English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
sturm und drang نهضت ادبی رمانتیک المان پس از انقلاب فرانسه
Other Matches
locarno treaty بلژیک و فرانسه به سال 5291 که ضمن ان بلژیک فرانسه و المان حفظ مرزهای موجود را تضمین کردند و المان حالت غیرنظامی "راینلند" را تعهد نمود
french revolution انقلاب فرانسه
ems dispatch تلگراف امس عنوان واقعه مشهور ملاقات سفیر فرانسه با ویلهم اول در سال 0781 در امس که بیسمارک صدراعظم وقت المان با تحریف مفاد تلگرافی که از موضوع این ملاقات حکایت می کرد باعث بروزجنگ فرانسه و پروس شد
qualities تفاوت در شطرنج فرانسه ایتالیا و المان
e c s c (european coal & steel commissio فرانسه جمهوری فدرال المان ایتالیا
quality تفاوت در شطرنج فرانسه ایتالیا و المان
neoscholasticism نهضت ادبی ادبای کاتولیک قرن نوزدهم
tour de france مسابقه تور دو فرانس بمسافت 0004 کیلومتر در12 روز که دوچرخه سواران از کشورهای فرانسه بلژیک اسپانیا ایتالیا المان و سویس می گذرند و از سال 3091پایه گذاری شده و اغلب مسیرکوهستانی است
south american revolution انقلاب امریکای جنوبی نهضت سیاسی امریکای جنوبی در اوائل قرن 91 که به جنگ بین استقلال طلبان ان خطه با استعمارگران اسپانیایی و بالاخره استقلال این مستعمرات منجر شد
irredentism نهضت استرداد منظور جنبشی است که هدف ان پیوستن قسمتی از اراضی مجاور یک کشورکه اهالی ان به زبان اهالی کشور منشاء نهضت صحبت می کنند به این مملکت باشد
he does not know french او زبان فرانسه نمیداند فرانسه بلد نیست
clandestine سازمان زیرزمینی نهضت زیرزمینی نهضت براندازی پنهانی
French فرانسه زبان فرانسه
rising نهضت
movement نهضت
causing نهضت
cause نهضت
causes نهضت
reformation نهضت جنبش
revolts نهضت جنبش
reformer طرفدار نهضت
reformers طرفدار نهضت
labor movement نهضت کارگری
revolt نهضت جنبش
irredentism نهضت بازستانی
Germany المان
cell المان
cells المان
element المان
elements المان
crusading جنگ مذهبی نهضت
crusades جنگ مذهبی نهضت
crusaded جنگ مذهبی نهضت
initial movement نهضت اول پیشقدمی
crusade جنگ مذهبی نهضت
germanism طرفداری از المان
germanophil المان دوست
germanism المان گرایی
Zionism صهیون گرایی نهضت صهیونیسم
reform movement جنبش یا نهضت برای اصلاحات
locarno treaty پیمان منعقدبین المان
Germanic توتونیک وابسته به المان
reich کشور و امپراطوری المان
heating element المان یا عنصر حرارتی
germanomania جنون المان مابی
siegfried پهلوان افسانهای المان
finite element method روش المان محدود
teutonize ساکن المان کردن
Zionism نهضت تمرکز بنی اسرائیل درفلسطین
Zionist طرفدار نهضت تمرکز یهود در فلسطین صهیونیست
storm trooper گارد حمله المان نازی
swastika صلیب شکسته المان نازی
teutonism عقیده برتری نژادی المان
jute طایفهای از مردم سفلای المان
low dutch زبان شمال المان و هلندی
reichstay نام مجلس قانونی المان
singspiel نمایش کمدی موزیکال قرن 81 المان
nazi عضو حزب نازی المان هیتلری
counter revolution ضد انقلاب
counter-revolution ضد انقلاب
upheaval انقلاب
upheavals انقلاب
counter-revolutions ضد انقلاب
mutations انقلاب
revolution انقلاب
solstice انقلاب
mutation انقلاب
revolutions انقلاب
solstice نقطه انقلاب
palace revolution انقلاب کاخی
green revolution انقلاب سبز
summer solstic انقلاب تابستانی
counterrevolution انقلاب متقابل
counterrevolution قیام بر ضد انقلاب
summer solstice انقلاب تابستانی
industrial revolution انقلاب صنعتی
russian revolution انقلاب روسیه
winter solstice انقلاب زمستانی
keynesian revolution انقلاب کینزی
revolutionary guards پاسداران انقلاب
revolutionizer انقلاب اور
commercial revolution انقلاب بازرگانی
agrarian revolution انقلاب ارضی
revolutionist پیشوای انقلاب
agricultural revolution انقلاب کشاورزی
solstitial point نقطه انقلاب
solstitium نقطه انقلاب
herr اقا) لقبی که پیش ازنام مردان المان ی بکارمیرودوبرابربااست
Flemish Mannerism انقلاب شمال اروپا
revolts بهم خوردگی انقلاب
palace revolution انقلاب کاخ نشینان
revolt بهم خوردگی انقلاب
rontgen نام فیزیکدان نامی المان که پرتو مجهول را پیدا کرد
french master فرانسه
solstitium [نقطه] انقلاب [ستاره شناسی]
counter-revolution جنبش برای سرکوبی انقلاب
sansculottism پیروی از اصول انقلاب افراطی
counter-revolutions جنبش برای سرکوبی انقلاب
midwinter چله زمستان انقلاب زمستانی
landwehr بخشی از ارتش المان وکشورهای دیگر که خدمت زیرپرچم را انجام دادند
adjustable nut wrench آچار فرانسه
francophil هواخواه فرانسه
adjustable wrench آچار فرانسه
francophil فرانسه دوست
gallice بزبان فرانسه
gallophile فرانسه دوست
wrenches اچار فرانسه
flat nose plier اچار فرانسه
wrenched اچار فرانسه
wrench اچار فرانسه
laissez aller تلفظ به فرانسه
French Polynesia پولینزی فرانسه
French Guiana گویان فرانسه
francophile هواخواه فرانسه
French Guiana گیانای فرانسه
francophile فرانسه دوست
chGteau خانهایروستاییبزرگدر فرانسه
frenchless فرانسه ندان
to talk french فرانسه حرف زدن
to set off for France رهسپار شدن به فرانسه
Channel Tunnel تونلراهآهنزیر کانالانگلستانبینانگلیسو فرانسه
Common Market فرانسه لوکزامبورگ و هلند
He is ahead of me in french. درزبان فرانسه از من جلواست
Charterhouse دیر کارتوزی [در فرانسه]
figure of eight knot گره هشت فرانسه
Common Market بازار مشترک جامعه اقتصادی اروپا سازمان متشکل ازکشورهای المان غربی ایتالیا
western european union ایتالیا المان غربی که در سال 5591 به وجود امدو بیشتر جنبه نظامی دارد
marseillaise مارسیز سرود ملی فرانسه
dauphiness عروس پادشاه فرانسه ازپسرارشدش
Alsatians اهل ایالت آلزاس در فرانسه
My French is not up to much. فرانسه ام چندان تعریفی ندارد
it borders on france در سر حد مرز فرانسه واقع است
Alsatian اهل ایالت آلزاس در فرانسه
upsilon است وصدای u را در فرانسه میدهد
fabliau وابسته باشعار قدیم فرانسه
loyalists کسی که درهنگام شورش و انقلاب ازدولت طرفداری میکند
loyalist کسی که درهنگام شورش و انقلاب ازدولت طرفداری میکند
denier نوعی مسکوک در فرانسه و اروپای غربی
keep up your french زبان فرانسه راهمانقدرکه میدانیدنگاه دارید
sou مسکوک فرانسه یا سویس مساوی 50/0 فرانک
liberty pole چوب پرچم انقلابیون فرانسه وامریکا
To speake broken French. فرانسه دست وپ؟ شکسته صحبت کردن
dauphin عنوان پسر ارشد پادشاه فرانسه
constable of france فرمانده کل قوادرغیاب پادشاهان پیشین فرانسه
The novel depicts life in prerevolutionary Russia. این رمان زندگی در پیش از انقلاب روسیه را نشان می دهد.
riviera ناحیه ساحلی فرانسه و ایتالیادر اطراف مدیترانه
mistral باد خشک سرد شمالی درجنوب فرانسه
pyrenran وابسته به کوهای PYRENEES درمیان فرانسه و اسپانی
Monaco ناحیه " موناکو" واقع در جنوب شرقی فرانسه
He is giving her French lessons in exchange for English lessons به اودرس فرانسه می دهد ودرعوض انگیسی می گیرد
law french اصطلاحات امیخته با فرانسه که در زبان حقوقی بکارمیرود
Fontainebleau [سبک دکوراسیون در قصر ییلاقی سلطنتی فرانسه]
trouvere شاعر رزمی شمال فرانسه در سده یازدهم
champagne نام مشروبی که درشامپانی فرانسه تهیه میشود
the peninsular war جنگ انگلیس و فرانسه در شبه جزیره ایبری
lowliness بی ادبی
impoliteness بی ادبی
indecorousness بی ادبی
inurbanity بی ادبی
discourtesy بی ادبی
misbehaciour بی ادبی
belletristic ادبی
irreverence بی ادبی
churlishness بی ادبی
literary ادبی
clownishness بی ادبی
literay ادبی
falangisme نهضت فاشیستی اسپانیا که حزب معتقد به ان حالیه تنها حزب قانونی اسپانیاست
fleur de lis گل زنبق یا سوسن نشان خانواده سلطنتی قدیم فرانسه
The [main] protagonists in the colonial struggle were Great Britain and France. بریتانیا و فرانسه سردمداران [اصلی] در مبارزه مستعمراتی بودند.
flower de luce گل زنبق یاسوسن :نشان خانواده سلطنتی فرانسه درقدیم
the big four درکنفرانس صلح پاریس 9191به کشورهای فرانسه انگلستان
fleur de lys گل زنبق یا سوسن نشان خانواده سلطنتی قدیم فرانسه
poms یکجور باده سرخ رنگ که اصل ان فرانسه است
pom یکجور باده سرخ رنگ که اصل ان فرانسه است
new marxism مکتب اختراعی "ژرژ سورل " که عمدتا" بر تحریک افکارزحمتکشان به انقلاب متکی است
moral theology لاهوت ادبی
cribs دزدی ادبی
figure of speech صنایع ادبی
misbehaving بی ادبی کردن
piracy دزدی ادبی
stylistic ادبی ادیبانه
criticisms نقد ادبی
locus مثال ادبی
anthology گلچین ادبی
cribbing دزدی ادبی
criticism نقد ادبی
cribbed دزدی ادبی
miscellanea جنگ ادبی
plagiarism دزدی ادبی
misbehave بی ادبی کردن
plagiary دزدی ادبی
misbehaved بی ادبی کردن
plagiarizer دزد ادبی
misbehaves بی ادبی کردن
crib دزدی ادبی
apologia پوزش ادبی
reviewers منقد ادبی
analecta گلچین ادبی
analecta قطعات ادبی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com