English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
second sight نهان بینی بسختی راه رفتن
Other Matches
wades بسختی رفتن
wading بسختی رفتن
waded بسختی رفتن
wade بسختی رفتن
to toil up hill بسختی از سر بالایی رفتن
pug nosed دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
snub nosed دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
snub-nosed دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
rigidly بسختی
ploddingly بسختی
latent نهان
hardly بسختی
veiled نهان
stiffly بسختی
just [enough] <adv.> بسختی
cryptical نهان
barely <adv.> بسختی
recondite نهان
rigorously بسختی
secret نهان
secrets نهان
ulterior نهان
arduously بسختی
secretly در نهان
like fury بسختی
sorely بسختی
stealth نهان
covert نهان
delitescent نهان
in secrecy در نهان
clairvoyant نهان بین
potential energy نهان توان
clairvoyants نهان بین
to be down up بسختی رفتارکردن با
to rub through or along بسختی گذراندن
latent heat گرمای نهان
to rough it بسختی تن دردادن
tripwire سیم نهان
dark secret راز نهان
under tail covert زیردم نهان
to scratch up بسختی اندوختن
tripwires سیم نهان
cryptogenic نهان زاد
cryptorchid نهان خایه
cryptorchism نهان خایگی
disguise نهان داشتن
clambering بسختی بالارفتن
disguises نهان داشتن
clambers بسختی بالارفتن
clambered بسختی بالارفتن
disguising نهان داشتن
clamber بسختی بالارفتن
with d. بسختی بزحمت
disguised نهان داشتن
wire-tap نهان گوشی تلفنی
conceal نهان کردن نهفتن
latent heat of fusion گرمای نهان ذوب
heat of sunlimation گرمای نهان تصعید
i lost sight of it از نظرم نهان گشت
wire-tapped نهان گوشی تلفنی
latent heat of varporization گرمای نهان تبخیر
wire-tapping نهان گوشی تلفنی
cache چیز نهان شده
caches چیز نهان شده
conceals نهان کردن نهفتن
cryptogam گیاه نهان زاد
souse بسختی افتادن اب نمک
wire-taps نهان گوشی تلفنی
latent heat of sublimation گرمای نهان تصعید
heat of fusion گرمای نهان ذوب
wedges گوه چوبی بسختی راندن
wedge گوه چوبی بسختی راندن
hugger mugger زیر جلی نهان کردن
wedged گوه چوبی بسختی راندن
wedging گوه چوبی بسختی راندن
trounces سخت زدن بسختی تنبیه کردن
trounce سخت زدن بسختی تنبیه کردن
trounced سخت زدن بسختی تنبیه کردن
trouncing سخت زدن بسختی تنبیه کردن
septum حفرههای بینی پره بینی
pussyfoot دزدکی راه رفتن اهسته ودزدکی کاری کردن طفره رفتن
goose step رژه رفتن بدون زانو خم کردن قدم اهسته رفتن
guided propagation تبلیغات پیش بینی شده انتشار امواج رادار در مسیرپیش بینی شده ردیابی هدایت شده رادار
you have no option but to go چارهای جز رفتن ندارید کاری جز رفتن نمیتوانیدبکنید
vomer استخوان میانی بینی استخوان تیغه بینی
anticipated stock losses تلفات پیش بینی شده اماد ضایعات پیش بینی شده
weather forecasts پیش بینی اوضاع جوی گزارش هواشناسی پیش بینی جوی
weather forecast پیش بینی اوضاع جوی گزارش هواشناسی پیش بینی جوی
anaglyph عکس رنگی برجسته بینی تجزیه رنگ عکس در برجسته بینی
mouch راه رفتن دولادولاراه رفتن
predicting interval فاصله زمانی پیش بینی شده هدف سبقت پیش بینی شده هدف
trots یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trotted یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trotting یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trot یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
paraded سان رفتن رژه رفتن محل سان
parading سان رفتن رژه رفتن محل سان
parade سان رفتن رژه رفتن محل سان
parades سان رفتن رژه رفتن محل سان
nasally از بینی
noses بینی
nozzle بینی
mucus of the nose اب بینی
nozzles بینی
snivelled اب بینی
nose بینی
neb بینی
graphology خط بینی
the handle of the face بینی
rhinologist بینی
cross eye دو بینی
cross eye کج بینی
chiromancy کف بینی
snivels اب بینی
hand reading کف بینی
snivelling اب بینی
snivel اب بینی
snoot بینی
sniveling اب بینی
sniveled اب بینی
snot اب بینی
pecker بینی
double vision دو بینی
rheum اب بینی
night bilndness شب بینی
palmistry کف بینی
fortune telling طالع بینی
finesse نکته بینی
megalopsia درشت بینی
long siht دور بینی
genethlilogy طالع بینی
macropsia درشت بینی
lenticular ذره بینی
genethlilogy زایچه بینی
lookahead پیش بینی
localism کوته بینی
insights درون بینی
laryngoscopy حنجره بینی
My nose is running. از بینی ام آب می آید
nose leather چرم بینی
isomorphism هم ریخت بینی
second sight روشن بینی
anticipation پیش بینی
caution پیش بینی
cautioned پیش بینی
insight درون بینی
cautioning پیش بینی
cautions پیش بینی
hawk nose بینی قوشی
haemoscopy خون بینی
introspection باطن بینی
keenness of sight تیز بینی
sniffing بینی گرفتن
sniffed بینی گرفتن
to blow nose گرفتن بینی
sniff بینی گرفتن
the two nostrils دو سوراخ بینی
the tip of the nose نوک بینی
telegnosis غیب بینی
subtility باریک بینی
sniffs بینی گرفتن
polyopia چند بینی
platyrrhine پهن بینی
forecast پیش بینی
otoscopy گوش بینی
outsight برون بینی
outsight فاهر بینی
ozena قرحه بینی
perdict پیش بینی
perspicuity روشن بینی
perspicuity تیز بینی
strology زایجه بینی
stereoscopic برجسته بینی
priggery خود بینی
priggism اندک بینی
prospectiveness پیش بینی
rhiopharyngeal بینی حلقی
rhinoscope بینی نگر
rhinology بینی شناسی
rhinal وابسته به بینی
retinoscopy شبکیه بینی
second sight دور بینی
scintillating scotoma اخگر بینی
self imprtance خود بینی
spectroscopy طیف بینی
spectroscope طیف بینی
soothsaying فال بینی
soothsayer فال بینی
pregiurement پیش بینی
snuffer سوراخ بینی
prevision پیش بینی
quillet باریک بینی
xanthopsia زرد بینی
myopy نزدیک بینی
near sight نزدیک بینی
near sightedness نزدیک بینی
paranasal نزدیک بینی
prognostication پیش بینی
prognostications پیش بینی
nares مجراهای بینی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com