English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 92 (6 milliseconds)
English Persian
it is not d. نمیتوان ازان صرف نظر کرد
Other Matches
it is hard to say نمیتوان گفت
one must نمیتوان گفت
there is no mistaking نمیتوان اشتباه کرد
we cannot undo the past چیز گذشته را نمیتوان برگرداند
this report is incredible این گزارش را نمیتوان باورکرد
nemo tenetur ad impossible هیچ کس را نمیتوان به انجام کار
it is hard to say به اسانی نمیتوان قضاوت کرد
it is past reclaim دیگر نمیتوان انرا ابادیا احیاکرد
snow under <idiom> قبول چیزی که نمیتوان از آن مراقبت کرد
it is not p to climb it نمیتوان از ان بالارفت بالارفتن از ان ممکن نیست
life is not worth an hour's p ساعتی هم نمیتوان به زندگی اطمینان داشت
drop dead halt توقفی که نمیتوان ان رامورد پوشش قرار داد
nemo de domo sua extrahi debet هیچ کس را نمیتوان به زوراز خانه اش خارج کرد
it will not bear repeating جندان زشت است که نمیتوان انرا بازگو کرد
short run زمان موقت مدتی که در طی ان مقدارتولید یک کالا را نمیتوان تغییر داد
there is no p of doing it کردن انکارهیچ امکان ندارد هیچ نمیتوان انکار راکرد
nescience اعتقاد باینکه حقایق غایی را نمیتوان بوسیله قیاس عقلانی فکر درک نمود
copyrights که یک نویسنده یا برنامه نویس درکار خود دارد و بدون پرداخت حقوق نمیتوان از کپی گرفت
copyright که یک نویسنده یا برنامه نویس درکار خود دارد و بدون پرداخت حقوق نمیتوان از کپی گرفت
afterwards پس ازان
away پس ازان
therefter ازان پس
thence پس ازان
thereof=of that ازان
therefter پس ازان
it is all greek to me ازان سودرنمیاورم
therein ازان حیث
long a مدتهاپس ازان
eftsoon اندکی پس ازان
subsequent to that event پس ازان رویداد
this is inferior to that این ازان
thereafter بعد ازان
it is pervious to light روشنایی ازان می گذرد
next نزدیک ترین پس ازان
this is better than that این ازان بهتراست
he is not of that stamp ازان جنس نیست
to gut a book مواداصلی کتابیرا ازان دراوردن
wellŠwhat of it? چه نتیجهای ازان بدست می اید
dice box پیالهای که طاس را ازان میریزند
i am impatient for it ازان بابت بیطاقت هستم
dye wood چوبی که ازان رنگ میگیرند
he is not of that type ازان قبیل اشخاص نیست
fitch موی راسویاقلم مویی که ازان بسازند
mofette دهانهای که ازان دمه بد بو بیرون اید
feed door دری که ازان سوخت درکوره میریزند
secernent اندامی که چیزی ازان تراوش کند
it came to my knowledge من ازان اگاهی یافتم مرامعلوم گردید
i gave up the idea ازان خیال صرف نظر کردم
ten yard خط شکسته در طرفین خط نیمه به فاصله 01 یارد ازان
one's pet aversion چیزی که شخص مخصوصا ازان بیزار است
fly agaric یکجورسماروغ یاقارچ که داروی مگس کش ازان میسازند
fly amanita یکجورسماروغ یاقارچ که داروی مگس کش ازان میسازند
it savours of revenge بوی انتقام یاکینه جویی ازان می اید
fly bane یکجورسماروغ یاقارچ که داروی مگس کش ازان میسازند
castle میله هایی که توپزن ازان دفاع میکند
castles میله هایی که توپزن ازان دفاع میکند
to slit hide into thongs پوستی را بریده تسمههای باریک ازان دراوردن
fustic یکجورچوب زردکه رنگ پستهای ازان میگیرند
pete cock شیر کوچک که ازان هوا یابخار بیرون می اید
giants stride تیری که قسمت بالای ان گردنده وطنابهایی ازان اویخته اس
chock قطعه فلزی 2 شاخه که طنای مهار ازان میگذرد
redan استحکامات دوپهلو که گوشه برجستهای ازان بیرون می ایستد
to say grace دعای سپاسگزاری کردن پیش ازخوراک یاپس ازان
gopher wood چوبی که کشتی نوح ازان ساخته شدوحدس میزنندسرویاکاج باشد
special vertict رایی که وقوع قضیهای راثابت میکندولی نتیجهای ازان نمیگیرد
soever واژهای که انراپس صفتی که what or how پیش ازان امده باشد میاورند
ballast وزنه یاباری که جهت تعادل کشتی یاهواپیما ازان استفاده میشود
helmcloud ابری که هنگام طوفان یاپیش ازان درسرکوه پدیدمی اید ابرقله
dead line خطی که تجاوز ازان زندانیان نظامی رامحکوم به تیرباران فوری میکند
rain box صندوق یا اسباب بازی دیگری که درتماشاخانه صدای باران ازان درمی اورند
grey matter بافته خاکستری رنگ که جرم اصلی مخ ومغزتیره ازان درست شده است
mulch که بعنوان پوشش اولیه درمهار کردن شنهای روان ازان استفاده میشود
mulches که بعنوان پوشش اولیه درمهار کردن شنهای روان ازان استفاده میشود
muslin یکجور پارچه پشت نما که ازان جامههای زنانه و پرده درست میکنند
pliantly polonica یکجور ناخوشی که ازان موی سر کرک شده بهم گره میخوردناخوشی لهستانی است
cycle stealing ناتوان سازد و پس ازان حافظه داخلی کامپیوتر دراختیار دستگاه قرار گیرد چرخه دزدی
edge detection اشکارسازی لبه ها الگوریتمی که با استفاده ازان یک کامپیوتر یا ادم مصنوعی میتواند بفهمد که چه اشیایی را می بیند
calibrated orifice سوراخ یا تنگنایی با قطرداخلی مشخص جهت اندازه گیری یا کنترل جریانی که ازان عبور میکند
floating fender زنجیر شناوری که به فاصلههای معینی از یک کانال نصب میشود تا در موقع حوادث ازان استفاده شود
logogram چیستان یامعمایی متشکل ازکلماتی که باید باهم جمع شوند وکلمه دیگری ازان ساخته شود
logograph چیستان یامعمایی متشکل ازکلماتی که باید باهم جمع شوند وکلمه دیگری ازان ساخته شود
reentrant subroutine زیرروالی که فقط یک نسخه ازان در حافظه اصلی قرار می گیرد و تگسط چندین برنامه دیگر به طور مشترک استفاده میشود
it is not t. برای این نیست که من این یکی را ازان بیشتردوست دارم
gemmule یاخته کوچک که ازان جانورتازه پدیدمیاید غنچه کوچک
producer's goods هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
id مجموع تمایلات انسان که نفس یا شخصیت انسان و تمایلات شهوانی وجنسی ازان ناشی میشود
disassembler برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
holed فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
hole فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holing فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holes فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com