Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (2 milliseconds)
English	Persian
ladle samble	نمونه پاتیل
Other Matches
modules	اطاقک نمونه پیش ساخته واحد نمونه برای اندازه گیری
module	اطاقک نمونه پیش ساخته واحد نمونه برای اندازه گیری
acceptance sampling	نمونه برداری جهت پذیرش نمونه قبولی
sampled	نمونه برداشتن نمونه نشان دادن
sample	نمونه برداشتن نمونه نشان دادن
barrel	پاتیل
caldrons	پاتیل
caldron	پاتیل
furnace	پاتیل
pickled	پاتیل
pie-eyed	پاتیل
pissed	پاتیل
barrels	پاتیل
half seas over	پاتیل
cauldron	پاتیل
ladle bial	پاتیل
furnaces	پاتیل
cauldrons	پاتیل
sampling	نمونه گیری برداشت نمونه
ladle skull	ته مانده پاتیل
plastered	پاتیل شده
ladle shank	گیره پاتیل
tun dish throught	پاتیل میانی
barrel temperature	دمای پاتیل
transfer ladle	پاتیل انتقال
to be off one's nut	پاتیل شدن
hung over	پاتیل شده
tilting ladle	پاتیل برگردان
hand lade	پاتیل دستی
crane ladle	پاتیل جرثقیل
to drink till alls blue	پاتیل شدن
hot metal ladle	پاتیل فلزمذاب
foundry ladle	پاتیل ریخته گری
submarine ladle	پاتیل بمبی شکل
pig iron ladlee	پاتیل اهن خام
hot metal ladle	پاتیل اهن خام
bottom pure ladle	پاتیل ریخته گری
top pour ladle	کفچه یا پاتیل ریخته گری
bull ladle	پاتیل یا کفچه حمل و نقل
kier	یا پاتیل مخصوص جوشاندن پارچه وسفیدکردن ان
undisturbed sample	نمونه گیری بهم نخورده نمونه دست نخورده
natural dyes	رنگینه های طبیعی [که عموما از گیاهان و بعضی حیوانات تهیه می شوند. نمونه گیاهی رنگ قرمز گیاه روناس و نمونه حیوانی رنگ قرمز، حشره قرمزدانه می باشد.]
sadden	[مواد افزودنی به پاتیل رنگ جهت تیره کردن رنگ مورد نظر]
crane rail	مسیر حرکت پاتیل جرثقیل مسیر بالابر
crane ladle	پاتیل بالابر کفچه بالابر
type	نمونه
types	نمونه
typed	نمونه
example	نمونه
examples	نمونه
pattern	نمونه
representatives	نمونه
paradigm	نمونه
ensample	نمونه
representative	نمونه
patterns	نمونه
paradigms	نمونه
paragon	نمونه
paragons	نمونه
typicalness	نمونه
breadboard	نمونه
calligraph	نمونه
copyslip	نمونه
strickle	نمونه
foretype	نمونه
format	نمونه
formats	نمونه
exemplar	نمونه
exemplars	نمونه
module	نمونه
modules	نمونه
sampling	نمونه
specimen	نمونه
specimens	نمونه
forme	نمونه
copied	نمونه
schema	نمونه
schemata	نمونه
progenitor	نمونه
progenitors	نمونه
copies	نمونه
copying	نمونه
copy	نمونه
sampled	نمونه
model	نمونه
modeled	نمونه
precedent	نمونه
modelled	نمونه
models	نمونه
sample	نمونه
instance	نمونه
precedents	نمونه
instances	نمونه
typal	شبیه نمونه
survey	نمونه گیری
test piece	نمونه ازمایش
vial	شیشه نمونه
biased sample	نمونه سودار
breadboard	نمونه تابلویی
test specimen	نمونه ازمایشی
unknown sample	نمونه مجهول
test specimen	نمونه ازمایش
modeled	نمونه اصلی
model	نمونه اصلی
samplery	نمونه گیری
typical galaxy	کهکشان نمونه
typical sample	نمونه نوعی
typicality	نمونه علامت
typification	تعیین نمونه
surveyed	نمونه گیری
test specimen	نمونه ی ازمایش
surveys	نمونه گیری
reference pilot	نمونه مرجع
protoplast	نمونه اصل
probability sample	نمونه احتمالاتی
pilot production	تولید نمونه
pilot plant	کارخانه نمونه
pilot plant	کارگاه نمونه
pilot model	نمونه ازمایشی
phony	مدل یا نمونه
pattern making	نمونه سازی
screamer	نمونه بسیارخوب
sight form	نمونه رصد
samplery	نمونه برداری
sample size	بزرگی نمونه
prototyping	ساخت یک نمونه
representative sample	نمونه معرف
random sample	نمونه تصادفی
sample cell	فرف نمونه
quota sample	نمونه سهمیه
sample data	داده نمونه
sample distribution	توزیع نمونه
sample size	حجم نمونه
poll	نمونه برداشتن
demo	نمونه نمایشی
exemplum	مثال نمونه
exemplification	نمونه اوری
exemplarily	بطور نمونه
copy	نمونه ساختن
emulator	نمونه ساز
emulation	نمونه سازی
test model	نمونه ی ازمایش
copying	نمونه ساختن
coring	نمونه گیری
core sample	نمونه استوانهای
for example	برای نمونه
foretype	نمونه قبلی
specimen signature	نمونه امضاء
polled	نمونه برداشتن
polls	نمونه برداشتن
copied	نمونه ساختن
holotype	نمونه شاخص
per sample	طبق نمونه
copies	نمونه ساختن
g	نمونه معیار
free sample	نمونه مجانی
portfolio	نمونه محصول
test piece	نمونه ازمایشی
typifying	نمونه بودن
parables	قیاس نمونه
parable	قیاس نمونه
sampled	نمونه قراردادن
pieces	سکه نمونه
piece	سکه نمونه
sampled	نمونه کالا
samples	نمونه کالا
prototypes	نمونه ازمایشی
gauged	سنجیدن نمونه
gauge	سنجیدن نمونه
typifying	نمونه دادن
typify	نمونه بودن
typify	نمونه دادن
typifies	نمونه بودن
typifies	نمونه دادن
typified	نمونه بودن
typified	نمونه دادن
gauges	سنجیدن نمونه
prototypes	نمونه نخستین
prototypes	نمونه اولیه
prototype	نمونه ازمایشی
prototype	نمونه نخستین
archetype	نمونه اولیه
archetypes	نمونه اولیه
type of use	نمونه کاربرد
sampler	نمونه بردار
samplers	نمونه بردار
typical	یک نمونه بارز
patterning	نمونه سازی
cells	فرف نمونه
typical	نمونه نوعی
cell	فرف نمونه
prototype	نمونه اولیه
sampling	نمونه گیری
sampling	نمونه برداری
sample	نمونه گرفتن
tokenism	نمونه نمایی
sample	واحد نمونه
tokenism	نمونه کاری
models	نمونه اصلی
sampled	واحد نمونه

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com