English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
but نه تنها بطور محض
Other Matches
irretrievably بطور غیر قابل استرداد جنانکه نتوان برگردانید بطور جبران ناپذیر
nauseously بطور تهوع اور یا بد مزه بطور نفرت انگیز
inconsiderably بطور غیر قابل ملاحظه بطور جزئی یا خرد
indisputable بطور غیر قابل بحث بطور مسلم
horridly بطور سهمناک یا نفرت انگیز بطور زننده
lusciously بطور خوش مزه یا لذیذ بطور زننده
poorly بطور ناچیز بطور غیر کافی
indeterminately بطور نامعین یا غیرمحدود بطور غیرمقطوع
grossly بطور درشت یا برجسته بطور غیرخالص
immortally بطور فنا ناپذیر بطور باقی
uniquely تنها
solos تنها
solo تنها
only تنها
recluse تنها
recluses تنها
lonely تنها
loneliest تنها
single تنها
single handed تنها
by it self تنها
unique تنها
out in the cold <idiom> تنها
exclusive تنها
solitary تنها
single line خط تنها
soles تنها
solus تنها
mere تنها
by oneself تنها
siolus تنها
by yourself تنها
alone تنها
just تنها
by one,s self تنها
lonelier تنها
unaccompanied تنها
single-handed تنها
sole تنها
lone تنها
solitarily تنها
merest تنها
asides صحبت تنها
fly by the seat of one's pants <idiom> دست تنها
he alone went تنها اورفت
read only تنها خواندنی
strand تنها گذاشتن
strands تنها گذاشتن
lone electron الکترون تنها
Do not leave me alone. من را تنها نگذار.
bare handed دست تنها
wirte only تنها نوشتن
aside صحبت تنها
soles تنها انحصاری
lonesome تنها وبیکس
leave alone تنها گذاردن
single haneded دست تنها
soles شالوده تنها
sole تنها انحصاری
sole argument تنها دلیل
singly تنها انفرادا
single تنها یک نفری
soli تنها خوانان
bread alone تنها نان
to pull a lone oar تنها کارکردن
sole شالوده تنها
martially بطور جنگی بطور نظامی
abusively بطور ناصحیح بطور دشنام
incisively بطور نافذ بطور زننده
latently بطور ناپیدا بطور پوشیده
improperly بطور غلط بطور نامناسب
genuinely بطور اصل بطور بی ریا
indecorously بطور ناشایسته بطور نازیبا
out of pure mischief تنها از روی بدجنسی
to pull a lone oar تنها پارو زدن
not only he came but نه تنها امد بلکه
to reckon with out one's host تنها به قاضی رفتن
to live to oneself تنها زندگی کردن
lone pair electron زوج الکترون تنها
leave in the lurch <idiom> دست تنها گذاشتن
kick back <idiom> تنها استراحت کردن
lonely hearts تنها و جویای همدم
monological تنها سخن گو خودگووخودشنو
To go alone to the judge . <proverb> تنها به قاضى رفتن.
adhoc تنها به این منظور
photon تنها یک الکترون تابش شود
baring the king تنها کردن شاه شطرنج
bare king شاه تنها یا بی یاور شطرنج
par for the course <idiom> تنها چیزیکه انتظار داشته
zoon تنها محصول یک نطفه واحد
one-track mind <idiom> تنها به یک چیز فکر کردن
Come along and keep me company. بامن بیا تا تنها نباشم
rat race <idiom> رها کردن ،تنها گذاشتن
lip service <idiom> تنها زبونی موافقت کردن
fair-weather friend <idiom> شخصی که تنها دوست است
endorsement in blank فهر نویسی به وسیله امضاء تنها
i was reserved for it تنها برای من مقدر شده بود
i rely solely on god... تنها به خدا تکیه ... دارم وبس
live out of a suitcase <idiom> تنها بایک چمدان زندگی کردن
tapping ضربه محکم که تنها یک میله را جا بگذارد
i did it only for your sake تنها به خاطرشما این کار را کردم
tapped ضربه محکم که تنها یک میله را جا بگذارد
tap ضربه محکم که تنها یک میله را جا بگذارد
His only aim and object is to make afortune . تنها قصدش پولدار شدن است
Leave her alone. اورا تنها (بحال خود ) بگذار
monarch پادشاه یا ملکهای که تنها درکشوری سلطنت میکند
monarchs پادشاه یا ملکهای که تنها درکشوری سلطنت میکند
My only problem is money . تنها گرفتاریم پول است ( محتاج آن هستم )
peripheral و تنها محدود به سرعت مدار الکترونیکی است
only death does not tell lies تنها مرگ است که دروغ نمی گوید
This is the only way to guarantee that ... تنها راه برای تضمین این است که ...
You alone can help me. تنها (فقط )شما می توانید کمکم کنید
tuner زیردستگاهی که تنها فرکانس مطلوب را گرفته و بقیه را ردمیکند
tuners زیردستگاهی که تنها فرکانس مطلوب را گرفته و بقیه را ردمیکند
HD ارسال داده تنها در یک جهت روی کانال یک سویه
I am obsessed by fear of unemployment . تنها فکرم نگرانی از بیکاری ( عدم اشتغال ) است
letter-box company شرکتی [درپناهگاه مالیاتی] که تنها صندوق پستی دارد
You should always be careful walking alone at night. همیشه موقع پیاده روی تنها در شب باید مراقب باشید.
unilateral contract پیمانی که تنها برای یکی از طرفین الزام اور باشد
to disturb any one's privacy کسیرا تنها یا اسوده نگذاشتن مخل اسایش کسی شدن
sleeping partner شریکی که تنها سرمایه دارد و درامور شرکت دخالتی ندارد
sleeping partners شریکی که تنها سرمایه دارد و درامور شرکت دخالتی ندارد
front de liberation national فعالیت می کرد و در حال حاضر تنها حزب سیاسی الجزایر است
This is important, not only today, but also and especially for the future. این، نه تنها امروز، بلکه به ویژه برای آینده هم مهم است.
cantilever تیرکی که تنها در یک انتهابصورت صلب به تکیه گاهی متصل شده است
slanders درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
slandered درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
latchkey child [کودکی که معمولا در خانه بخاطر مشغله پدر مادر تنها است]
restricted propellant سوخت جامد که تنها قسمتی از سطح ان در معرض احتراق قرار دارد
slander درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
slandering درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
child یک رکورد داده که تنها با توجه به محتوی رکوردهای موجوددیگر میتواند ایجاد شود
physiocratic system روش اقتصادی فیزیوکراتها عقیده به اینکه تنها زمین عامل تولید است
identity تابع منط قی که تنها خروجی آن درست است که عملوندها یک ارزش را داشته باشند
identities تابع منط قی که تنها خروجی آن درست است که عملوندها یک ارزش را داشته باشند
undamped نوسان ازاد که تنها به نیروهای داخلی اینرسی الاستیک و وزن بستگی دارد
paces شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
paced شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
pace شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
irrevocably بطور تغییر ناپذیر بطور چاره ناپذیر
open cycle reactor system سیستم راکتوری که دران ماده سردکننده تنها یکبار از مبدل حرارتی مرکزی عبور میکند
ground adjustable propeller ملخی که گام آنرا تنها ازخارج و روی زمین میتوان تغییر داد و نه در حال پرواز
band project filter فیلتر الکترونیکی که تنها یک باند معین از فرکانسها ونوسانات را عبور میدهد وحدود بالا و پایین انرا حذف میکند
helmzhold resonator محفظه توخالی که تنها با یک سوراخ کوچک به محیط خارج مرتبط است و در ازای فرکانس معینی به تشدید درمی اید
gyrodyne رتورکرافتی که رتورهای ان هنگام برخاستن شناورماندن فرود و جلو رفتن تنها دردامنه معینی از سرعت توسط موتور کار میکند
a chromatic [معماری بدون رنگ یعنی تنها با رنگ سیاه و سفید با آلروماتیک]
inexplicably بطور غیر قابل توضیح چنانکه نتوان توضیح داد بطور غیر قابل تغییر
play by ear <idiom> توانایی اجرای موسیقی تنها با گوش وبدون خواندن موسیقی
lift fan توربوفنی که با نسبت کنارگذارزیاد تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکاررود
primary تنها ایستگاه در شبکه داده که میتواند مسیر انتخاب کند و ارسال کند
falangisme نهضت فاشیستی اسپانیا که حزب معتقد به ان حالیه تنها حزب قانونی اسپانیاست
This was the one time he did such a thing and it proved to have fateful consequences. این تنها باری بود که او دست به چنین کاری زد و نتیجه اش فاجعه انگیز بود.
Laugh and the world laughs with you , weep and you wepp alone. <proverb> بخند تا دنیا با تو بخندد گریه کن تا تنها گریه کنى.
serials فضای ذخیره سازی که داده خاص در آن تنها با خواندن داده قبلی در لیست بدست آید.
serial فضای ذخیره سازی که داده خاص در آن تنها با خواندن داده قبلی در لیست بدست آید.
liftjet توربوفن یا توربوجتی بسیارسبک وزنی با نسبت کنارگذرکم که تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکارمیرود
solo پروازبه طور مستقل یا راندن به طور تنها
solos پروازبه طور مستقل یا راندن به طور تنها
if and only if اگر و تنها اگر [ریاضی] [منطق] [کامپیوتر]
aileron spar تیرکی تنها درقسمتی از طول بال وجود دارد و نقاط لولاشدن فلپ به بال روی انهاقرار میگیرد
lay off <idiom> به حال خود گذاشتن ،تنها گذاشتن
constant displacement pump پمپی با خروجی ثابت که درهر دور گردش مقدار ثابتی سیال جابجا میکند و مقدارجریان تنها بستگی به سرعت گردش ان دارد
runs اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
run اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
variable geometry engine موتور مکنده هوای مافوق صوت که بمنظور افزایش راندمان نه تنها شکل ومساحت دهانه ورودی ونازل خروجی بلکه مسیرجریان داخل موتور نیز تغییرکند
parallels اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
parallelled اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
parallelling اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
paralleling اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
paralleled اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
parallel اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
mirror carpet طرح آینه [در این طرح زمینه اصلی فرش بصورت کاملا ساده و بدون هیچ نقش و نگاری بافته شده و تنها از یک یا دو حاشیه ساده استفاده می شود.]
wetly بطور تر
flabbily بطور شل و ول
transtively بطور
atilt بطور کج
lastingly بطور پا بر جا
streakily بطور خط خط
confusedly بطور در هم و بر هم
loosely بطور شل یا ول
meanly بطور بد
inappropriately بطور غیرمقتضی
inartificially بطور غیرمصنوعی
inarticulately بطور ناشمرده
itineratly بطور سیار
off the point بطور نامربوط
off the point بطور بی ربط
linearly بطور خطی
kindlity بطور ملایم
irrelevantly بطور نامربوط
irrelevantly بطور بی ربط
irrelatively بطور نامربوط
irrefragably بطور بی جواب
inappreciably بطور نامحسوس
itineratly بطور گردنده
inauspiciously بطور مشئوم
iuntelligibly بطور مفهوم
lasciviously بطور شهوانی
inclusively بطور متضمن
incommodiously بطور ناراحت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com