسط شیارمیکوبند
kelly قطعهای از لوله حفاری که باعث میشود علاوه برحرکت دورانی مته در جهت عمود نیز حرکت نماید
kelly drive bushing اتصال کلی که بصورت استوانه بوده و مابین کلی وسوزن حفاری وجود دارد
foreign military sales فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
specimen نمونه
sampling نمونه
copyslip نمونه
module نمونه
forme نمونه
paragon نمونه
exemplars نمونه
ensample نمونه
modules نمونه
exemplar نمونه
foretype نمونه
formats نمونه
format نمونه
specimens نمونه
patterns نمونه
paragons نمونه
breadboard نمونه
paradigm نمونه
paradigms نمونه
representative نمونه
representatives نمونه
types نمونه
example نمونه
calligraph نمونه
examples نمونه
pattern نمونه
type نمونه
sample نمونه
typed نمونه
schema نمونه
schemata نمونه
precedents نمونه
precedent نمونه
models نمونه
sampled نمونه
typicalness نمونه
modelled نمونه
instances نمونه
model نمونه
strickle نمونه
copying نمونه
copy نمونه
copies نمونه
copied نمونه
progenitor نمونه
progenitors نمونه
modeled نمونه
instance نمونه
materials مواد
supplies مواد
provisions مواد
material مواد
test piece نمونه ازمایش
test specimen نمونه ازمایشی
foretype نمونه قبلی
emulator نمونه ساز
exemplarily بطور نمونه
exemplification نمونه اوری
exemplum مثال نمونه
for example برای نمونه
g نمونه معیار
emulation نمونه سازی
sample size حجم نمونه
sample size بزرگی نمونه
samplery نمونه برداری
samplery نمونه گیری
screamer نمونه بسیارخوب
sight form نمونه رصد
specimen signature نمونه امضاء
sample distribution توزیع نمونه
sample data داده نمونه
sample cell فرف نمونه
test piece نمونه ازمایشی
sampling نمونه برداری
sampling نمونه گیری
free sample نمونه مجانی
reference pilot نمونه مرجع
representative sample نمونه معرف
test model نمونه ی ازمایش
random sample نمونه تصادفی
test specimen نمونه ازمایش
quota sample نمونه سهمیه
core sample نمونه استوانهای
pattern making نمونه سازی
phony مدل یا نمونه
pilot model نمونه ازمایشی
type of use نمونه کاربرد
by the square مطابق نمونه
typical galaxy کهکشان نمونه
typical sample نمونه نوعی
typicality نمونه علامت
breadboard نمونه تابلویی
typal شبیه نمونه
patterning نمونه سازی
typification تعیین نمونه
pilot plant کارگاه نمونه
pilot plant کارخانه نمونه
protoplast نمونه اصل
coring نمونه گیری
test specimen نمونه ی ازمایش
tokenism نمونه نمایی
tokenism نمونه کاری
holotype نمونه شاخص
prototyping ساخت یک نمونه
demo نمونه نمایشی
ladle samble نمونه پاتیل
pilot production تولید نمونه
unknown sample نمونه مجهول
vial شیشه نمونه
work sample نمونه کار
probability sample نمونه احتمالاتی
biased sample نمونه سودار
prototypes نمونه ازمایشی
typify نمونه بودن
prototype نمونه نخستین
surveys نمونه گیری
model نمونه اصلی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com