Dictiornary-Farsi | نهر تخلیه انتهائی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)

English	Persian
tail escape	نهر تخلیه انتهائی


Other Matches

abutments	تکیه گاههای انتهائی دیوارهای پشتیبان دیوارههای انتهائی دوطرف پل
terminal	انتهائی
terminals	انتهائی
end stiffener	پشت بند انتهائی
tail gates	دریچههای قسمت انتهائی سد
cargo outturn message	پیام تخلیه محمولات ناو گزارش خاتمه تخلیه بارکشتی
evacuation	تخلیه یک نقطه ازاهالی یا نیرو تخلیه پزشکی
overcasting	شیرازه بافی [جهت افزایش استحکام لبه های فرش و تزئین تارهای انتهائی]
clearings	تخلیه محل تخلیه بیماران
clearing	تخلیه محل تخلیه بیماران
aeromedical unit	یکان تخلیه پزشکی هوایی یکان مسئول تخلیه پزشکی
cargo outturn report	گزارش تخلیه محمولات ناو گزارش تخلیه ناو
stripping	تخلیه
landing, storage, delivery	تخلیه
unloading	تخلیه
unstuffing	تخلیه
LSD	تخلیه
evacuates	تخلیه
exhausts	تخلیه
exhaust	تخلیه
disembarkation	تخلیه
evacuated	تخلیه
discharged	تخلیه
evacuate	تخلیه
evacuation	تخلیه
depletion	تخلیه
emptying	تخلیه
discharges	تخلیه
evacuating	تخلیه
discharge	تخلیه
dejecta	تخلیه مدفوع
depletion layer	ناحیه تخلیه
depletion zone	ناحیه تخلیه
depletion barrier	ناحیه تخلیه
residual discharge	تخلیه مانده
medical evacuation	تخلیه بهداری
brush discharge	تخلیه جارویی
debarkation net	تور تخلیه
blow off	شیر تخلیه
road clearance	تخلیه جاده
depletion area	ناحیه تخلیه
medical evacuation	تخلیه پزشکی
defecation	تخلیه شکم
undulatory discharge	تخلیه مواج
cooling water discharge	تخلیه اب سرد
discharge opening	مجرای تخلیه
corona discharge	تخلیه الکتریکی
corona discharge	تخلیه کورونا
chain of evacuation	سیستم تخلیه
coefficient of discharge	ضریب تخلیه
corollary discharge	تخلیه تبعی
relief well	چاه تخلیه
ozone depletion	تخلیه اوزون
neural discharge	تخلیه عصبی
medical recovery	تخلیه پزشکی
non self maintained discharge	تخلیه وابسته
medical evacuation	تخلیه بیماران
oscillating discharge	تخلیه مواج
discharge end	محل تخلیه
flaming discharge	تخلیه مشتعل
electric discharge	تخلیه الکتریکی
education pipe	لوله تخلیه
internal discharge	تخلیه داخلی
drain plug	پیچ تخلیه
disruptive discharge	تخلیه جرقهای
discharging wharf	اسکله تخلیه
discharging berth	اسکله تخلیه
discharger of a capacitor	تخلیه خازن
impulse discharge	تخلیه ضربهای
glow discharge	تخلیه تابناک
glow discharge	تخلیه تابنده
exhaust stroke	مرحله تخلیه
exhaust chute	ناودان تخلیه
high rate discharge	تخلیه شدید
escape channel	مجرای تخلیه اب
electrostatic discharge	تخلیه الکتروستاتیکی
electron discharge	تخلیه الکترونها
electrical discharge	تخلیه برقی
discharge voltage	ولتاژ تخلیه
discharge velocity	سرعت تخلیه
discharge valve	سوپاپ تخلیه
evacuant	تخلیه کننده
discharge end	سمت تخلیه
discharge currect	جریان تخلیه
discharge conveyor	نوار تخلیه
discharge cock	شیر تخلیه
discharge chute	سرسره تخلیه
disembarkation	تخلیه کردن
drain cock	لوله تخلیه
discahrge pipe	لوله تخلیه
discharge gate	دریچه تخلیه
discharge head	ارتفاع تخلیه
discharge spout	ناودانه ی تخلیه
discharge resistance	مقاومت تخلیه
discharge recorder	تخلیه نگار
discharge pressure	فشار تخلیه
lightning discharge	تخلیه اتمسفری
discharge opening	راهگاه تخلیه
discharge of chips	تخلیه براده ها
discharge nozzle	فواره تخلیه
lightning discharge current	جریان تخلیه
main discharge	تخلیه اصلی
roll on/roll off	بارگیری- تخلیه
point discharge	تخلیه نقطهای
to offload	تخلیه کردن
quit	تخلیه خانه
quitting	تخلیه خانه
disembark	تخلیه کردن
disembarked	تخلیه کردن
disembarking	تخلیه کردن
disembarks	تخلیه کردن
evacuate	تخلیه کردن
evacuated	تخلیه کردن
drains	تخلیه کردن
clearing out [of a place]	تخلیه [فضایی]
roll-on/roll-off	بارگیری- تخلیه
depopulation	تخلیه جمعیت
discharge	تخلیه الکتریکی
discharge	تخلیه بار
discharges	تخلیه الکتریکی
discharges	تخلیه بار
sluice	دریچه تخلیه
sluiced	دریچه تخلیه
sluices	دریچه تخلیه
drain	تخلیه کردن
drained	تخلیه کردن
draining	تخلیه کردن
evacuates	تخلیه کردن
tipper	تخلیه کننده
surging discharge	تخلیه نوشی
catharsis	تخلیه هیجانی
sluiceway	دهانه تخلیه
site clearance	تخلیه کارگاه
abreaction	تخلیه هیجانی
unloads	تخلیه کردن
self maintained discharge	تخلیه ناوابسته
air evacuation	تخلیه هوایی
area evacuation	تخلیه منطقهای
rotary discharger	تخلیه گر گردان
bank sluice	دریچه تخلیه
battlefield evacuation	تخلیه پزشکی
vacating	تخلیه کردن
evacuating	تخلیه کردن
vacates	تخلیه کردن
unload	تخلیه کردن
unloaded	تخلیه کردن
vacate	تخلیه کردن
vacated	تخلیه کردن
silt ejector	تخلیه کننده رسوب
second townsend discharge	تخلیه دوم تاونزند
sediment escape	ساختمانهای تخلیه و شستشو
local action	تخلیه موضعی باتری
glow discharge lamp	لامپ تخلیه کنتاکتی
low pressure discharge	تخلیه ی فشار ضعیف
high frequency discharge	تخلیه فرکانس بالا
gas exhauster	تخلیه کننده گاز
gas discharge relay	رله تخلیه گازی
gas filled tube	لامپ تخلیه گازی
gas discharge lamp	لامپ تخلیه گازی
overdischarge of battery	تخلیه فرساینده باتری
implusive discharge	تخلیه غیر متناوب
y valve	شیر تخلیه روغن
to discharge goods	کالا را تخلیه کردن
normal glow discharge	تخلیه تابناک متعارف
oil drain cock	شیر تخلیه روغن
oil drain plug	توپی تخلیه روغن
unloading takes place in ...	بار در ... تخلیه می شود.
landing order	اجازه تخلیه بار
internal discharge	تخلیه جزیی داخلی
incandescent cathode discharge	تخلیه کاتد ملتهب
defecating	تخلیه کردن شکم
inbound cargo	کالای تخلیه نشده
landing weight	وزن با هنگام تخلیه
main gap	فاصله تخلیه اصلی
semi self maintained discharge	تخلیه نیم وابسته
road clearance	تخلیه کردن جاده
discharge	شلیک عصبی تخلیه
exhausts	تخلیه کردن خروج
evacuee	پرسنل تخلیه شده
evacuees	پرسنل تخلیه شده
discharge	اخراج تخلیه الکتریکی
abnormal glow discharge	تخلیه تابناک نامتعارف
aeromedical evacuation	تخلیه پزشکی هوایی
automatic tipper	تخلیه کننده خودکار
clearance capacity	فرفیت تخلیه بار
clearing station	ایستگاه تخلیه بیماران
clearing station	پست تخلیه بیماران
corona discharge current	جریان تخلیه کورونا
exhaust	تخلیه کردن خروج
sanitation	سیستم تخلیه فاضل اب
evacuating	تخلیه مزاج کردن
discharges	شلیک عصبی تخلیه
discharges	اخراج تخلیه الکتریکی
defecate	تخلیه کردن شکم
defecated	تخلیه کردن شکم
defecates	تخلیه کردن شکم
stevedore	متصدی بارگیری و تخلیه
diffusion	تخلیه کردن بافشار
stevedores	متصدی بارگیری و تخلیه
evacuate	تخلیه مزاج کردن